به مناسبت 19 آبان، روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه
باید و نبایدهای ترویج علم در ایران
پوریا ناظمی جامجم
ایران در آستانه آغاز قرن تازه قرار دارد. ما بزودی وارد قرن پانزدهم خورشیدی خواهیم شد و این تغییری نمادین و مهم است. توسعه ایران با استانداردها و مفاهیم رایج آن بهطور طبیعی و به هزار و یك دلیل در آغازین سالهای قرن تازه تحقق نخواهد یافت، اما اگر از درسهایی كه گرفته یا نگرفتهایم غفلت كنیم
به همین سرعت قرن پانزدهم نیز به انتها میرسد و ما هنوز در پی اختراع دوباره چرخ خواهیم ماند.
ترویج علم در ایران نهتنها زیربنایی برای توسعه علمی و ضرورتی در توسعه پایدار است، بلكه به دلیل اهمیتی كه در افزایش سواد عمومی و عملگرایانه مردم دارد، آنها را توانا میكند تا بتوانند به شكل انتقادی به مسائل مختلف نگاه كرده و به دنبال پاسخهایی برای آنها بگردند و اين موضوع اهمیتی حیاتی دارد. در عصری كه صحبت از دوران فراسوی حقیقت میشود و مردم باید در برابر سیل خبرهای دروغین و بازار شبهعلم و خرافه مجهز باشند تا بتوانند تصمیماتی به صلاح واقعی خود بگیرند، ترویج علم و ایدههای علمی نیازی مهمتر از هر زمان برای ماست. نگاهی به چند سال كار ترویجی در جامعه ایران و برنامههایی كه امروز به نام آن صورت میگیرد نكاتی را به ذهن میآورد كه شاید رعایت آنها اندكی از چالشهای راه آینده كم كند.
ضرورت آسیبشنـــاسی آنچه كردهایــم: آسیبشناسی و از آن مهمتر مستندسازی تجربههایی كه در سالهای دور و نزدیك در كشور انجامشده بسیار مهم است. بسیاری از مشكلاتی كه امروز در مقابل مسیر مروجان علم و ترویج علم قرار دارد، در گذشته در مقابل گروههای دیگر وجود داشته و برای برخی آنها راهحلهایی پیداشده كه امروز فراموش شدهاند. مستندسازی و نگاه انتقادی به آنچه كردهایم و میكنیم، راه را بر تكرار خطاهای گذشته میبندد.
تعیین هدف زماندار و قابلسنجش: ما فقط زمانی میتوانیم میزان موفقیت یا شكست پروژهای را اندازه بگیریم كه هدفی مشخص، مدتدار و دارای قابلیت سنجش برای آن تعریف كرده باشیم. در غیر این صورت هر كاری كنیم، حتی اگر درجا زدن باشد نیز میتوانیم آن را نشانی از موفقیت ذكر كنیم. به عبارت دیگر تیری را در تاریكی و بیهدف رها میكنیم و هر جا كه بر زمین نشست به دور آن دایره هدف را خواهیم كشید.
توجه به شهوت شهرت: یكی از آفتهای شبكههای اجتماعی تشدید شهوت شهرت است و یكی از مواردی كه میتواند زمینهای برای بروز آن فراهم آورد حوزه علم و ترویج علم است. پدیده ستارههای دنیای مجازی علم یا چیزی كه گاهی از آن به عنوان چهرههای مشهور علمی نامبرده میشود با نقدها و خطرات فراوانی همراه است. باید مراقب باشیم ترویج علم را راه سیراب كردن شهوت شهرت قرار ندهیم و ندهند. علم وابسته از افراد و شخصیتها بهپیش میرود و از افراد اعتبار نمیگیرد.
شكاف دیجیتال: نسل تازه مروجان علم در ایران بدرستی بر اهمیت شبكههای مجازی و فضای آنلاین تأكید دارند. آنها بخش عمدهای از برنامهها و اهداف خود را برمبنای ابزارهای ارتباطی آنلاین از شبكههای مجازی گرفته تا پروژههای دیگر آنلاین برنامهریزی و اجرا میكنند. درعینحال باید مراقب شكاف دیجیتال بود. مخاطبان بالفعل و بالقوه ترویج علم ایران الزاما ساكنان دنیای دیجیتال نیستند. بسیاری از آنها به دلیل زیرساختها و برخی به دلیل عدم تمایل یا اولویت استفاده، دسترسی مؤثر به این فضا ندارند. این گروه مهمی از مخاطبان ترویج علم هستند كه اگر نادیده گرفته شوند میتواند اثرات منفی زیادی داشته باشند.
به زبان آدمیزاد حرف بزنیم: باید مخاطبانمان را بشناسیم. بر وسوسه عجیبوغریب و سخت سخن گفتن، استفاده بیدلیل از واژههای انگلیسی یا ادبی كه تنها قرار است به رخ كشیدن توانایی ما بر زبان باشد بپرهیزیم. بدانیم برای چه كسی حرف میزنیم و عمل میكنیم و مراقب باشیم مخاطب را درست تشخیص داده و محتوا را برای او و مناسب او آماده كنیم.
به همین سرعت قرن پانزدهم نیز به انتها میرسد و ما هنوز در پی اختراع دوباره چرخ خواهیم ماند.
ترویج علم در ایران نهتنها زیربنایی برای توسعه علمی و ضرورتی در توسعه پایدار است، بلكه به دلیل اهمیتی كه در افزایش سواد عمومی و عملگرایانه مردم دارد، آنها را توانا میكند تا بتوانند به شكل انتقادی به مسائل مختلف نگاه كرده و به دنبال پاسخهایی برای آنها بگردند و اين موضوع اهمیتی حیاتی دارد. در عصری كه صحبت از دوران فراسوی حقیقت میشود و مردم باید در برابر سیل خبرهای دروغین و بازار شبهعلم و خرافه مجهز باشند تا بتوانند تصمیماتی به صلاح واقعی خود بگیرند، ترویج علم و ایدههای علمی نیازی مهمتر از هر زمان برای ماست. نگاهی به چند سال كار ترویجی در جامعه ایران و برنامههایی كه امروز به نام آن صورت میگیرد نكاتی را به ذهن میآورد كه شاید رعایت آنها اندكی از چالشهای راه آینده كم كند.
ضرورت آسیبشنـــاسی آنچه كردهایــم: آسیبشناسی و از آن مهمتر مستندسازی تجربههایی كه در سالهای دور و نزدیك در كشور انجامشده بسیار مهم است. بسیاری از مشكلاتی كه امروز در مقابل مسیر مروجان علم و ترویج علم قرار دارد، در گذشته در مقابل گروههای دیگر وجود داشته و برای برخی آنها راهحلهایی پیداشده كه امروز فراموش شدهاند. مستندسازی و نگاه انتقادی به آنچه كردهایم و میكنیم، راه را بر تكرار خطاهای گذشته میبندد.
تعیین هدف زماندار و قابلسنجش: ما فقط زمانی میتوانیم میزان موفقیت یا شكست پروژهای را اندازه بگیریم كه هدفی مشخص، مدتدار و دارای قابلیت سنجش برای آن تعریف كرده باشیم. در غیر این صورت هر كاری كنیم، حتی اگر درجا زدن باشد نیز میتوانیم آن را نشانی از موفقیت ذكر كنیم. به عبارت دیگر تیری را در تاریكی و بیهدف رها میكنیم و هر جا كه بر زمین نشست به دور آن دایره هدف را خواهیم كشید.
توجه به شهوت شهرت: یكی از آفتهای شبكههای اجتماعی تشدید شهوت شهرت است و یكی از مواردی كه میتواند زمینهای برای بروز آن فراهم آورد حوزه علم و ترویج علم است. پدیده ستارههای دنیای مجازی علم یا چیزی كه گاهی از آن به عنوان چهرههای مشهور علمی نامبرده میشود با نقدها و خطرات فراوانی همراه است. باید مراقب باشیم ترویج علم را راه سیراب كردن شهوت شهرت قرار ندهیم و ندهند. علم وابسته از افراد و شخصیتها بهپیش میرود و از افراد اعتبار نمیگیرد.
شكاف دیجیتال: نسل تازه مروجان علم در ایران بدرستی بر اهمیت شبكههای مجازی و فضای آنلاین تأكید دارند. آنها بخش عمدهای از برنامهها و اهداف خود را برمبنای ابزارهای ارتباطی آنلاین از شبكههای مجازی گرفته تا پروژههای دیگر آنلاین برنامهریزی و اجرا میكنند. درعینحال باید مراقب شكاف دیجیتال بود. مخاطبان بالفعل و بالقوه ترویج علم ایران الزاما ساكنان دنیای دیجیتال نیستند. بسیاری از آنها به دلیل زیرساختها و برخی به دلیل عدم تمایل یا اولویت استفاده، دسترسی مؤثر به این فضا ندارند. این گروه مهمی از مخاطبان ترویج علم هستند كه اگر نادیده گرفته شوند میتواند اثرات منفی زیادی داشته باشند.
به زبان آدمیزاد حرف بزنیم: باید مخاطبانمان را بشناسیم. بر وسوسه عجیبوغریب و سخت سخن گفتن، استفاده بیدلیل از واژههای انگلیسی یا ادبی كه تنها قرار است به رخ كشیدن توانایی ما بر زبان باشد بپرهیزیم. بدانیم برای چه كسی حرف میزنیم و عمل میكنیم و مراقب باشیم مخاطب را درست تشخیص داده و محتوا را برای او و مناسب او آماده كنیم.
تیتر خبرها