حكایت راهب  و ‌ماده‌ببر كوهستان و دیوار

حكایت راهب و ‌ماده‌ببر كوهستان و دیوار

 در ســــرزمیـــن گوگوریو، زنی نزد راهب كوهستان رفت و از خلق و خوی زشت و دست بزن و بوی بد شوهرش گله كرد و از او راه چاره جست. راهب كوهستان گفت: من به تو راهی نشان می‌دهم كه از طریق آن شوهرت را آدم كنی و زندگی خود را از این‌رو به آن‌رو سازی. اما شرط آن این است كه یك تار سبیل ماده‌ببر كوهستان را برایم بیاوری. زن گفت: ماده‌ببر كوهستان؟ همان ببر وحشی درنده؟ راهب گفت: بلی. فردای آن‌ روز زن تكه‌گوشت بزرگی كباب كرد و آن را برداشت و دم در غاری كه ببر كوهستان در آن زندگی می‌كرد، برد و آنجا نشست. اما ببر از غار بیرون نیامد. روز بعد نیز زن این‌ كار را تكرار كرد. در آن‌ روز ببر از غار بیرون آمد و نگاهی به اطراف كرد و به درون غار برگشت. زن این‌ كار را روزها و روزها تكرار كرد تا آن‌كه پس از دو هفته ببر به زن نزدیك شد و چون بوی غذا را احساس كرده بود آن را به دندان گرفت و به درون غار برد.
 زن این‌ كار را روزها و روزها و روزها تكرار كرد تا آن‌كه پس از دو ماه ببر هرروز به انتظار زن می‌نشست و زن برای او غذا می‌برد و دستی به سر و گوشش می‌كشید و نوازشش می‌كرد. زن و ببر پس از سه‌ ماه به‌خوبی با یكدیگر دوست شدند، به‌طوری كه با هم درددل کرده و غیبت شوهران‌شان را می‌کردند و فایل‌های خصوصی یكدیگر را به هم نشان می‌دادند. تا آن‌كه زن یك ‌روز با ملایمت تمام یك تار سبیل از سبیل‌های ماده‌ببر را كند و در كیفش گذاشت. زن فردای آن‌ روز به ‌همراه سبیل ماده‌ببر به نزد راهب كوهستان رفت و سبیل را تحویل او داد. راهب كوهستان نگاهی به سبیل و نگاهی به زن كرد و ناگهان سبیل را در شومینه انداخت. زن گفت: وا. من برای آن سبیل 200 كیلو گوشت هزینه كرده و سه ماه زحمت كشیده بودم. راهب كوهستان گفت: تو هزینه و صبر و حوصله و محبت كردی و ماده‌ببر كوهستان، آن حیوان وحشی درنده را رام ساختی، آن‌وقت دوزار وقت و هزینه نمی‌كنی كه شوهر خود را آدم كنی؟ وی سپس به زن كه در فكر فرورفته بود، افزود: در وجود تو نیرویی هست كه می‌تواند شعله‌های خشم را خاموش كند. به خانه برو و محبت خود را نثار شوهرت كن و همچنین به او بگو یك‌ روز در میان استحمام كند تا بوی بد ندهد و زن را راهی خانه كرد. سپس سبیل ماده‌ببر را كه به‌طرز هنرمندانه‌ای در زیر تشكش قایم كرده و به‌جای آن یك تار موی خودش را در شومینه انداخته بود، در دیوار گذاشت و به قیمت 800 میلیون یوان به یك كلكسیونر المان‌های جانوری فروخت و خاموش شد.