خوابگاه

خوابگاه


با چشم پف كرده و لباس اتو نكرده نیم‌ساعت دیر رسیده بود سر كلاس. مثل همیشه خواب مانده بود. مثل همیشه هم كه استاد می‌گفت بچه‌های خوابگاه نباید دیر برسند، می‌گفت استاد خوابگاه كه جای خواب نیست! مگر فرودگاه فقط محل فرود است؟ یا ایستگاه فقط محل توقف است؟ می‌گفت خوابگاه برای ما كه از شهر و خانواده‌مان دوریم فقط محل خواب نیست. هم تمرین دلخوشی دوری از خانواده‌ است و هم تمرین زندگی دور از وطن. دو شب امتحان كه غذایت ته بگیرد و لباست اتو نكرده بماند و دلت تنگ دستپخت مادرت بشود،  می‌فهمی خوابگاه محل خواب نیست.