زن میانسال در پرونده اسیدپاشی تحت تعقیب پلیس بود
معمای قتل استاد رمالی
زن رمال كه برای انتقام از وكیل شاكی یكی از مشتریان استاد رمالیاش، اعضای باندی اسیدپاشی اجیر كرده بود، بازداشت شد. متهم اصلی این پرونده كه استاد رمالی بود، قبل از دستگیری به قتل رسید.
به گزارش خبرنگار جنایی جامجم، سوم تیر امسال وكیل میانسالی در دفتر وكلاتش در خیابان ۶۴ یوسفآباد هدف اسیدپاشی افرادی ناشناس قرار گرفت و مصدوم شد و متهمان پول، گوشی و مداركی از دفترش سرقت كردند. پروندهای نزد ساسان غلامی، بازپرس شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران تشكیل و ماموران اداره 16 پلیس آگاهی پایتخت در تلاش برای دستگیری متهمان فراری بودند. بعد از تحقیق از مرد وكیل معلوم شد كه او پرونده خواهر خانم دكتری را بهعهده داشته كه از سوی زن رمالی مورد كلاهبرداری قرار گرفته و زن رمال با تهدید قصد اخاذی 700 میلیون تومانی از وی را داشته و گمان میكند آن زن طراح اسیدپاشی باشد. سرانجام روزهای پایانی شهریور امسال مرد اسیدپاش و دو مرد كه همدستش بودند، بازداشت شدند و گفتند كه از سوی زن رمالی به نام آتوسا برای اسیدپاشی اجیر شده و 20 میلیون تومان پول گرفته و میان هم تقسیم كردهاند. بعد از گذشت هشت ماه از این ماجرا، سه روز پیش آتوسا در خانه اجارهای در محله پیروزی بازداشت و مدعی شد كه مرد اسیدپاش خشایار 54 ساله و همدستانش را نمیشناسد. با دستور قضایی، مرد اسیدپاش در مواجهه حضوری با زن رمال قرار گرفت و گفت: با آتوسا از طریق خواهرم كه مشتری او بود، آشنا شدم. نسخههای خوشبختی مینوشت و من برای مشتریانش میبردم تا اینكه یك روز گفت باید كمكش كنم تا روی یك مرد وكیل اسید بپاشم تا او دیگر پرونده قضایی استاد رمالی او را پیگیری نكند. من موضوع را با دوستانم در میان گذاشتم. آب باتری تهیه كردم و با دو دوستم به دفتر شاكی رفتیم. دختری كه دوست زن رمال بود همراه رانندهای به بهانه مشاوره به دفتر مرد وكیل آمده و زمانی كه مرد وكیل در را باز كرد تا آنها وارد شوند ما به جای آنها وارد شدیم، ترسیدم و اسید را به جای صورت، روی بدن مرد وكیل ریختم.
در ادامه زن رمالی سكوتش را شكست و گفت: سالها زیر نظر شبنم كه استاد رمالیام بود دورههای لازم را دیدم و بعد كار رمالی و فالگیری را آغاز كردم. ارادتی خاص به او كه استادم بود، داشتم. یك روز كه به ملاقاتش رفته بودم، با هم حرف زدیم كه متوجه شدم یكی از مشتریانش از كار او راضی نبوده و از وی بابت كلاهبرداری كه انجام داده شكایت كرده، وكیل گرفته و درصدد است كه وی را به زندان بیندازد و نابودش كند.
وی افزود: استاد رمالیام از من كمك خواست كه تصمیم گرفتم روی مرد وكیل اسید بپاشم تا شاكی بترسد و دیگر پیگیر پروندهاش نشود. موضوع را به خشایار گفتم كه او با همدستانش رفتند و بعد از اسیدپاشی 20 میلیون تومان به آنها دادم. وقتی فهمیدم كه آنها بازداشت شدند، فرار كردم و حتی از ترسم ارتباطم را بعد از مدتی با استاد رمالیام قطع كردم. بعد با نامهای جعلی مخفیانه زندگی میكردم تا اینكه بازداشت شدم.
تحقیقات برای دستگیری شبنم ادامه داشت تا اینكه شاكی با حضور نزد بازپرس شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران اعلام كرد استاد رمالی كه متواری بود، در یكی از شهرهای كشور به قتل رسیده است. با اطلاعاتی كه از وی به دست آمد، تحقیقات درباره صحت ماجرا آغاز شد.
به گزارش خبرنگار جنایی جامجم، سوم تیر امسال وكیل میانسالی در دفتر وكلاتش در خیابان ۶۴ یوسفآباد هدف اسیدپاشی افرادی ناشناس قرار گرفت و مصدوم شد و متهمان پول، گوشی و مداركی از دفترش سرقت كردند. پروندهای نزد ساسان غلامی، بازپرس شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران تشكیل و ماموران اداره 16 پلیس آگاهی پایتخت در تلاش برای دستگیری متهمان فراری بودند. بعد از تحقیق از مرد وكیل معلوم شد كه او پرونده خواهر خانم دكتری را بهعهده داشته كه از سوی زن رمالی مورد كلاهبرداری قرار گرفته و زن رمال با تهدید قصد اخاذی 700 میلیون تومانی از وی را داشته و گمان میكند آن زن طراح اسیدپاشی باشد. سرانجام روزهای پایانی شهریور امسال مرد اسیدپاش و دو مرد كه همدستش بودند، بازداشت شدند و گفتند كه از سوی زن رمالی به نام آتوسا برای اسیدپاشی اجیر شده و 20 میلیون تومان پول گرفته و میان هم تقسیم كردهاند. بعد از گذشت هشت ماه از این ماجرا، سه روز پیش آتوسا در خانه اجارهای در محله پیروزی بازداشت و مدعی شد كه مرد اسیدپاش خشایار 54 ساله و همدستانش را نمیشناسد. با دستور قضایی، مرد اسیدپاش در مواجهه حضوری با زن رمال قرار گرفت و گفت: با آتوسا از طریق خواهرم كه مشتری او بود، آشنا شدم. نسخههای خوشبختی مینوشت و من برای مشتریانش میبردم تا اینكه یك روز گفت باید كمكش كنم تا روی یك مرد وكیل اسید بپاشم تا او دیگر پرونده قضایی استاد رمالی او را پیگیری نكند. من موضوع را با دوستانم در میان گذاشتم. آب باتری تهیه كردم و با دو دوستم به دفتر شاكی رفتیم. دختری كه دوست زن رمال بود همراه رانندهای به بهانه مشاوره به دفتر مرد وكیل آمده و زمانی كه مرد وكیل در را باز كرد تا آنها وارد شوند ما به جای آنها وارد شدیم، ترسیدم و اسید را به جای صورت، روی بدن مرد وكیل ریختم.
در ادامه زن رمالی سكوتش را شكست و گفت: سالها زیر نظر شبنم كه استاد رمالیام بود دورههای لازم را دیدم و بعد كار رمالی و فالگیری را آغاز كردم. ارادتی خاص به او كه استادم بود، داشتم. یك روز كه به ملاقاتش رفته بودم، با هم حرف زدیم كه متوجه شدم یكی از مشتریانش از كار او راضی نبوده و از وی بابت كلاهبرداری كه انجام داده شكایت كرده، وكیل گرفته و درصدد است كه وی را به زندان بیندازد و نابودش كند.
وی افزود: استاد رمالیام از من كمك خواست كه تصمیم گرفتم روی مرد وكیل اسید بپاشم تا شاكی بترسد و دیگر پیگیر پروندهاش نشود. موضوع را به خشایار گفتم كه او با همدستانش رفتند و بعد از اسیدپاشی 20 میلیون تومان به آنها دادم. وقتی فهمیدم كه آنها بازداشت شدند، فرار كردم و حتی از ترسم ارتباطم را بعد از مدتی با استاد رمالیام قطع كردم. بعد با نامهای جعلی مخفیانه زندگی میكردم تا اینكه بازداشت شدم.
تحقیقات برای دستگیری شبنم ادامه داشت تا اینكه شاكی با حضور نزد بازپرس شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران اعلام كرد استاد رمالی كه متواری بود، در یكی از شهرهای كشور به قتل رسیده است. با اطلاعاتی كه از وی به دست آمد، تحقیقات درباره صحت ماجرا آغاز شد.
تیتر خبرها