سلوك سلیمانی

نگاهی به منش معنوی و عرفانی كه حاج قاسم را رستگار كرد

سلوك سلیمانی

دفاع مقدس یك جنگ ساده نبود. جنگی نبود كه دایره تأثیرش در حد معادلات سیاسی و تعیین مرزهای جغرافیایی باشد. دفاع مقدس مرزهای اندیشه را جا‌به‌جا كرد. نظام فكری جدیدی بنا كرد. دفاع مقدس تاریخ عرفان را دگرگون كرد و مرحله جدیدی از سیر و سلوك را به نمایش گذاشت. سردار سلیمانی هم یكی از سالكان این مكتب بود. در اینجا كوتاه و گذرا به پنج شاخصه اصلی روش سلوكی حاج قاسم اشاره می‌كنیم تا چراغی باشد برای هركس كه دارد هوس دیدار یار...!

مسیر اخلاص
راه خدا راه كم‌كم محو شدن است. كم كم ناپدید شدن. كم كم گمنام شدن. یكی از محك‌های شناخت عرفان راستین و دروغین اینجاست. در عرفان‌های دروغین فرد كم كم بزرگ می‌شود، قطب می‌شود، كسی می‌شود، در عرفان‌های راستین شخص كم كم آب می‌شود و گویی چون خاك، فرش زمین می‌شود. سردار سلیمانی تندیس اخلاص بود. رهبر معظم انقلاب در شرح اخلاص سردار می‌گویند در جلسات رسمی كه با مسؤولان داشتند، حاج قاسم در گوشه‌ای می‌نشست كه دیده نمی‌شد. خودش را جلوی چشم نمی‌انداخت. همین اخلاص عظیم سردار شوری بود كه خدا از شهادتش در دل‌ها انداخت.


راز انگشتر
نمی‌دانم در خلوت شب و نیاز سحرگاه چه رازی هست كه هر صاحب دلی از حافظ گرفته تا آیت‌ا... قاضی و علامه طباطبایی، همگی علت عروج خود را غنیمت شمردن این ساعات دانسته‌اند. ساعتی كه علامه حسن‌زاده آملی می‌گوید: از انسان سر برود، سحر نرود! همرزمان، دوستان و آشنایان سردار، خاطره نماز شب‌ها، ناله‌ها و اشك‌های حاج قاسم در سحرگاه‌ها را به یاد دارند. جالب است كه یكی از رفقای سردار سلیمانی تعریف می‌كند در دیدار آخرش با سردار، حاج قاسم به او گفته: خیلی با این انگشتری كه در دستم است نماز شب خوانده‌ام اگر اتفاقی برایم افتاد این انگشتر را در قبرم بگذارید. رفیق سردار می‌گوید شاید سر سالم ماندن آن یك دست و یك انگشتر حاج قاسم، همین بود.


جلوتر از مرگ
قرآن یكی از نشانه‌های اولیای خدا را «تمنای مرگ» معرفی می‌كند. روحی كه از همه چیز دل بریده و به محبوب خود دل داده دیگر در قفس تن آرام و قرار ندارد. دست و پا می‌زند برای رهایی. سردار یك عمر را با تمنای مرگ زیست. داستان شیدایی او و عشق او به شهادت و دیدار خدا دیگر شهره عام و خاص شده بود. شهادتی كه به قول خودش كوه به كوه و بیابان به بیابان در به در دنبالش بود. آخرش هم قبل از رهایی‌اش از قفس تن، گوشه آینه نوشت: خدایا مرا پاكیزه بپذیر!



در عرش
 پیامبر خدا فرموده است كه «وقتی یتیم گریه می‌كند، عرش به لرزه در می‌آید.» بله! آن كس كه با آغوش مهر خود یتیم را آرام كند عرش را آرام كرده است. حاج قاسم را كه باید در دل خدمت به خلق جست، آغوشش دشتِ آرامشِ یتیمان بود آن هم چه یتیمانی! فرزندان كسانی كه غریبانه در دیار غربت جانشان را فدای خواهر غریب كربلا كردند. این آغوش و آن لحظه كه یتیمی سر بر آن می‌گذاشت، لحظه معراج سردار بود.


مدافع حرم
ذكر لبش یا زهرا بود. زمین ارثی پدرش را وقف حضرت زهرا سلام ا...علیها كرد. وقتی كه تكفیری‌ها به سمت حرم حضرت زینب(س) هجوم بردند مردانه ایستاد تا خاطره تلخ اسارت اهل بیت دوباره تكرار نشود. دوستانش می‌گویند وقتی داعش به نزدیكی سامرا رسید سردار مثل اسفند روی آتش شده بود كه نكند اهانتی به حرم اهل بیت بكنند. سردار خوب فهمیده بود كه وصال توحید از جاده ولایت می‌گذرد.