و جاودانگی رازش را با تو در میان گذاشت
جان جهان معاصر به ترانه بسته است. ترانه بینش و احساس ما را تمركز بخشیده و گذرگاهی میشود برای فراتر رفتن از اضطراب ناگزیر تمدن معاصر. با روزآمدیهایش به روزهای خسته و تكراریمان رنگی خواستنی میزند و روزهایمان را با درخشش و زیبایی میآمیزد. ترانه است كه نبضمان را میگیرد و احساس میكنیم لای چرخندههای زیست از پا درنمیآییم و میتوانیم ادامه دهیم. به موجودیت شخصیمان جلای عمومیت و همگانی میدهد و نگاهمان را هماهنگ با احساس دیگران به روی دیگران باز میكند و با لطافت برآنمان میدارد درهای بسته قلبمان را به روی جهان بگشاییم و از زمانهمان راضی و ناراضی لذت ببریم. لحظههامان را دریابیم و با دلنشانیها بیگانه نمانیم.
استاد بابك بیات از آن آهنگسازانی است كه ترانههایش با ذهن و روان بسیاری از ما آمیخته و آثارش بر جان و دلمان نشسته است. ترانههایی كه خاطرههامان را رنگی كرده و به ذهنیتمان شكل داده و به ما آموختهاند چگونه بنگریم و حس كنیم و ابراز نماییم. شماری از ترانههای استاندارد كه از جاودانهها و همیشههای سپهر ترانهسازی است دستاورد نگره بابك بیات است. اكنون میتوانی به یاد بیاری با كدام ترانهاش لبخند زدهای، با كدام ترانهاش گریستهای، با كدام ترانهاش امیدوار شدهای و به آغازی دوباره اندیشیدهای و شروع تازهات را هماهنگ با كدام آهنگ پیش بردهای. این ویژگی ترانههای ماندگار است كه تو را از خوددرگیری میرهاند و از دامچالههای احساسهای نارسا فرامیبرد و خود كوشنده و پرشورت را به تكاپو وامی دارد و مهرانههای وجودت را به تابش درمیآورد. امروز سالیاد سفر اخروی كسی است كه با ترانههایش زیستهایم و سهم ماندگار و البته زیبایی از زیستنمان را رنگ و بو بخشیده به گونهای كه با احساسهای ماندگار و دلنشین میتوانیم یادشان كنیم و از خودمان نهراسیم یا خجل نباشیم. ترانههایی كه سهمی دارند در پذیرش ما و میزان پذیرندگیمان؛ چه پذیرش خود، چه پذیرش جهان. بهراستی چه افسونی در كارهای یكه و یگانه هست كه اینچنین بخشی از وجود ما را فتح میكند و همراه با خود جاودانه میسازد (لااقل برای خودمان). جاودانه شدن با احساس مردم با یادگارها و خاطرات مردم به راستی والاتر موهبتی است كه خدای مهربان به كسی هبه میكند و ترانههایی از بیات بیگمان دارای همین ویژگی مثالزدنی است یعنی جاودانگی.
استاد بابك بیات از آن آهنگسازانی است كه ترانههایش با ذهن و روان بسیاری از ما آمیخته و آثارش بر جان و دلمان نشسته است. ترانههایی كه خاطرههامان را رنگی كرده و به ذهنیتمان شكل داده و به ما آموختهاند چگونه بنگریم و حس كنیم و ابراز نماییم. شماری از ترانههای استاندارد كه از جاودانهها و همیشههای سپهر ترانهسازی است دستاورد نگره بابك بیات است. اكنون میتوانی به یاد بیاری با كدام ترانهاش لبخند زدهای، با كدام ترانهاش گریستهای، با كدام ترانهاش امیدوار شدهای و به آغازی دوباره اندیشیدهای و شروع تازهات را هماهنگ با كدام آهنگ پیش بردهای. این ویژگی ترانههای ماندگار است كه تو را از خوددرگیری میرهاند و از دامچالههای احساسهای نارسا فرامیبرد و خود كوشنده و پرشورت را به تكاپو وامی دارد و مهرانههای وجودت را به تابش درمیآورد. امروز سالیاد سفر اخروی كسی است كه با ترانههایش زیستهایم و سهم ماندگار و البته زیبایی از زیستنمان را رنگ و بو بخشیده به گونهای كه با احساسهای ماندگار و دلنشین میتوانیم یادشان كنیم و از خودمان نهراسیم یا خجل نباشیم. ترانههایی كه سهمی دارند در پذیرش ما و میزان پذیرندگیمان؛ چه پذیرش خود، چه پذیرش جهان. بهراستی چه افسونی در كارهای یكه و یگانه هست كه اینچنین بخشی از وجود ما را فتح میكند و همراه با خود جاودانه میسازد (لااقل برای خودمان). جاودانه شدن با احساس مردم با یادگارها و خاطرات مردم به راستی والاتر موهبتی است كه خدای مهربان به كسی هبه میكند و ترانههایی از بیات بیگمان دارای همین ویژگی مثالزدنی است یعنی جاودانگی.