قصه‌گویی با سند

چرا مستندهای داستانی مهم هستند؟ یک کارگردان فیلم‌های مستند به ما پاسخ می‌دهد

قصه‌گویی با سند

راننده تاکسی کمی ریش تنکش را خاراند و گفت: من هم مستند را خیلی دوست دارم. اتفاقا همین دیشب داشتم یک مستند از شبکه چهار می‌دیدم که یک گله شیر نر افتاده بودند به جان یک گاومیش و نفله‌اش می‌کردند... با خودم فکر می‌کردم چرا تعریفی که بین عامه مردم از سینمای مستند هست، به مستندهای حیات وحش تلویزیون محدود می‌شود؟ چرا مستند داستانی هنوز نتوانسته است جایگاه خود را بین مخاطب عام به دست بیاورد‪؟‬ ژانر مستند داستانی (داکیودراما) یکی از انواع مستند است که هم واقعیت را روایت می‌کند و هم از عناصر داستان و فیلمنامه در آن استفاده می‌شود. مخاطب یک واقعیت کارگردانی شده را روی پرده نقره‌ای می‌بیند. این روزها اقبال مردمی از این گونه مستند به قدری بالا گرفته که شانه به شانه فیلم‌های سینمای داستانی می‌زند. مانند مستند «شهروند چهارم» که زندگی ادوارد اسنودن را قبل و بعد از افشاگری روایت می‌کند یا نمونه‌های دیگری که در دنیا روی پرده می‌روند و اقبال مردمی دارند. اتفاق مهم برای سینمای مستند داستانی در ایران، انتخاب فیلم «در جست و جوی فریده» برای نمایندگی ایران در اسکار است که این اثر کورش عطایی و آزاده موسوی یک فیلم مستندداستانی است. ‬ برای بیشتر گفتن از مستند داستانی و ارتباط مخاطب با آن، سراغ کامران حیدری رفتم تا پای حرف‌هایش بنشینم.

 فیلم مستند،‌ خاصه مستندداستانی بین مردم مهجور مانده و فقط عده‌ای از مخاطبان خاص سینما آن را در سینماهای هنر و تجربه دنبال می‌کنند. شما از گذشته این گونه برایمان  بگویید و این که آینده‌اش را چطور می‌بینید؟ آیا روزی می‌رسد که در ایران گیشه یک اثر مستند داستانی با گیشه سینمای داستانی رقابت کند؟
 فیلم‌های مستند داستانی حالا دیگر برای مردم جهان شناخته شده است و طرفداران خودش را دارد اما تعریف داکیودراما در ایران کمی عجیب شده است. اسم‌های دیگری هم می‌توانیم به آن نسبت دهیم مثل مستند قصه‌گو و... تا چند سال پیش که وقتی مستند داستانی می‌ساختیم که قصه داشت، فیلمساز خلاق به حساب نمی‌آمدیم که ایده‌های نو داریم. ما را مستندسازانی تصور می‌کردند که داریم دروغ می‌گوییم و در واقعیت دست برده‌ایم. حتی من خاطره‌ای دارم از یک جشنواره‌ای که با من تماس گرفتند و گفتند شماره تلفن سوژه‌تان را بدهید تا ما تماس بگیریم و بپرسیم بازی کرده یا واقعیت بوده است. یعنی تا این اندازه سینمای مستند داستانگو در ایران پس زده می‌شد تا همین چند سال پیش. آن موقع با تجربه‌ها و پیشکسوتان سینمای مستند، نظرشان این بود که فقط باید دوربین را برداری و واقعیت را ثبت کنی اما من و ده دوازده‌نفر دیگر از همکارانم به گونه مستند قصه‌گو علاقه داشتیم و پیگیرش بودیم و از آنجا که احساس می‌کردیم مخاطب نداریم، سخت تلاش می‌کردیم اما اگر در این راه بسیار هم موفق بوده باشیم و با آن که خیلی‌ها معتقدند سینمای مستند ایران از سینمای داستانی‌اش قوی‌تر است، باز هم اکران سینمای داستانی خیلی بهتر از فیلم مستند داستانی عمل می‌کند و سالن‌ها به فیلم‌های داستانی اختصاص پیدا می‌کند و حتی مخاطبان هم به سینمای داستانی جذب می‌شوند.
با این اوصاف راهی بسیار طولانی در پیش داریم اما من همچنان امیدوارم و یکی دوتا فیلم آخرم، به خصوص «وا کس چه» را فقط به این دلیل ساخته‌ام که نظر مخاطب عمومی‌تر را به این گونه سینمایی جلب کنم و البته لازمه‌اش این است که پخش‌کننده‌ها و تهیه‌کننده‌های ما در ایران بتوانند سینماهای دیگری جز هنر و تجربه را برای اکران بگیرند و فیلم‌ را برای مردم به نمایش بگذارند چون بیشتر مخاطب‌های عادی‌تر سینما، سینماهای هنر و تجربه را اصلا نمی‌شناسند.
 استانداردهای ساخت مستندداستانی چیست؟
قطعا مستند قصه‌گو استانداردهایی هم باید داشته باشد که یکی از آنها به نظرم فیلمنامه است. یعنی فیلمساز باید فیلمنامه‌ را بر اساس پژوهش‌های بسیار و زمان طولانی که با سوژه‌اش می‌گذراند، بنویسد سپس بر اساس فیلمنامه تصویربرداری کند. برای همین ساخت مستند داستانی زمان بیشتری از سایر ژانرهای مستند می‌برد. الان در دنیا، چه در فستیوال‌ها چه در اکران‌های عمومی، فیلم‌هایی بیشتر دیده می‌شوند که قصه‌گوترند و دیگر مثل گذشته نیست که بگویند سازندگان مستند قصه‌گو، فیلم‌های دور از واقعیت می‌سازند.  با همه اینها، همچنان مشکلات سر راه مستند داستانی هست ولی من همچنان امیدوارم.
*به نظر شما این که جشنواره حقیقت در بازار چارسو برگزار می‌شود که پاخور مردم عادی است، می‌تواند به جذب مخاطب عام به سینمای مستند کمک کند؟
به نظر من جشنواره سینما حقیقت در پردیس چارسو کارش را خوب دارد انجام می‌دهد و مخاطب خاص خود را هم دارد. جدا از ما فیلمسازها که باید با ارائه اثر خوب و تبلیغات قوی مخاطب را به این نوع سینما جذب کنیم، مسؤولان برگزاری جشنواره و مرکز گسترش سینمای مستند هم دارند تلاش‌شان را می‌کنند اما نمی‌توانم بگویم چقدر موفق بوده‌اند. چون از صورت جشنواره مشخص نیست و من هم تجربه زیادی از حضور در جشنواره سینما حقیقت ندارم و در این سال‌ها فقط دو بار در این جشنواره شرکت کرده‌ام اما تلاش‌شان مشهود است.