صدای افراد بیصدا
سیما رئیسی به عنوان یك معلول نابینا موانع زیادی را پشت سر گذاشته؛ موانعی كه برای او و بسیاری از معلولان مشترك است. او اما حالا مدیرعامل انجمن نابینایان چابهار است. اتفاقی كه دربارهاش میگوید: «چابهار ما حدود 230 نابینا دارد، اما برای این جمعیت تا حالا هیچ حركت خاصی انجام نشده بوده؛ حتی خیلیهایشان خط بریل را بلد نبودند؛ حتی مهارتهایی مثل جهتیابی را هم آموزش ندیده بودند. الان من همه این نابیناها را زیر نظر دارم و دوست دارم بتوانم بچههای نابینای اینجا را به زندگی امیدوار كنم تا در مسیر درستی حركت كنند. حتی فكر بلندمدتم این است كه این پویش را به سمت كمك به بقیه معلولان شهرستان پیش ببرم و برای همشهریهایم حركت مفیدی انجام بدهم. یك جورهایی میخواهم صدای افرادی باشم كه تاحالا صدایشان شنیده نشده است.»
من نماینده فرهنگ بلوچم
سیما رئیسی، دختر نابینای بلوچ، به چابهار شهر محل تولدش تعصب و علاقه زیادی دارد؛ همین علاقه باعث شده كسی او را بدون لباس سنتی بلوچ جایی نبیند؛ او اما برای این تصمیم یك دلیل بزرگ دارد: «وقتی در تهران دانشگاه قبول شدم و با این لباس بلوچی به دانشگاه آمدم، خیلیها با تعجب به من نگاه میكردند، حتی میتوانم بگویم كه یك نگاه دیگری به من داشتند، خیلی وقتها من را با پاكستانیها یا افغانها اشتباه میگرفتند و وقتی من میگفتم كه من بلوچم مال همین سیستان و بلوچستان، تعجب می کردند. از همان زمان من تصمیم گرفتم كه نماینده فرهنگ بلوچی و نماینده شهرم باشم. واقعیتش این است كه من از نابیناییام، از بلوچ بودنم شرمنده نیستم پس میتوانم به عنوان یك دختر نابینای بلوچ، خودم را در معرض قضاوت دیگران قرار بدهم تا شناخت بهتری نسبت به بلوچها پیدا كنند. متاسفانه خیلیها شاید تا پیش از این فكر میكردند كه سطح سواد دختران بلوچ پایین است اما این حقیقت ندارد، تنها بخشی از جامعه زنان سیستان و بلوچستان بیسواد است و چندسالی است كه با حضور خوب زنان بلوچ در عرصه دانش، حركتهای خوبی برای تغییر این موضوع انجام شده است.
مهم این است كه اگر فرصت ایجاد شود و شرایط فراهم باشد، هر دختری با هرفرهنگی میتواند ساختارها را بشكند.»
من نماینده فرهنگ بلوچم
سیما رئیسی، دختر نابینای بلوچ، به چابهار شهر محل تولدش تعصب و علاقه زیادی دارد؛ همین علاقه باعث شده كسی او را بدون لباس سنتی بلوچ جایی نبیند؛ او اما برای این تصمیم یك دلیل بزرگ دارد: «وقتی در تهران دانشگاه قبول شدم و با این لباس بلوچی به دانشگاه آمدم، خیلیها با تعجب به من نگاه میكردند، حتی میتوانم بگویم كه یك نگاه دیگری به من داشتند، خیلی وقتها من را با پاكستانیها یا افغانها اشتباه میگرفتند و وقتی من میگفتم كه من بلوچم مال همین سیستان و بلوچستان، تعجب می کردند. از همان زمان من تصمیم گرفتم كه نماینده فرهنگ بلوچی و نماینده شهرم باشم. واقعیتش این است كه من از نابیناییام، از بلوچ بودنم شرمنده نیستم پس میتوانم به عنوان یك دختر نابینای بلوچ، خودم را در معرض قضاوت دیگران قرار بدهم تا شناخت بهتری نسبت به بلوچها پیدا كنند. متاسفانه خیلیها شاید تا پیش از این فكر میكردند كه سطح سواد دختران بلوچ پایین است اما این حقیقت ندارد، تنها بخشی از جامعه زنان سیستان و بلوچستان بیسواد است و چندسالی است كه با حضور خوب زنان بلوچ در عرصه دانش، حركتهای خوبی برای تغییر این موضوع انجام شده است.
مهم این است كه اگر فرصت ایجاد شود و شرایط فراهم باشد، هر دختری با هرفرهنگی میتواند ساختارها را بشكند.»
تیتر خبرها