ادای وظیفه فرهنگی نسبت به سردار
اسطورههای مقاومت بهترین زمینه برای تولید سریالهای جذاب و پرماجرا هستند و اتفاقا برای آن كه نسل آینده هم بداند كه چه اسطورههایی در تاریخ سرزمیناش وجود داشته بهترین راه دراماتیك كردن شخصیتها و ارائه آنها بهصورت سریال و فیلم است.
خودم همواره سعی داشتهام آثاری با مضمون مقاومت بسازم كمااینكه "33روز" را ساختم كه بارها از تلویزیون هم پخش شد و مورد توجه قرار گرفت. بعد هم به دنبال ساخت «هانا» و «مسیح شاهد بود» هر دو مرتبط با مقاومت بودم ولی شرایط فراهم نشد.
الان كه سردار سلیمانی به شهادت رسیده خیلیها پیام میدهند ولی بیایند و بگویند در این سالها از چند طرح مرتبط با مقاومت حمایت كردهاند؟ بدون تولید محصولات نمایشی غنی در حیطه مقاومت محال است كه بتوانیم وظیفه فرهنگیمان را نسبت به شهدا و ازجمله سردار سلیمانی ادا كنیم.
برای تولید سریالهای استراتژیك حتما باید سراغ آدمهای امتحان پس داده و كاركشته برویم و این طور نباشد كه افراد فاقد علقه را صرفا بهخاطر اینكه بدشان نمیآید در این كارها لفت و لیس كنند به كار گیریم.
ارگانهای زیادی داریم كه متولی سینمای انقلاب و مقاومت هستند و بودجههای خوبی هم میگیرند ولی افسوس كه بودجهها را برای افراد كاركشته و امتحان پس داده در هنر مقاومت خرج نمیكنند.
تولید استراتژیك نیاز به تهیهكننده با سبك و سیاق انقلاب دارد و اینطور نیست كه با همان نگاهی كه سریال نودشبی میسازند بخواهند سریال حماسی بسازند. چنین تهیهكنندگانی داریم و فقط باید آنها را به خدمت فراخوانیم و امكانات مكفی به آنها دهیم بلكه كمكاریمان در حیطه هنر مقاومت جبران شود.
نمیشود كه فقط برای شهدایمان اشك بریزیم و در تولید محصول فرهنگی به سمت نوعی سادهانگاری تغافلزا برویم. اتفاقا باید از طریق فرهنگ سردارهایمان را به دنیا بشناسیم و فریاد بزنیم كه ظالم آنهایی هستند كه منطقه را به ناامنی كشاندهاند و قهرمان كسی است كه جانش را فدای ایجاد آرامش كرده است.