دمت گرم بنیامین

هنرمندان در این روزهای خاص كه ویروس كرونا باعث وحشت جامعه شده، چگونه می‌توانند به تلطیف فضا كمك كنند

دمت گرم بنیامین

می شود ترسید و ترساند. كاری كه بسیاری از ما این روزها مشغولش هستیم. از سایه خودمان هم می‌ترسیم. آدم‌ها در چند كیلومتری‌مان هم وقتی دستمال می‌گیرند جلوی دهانشان و سرفه می‌كنند، دو تا پا داریم، دو تا هم قرض می‌كنیم و تلاش برای این كه چند كیلومتر دیگر هم از او فاصله بگیریم. می‌گوییم احتیاط نكنید؟ اصلا! عقل حكم می‌كند همه مراقب سلامت­مان باشیم، نكاتی را كه پزشكان می‌گویند رعایت کرده و سعی كنیم از این مقطع دشوار هم بگذریم، مثل همه اجداد و نیاكانمان كه بیماری‌های واگیردار بسیاری را پشت سر گذاشته و به امروز رسیده‌اند. و البته مثل آیندگانی كه حتما مشابه چنین روزهایی را پشت سر خواهند گذاشت. برگردیم به همان جمله اولمان البته با كمی تغییر كه كلی هم مفهوم جمله و حال جامعه را عوض خواهد كرد: می‌شود نترسید و نترساند، شجاع و قوی بود و از این مرحله هم گذشت. از شما چه پنهان در این روزهای كرونایی خواه ناخواه رفتار خیلی‌ها را رصد می‌كنیم. مثلا حال و هوای خیابان‌ها را می‌بینیم و بهشان فكر می‌كنیم، همین طور مطالب منتشر شده در فضای مجازی كه متاسفانه به نظر می‌رسد شایعه‌ها و حاشیه‌ها در آن از واقعیت‌های مربوط به كرونا پیشی می‌گیرند و آدم‌ها را نگران‌تر هم می‌كنند. در این میان رفتار هنرمندان را هم در فضای مجازی می‌بینیم و رصد می‌كنیم. جز چند موردی كه رفتارهای نادرستی با ماجرای این ویروس ملعون داشتند، اغلب هنرمندان سعی می‌كنند نكات مهم و درست را به مردم یادآوری كرده و تلاش كنند جامعه با آسیب روحی و جسمی كمتری از این بحران گذر كند. هر چند هنرمندان هم مثل همه مردم نگرانند و در تماس‌های مكرر ما برای نوشتن مطلب و روحیه بخشی بیشتر به جامعه به این موضوع اشاره می‌كنند، اما این قشر از جامعه توانایی انجام كارهای بزرگ تری را داشته و می‌توانند كمك كنند حال بهتری ایجاد شود. وظیفه دارند؟ خب واقعیتش این است كه نگاه جامعه به هنرمندان مثل قبل نیست، می‌دانیم هنرمندان هم آدم‌هایی هستند مثل بقیه با خوبی‌ها و بدی‌ها، دغدغه‌ها و مسائل خودشان. می‌توانند و البته درستش این است كه در مقاطع سخت قدمی برای جامعه بردارند و كمك كنند تا همگی از حال بد به سمت حال خوب حركت كنیم، می‌توانند چنین كاری را هم انجام ندهند. اما همه می‌دانیم هنرمندانی كه در همین روزهای سخت با همه نگرانی‌هایشان لبخند بر لب‌ها نشانده و دل‌ها را آرام‌تر كرده‌اند، همان‌هایی هستند كه نامشان به نیكی در صفحات تاریخ‌مانده است.

نویسنده‌ای كه
به جنگ طاعون رفت
هفته قبل درباره كتاب‌هایی نوشته بودیم كه به بیماری‌های واگیر پرداخته‌اند، به یك مورد خاص هم اشاره كرده بودیم، دكامرون اثر بوكاچیو. یادتان هست؟ گفته بودیم بوكاچیو در روزگار غلبه طاعون و فراگیر شدن یك وحشت عمومی شروع كرده بود به نوشتن داستان‌هایی ناب و عاشقانه كه توانسته بود حال جامعه را عوض كند. مردم مدام عاشقانه‌های او را دنبال می‌كردند و كمی از وحشت طاعون كه مدت‌های طولانی در اروپا به مرگ سیاه معروف بود، فاصله گرفته بودند.
از دوران زندگی بوكاچیو بسیار گذشته اما هنوز هم مردم عاشقانه‌ها را می‌خوانند، شاید حتی خیلی بیشتر از قبل. كمترین دلیلش را هم بگذارید این كه در مقایسه با قرن چهاردهم میلادی كه دكامرون نوشته شده، جمعیت باسوادهای جهان چندین و چند برابر شده‌اند. این نكته را هم یادآوری كنیم كه دكامرون روایتی دارد شبیه هزار و یكشب خودمان و ماجراهایی كه شهرزاد قصه گو روایت می‌كند.
این روزها كه كرونا یكی یكی از مرزهای جغرافیایی می‌گذرد و كشورهای مختلف را درگیر خود می‌كند، دنیا به بوكاچیوها نیاز دارد؛ آدم‌هایی كه بلد باشند امید تازه‌ای را به جای ترس در رگ‌های جامعه تزریق كنند. این حرف‌ها شعار است؟ بله. اما باور كنید شعارها همان حرف‌های قشنگی هستند كه به علت تكرار عمق و زیبایی شان را فراموش كرده‌ایم، چرا همین الان تصمیم نگیریم به شعارها طور دیگری نگاه كنیم.
كرونا و هر پدیده دیگری می‌تواند با جادوی هنر لااقل قابل‌تحمل‌تر شود و از آنجا كه همه آدم‌های یك جامعه توان هدایت این جادو را در خلوت خود ندارند، حركت‌های جمعی هنرمندان می‌تواند اتفاقات خوبی را رقم بزند. از طرف دیگر آنها هم كه در خلوت پی هنر و آرامش گرفتن از آن هستند در یك حركت جمعی حال بهتری را تجربه خواهند كرد.



 دنیا دیگه مثه تو نداره
در فضایی كه هنرمندان اغلب یا ذهنشان درگیر است یا به گفته خودشان دل و دماغی برای انجام حركت‌های هنری ندارند، بنیامین بهادری كار جالبی انجام داد. قرار بود آخر هفته گذشته كنسرتی داشته باشد كه همین كرونای معروف آن را لغو كرد. طبیعتا بهادری می‌توانست مثل همه ما شب‌های آخر هفته را بنشیند مقابل تلویزیون و صفحات مجازی را بالا و پایین كند تا ببیند كرونا چه كرده است، بعد هم مدام بیشتر بترسد و نگران شود. اما به جای این كارها، نوازنده‌های اركسترش را جمع كرد روی پشت بام خانه‌اش و كنسرتی را كه قرار بود برای 1500 نفر در سالن همایش‌های برج میلاد برگزار كند، روی پشت بام در فضایی صمیمی اجرا كرد. در این اجرا كه به طور زنده در اینستاگرام بهادری پخش می‌شد 7000 كاربر مجازی حضور پیدا كرده و نسبت به این حركت جالب و زیبای او واكنش نشان دادند.
او خطاب به مخاطبانش هم در این اجرای آنلاین گفت: این كنسرت را به احترام شما و برای دورشدنتان از خبرهای بد برگزار می‌كنیم.
از دیگر نكات جالب این اجرای آنلاین این بود كه مخاطبان این كنسرت آهنگ‌های درخواستی‌شان را می‌نوشتند و گروه هم آنها را اجرا می‌كرد. خلاصه كه مردم و بنیامین یك دورهمی 7000 نفری را در روزهایی كه نمی‌توانیم در فضای عمومی جامعه كنار هم جمع شویم، تجربه كردند. یك دور همی یك ساعت و ده دقیقه‌ای كه حال همه را عوض كرد و لحظات شادی را رقم زد.



از حال بد به حال خوب
این روزها ما هر چند بوكاچیو نداریم و ظاهرا هیچ كس تصمیم نگرفته برای مردم قصه بگوید تا روزهای غم و نگرانی را راحت‌تر پشت سر بگذراند، اما بنیامین بهادری داریم كه تصمیم گرفت با برگزاری كنسرت روی پشت بام خانه‌اش حال همه را بهتر كند. كاری كه خیلی از هنرمندان دیگر هم می‌توانند انجام دهند و عقربه‌های ساعت را سر ذوق بیاورند تا تندتر حركت كنند و از این روزها بگذریم.
تا مردم بیشتر حس همدلی و همراهی داشته باشند و جامعه خود را این همه تنها نبیند و یادش بیاید هرگز نمی‌تواند تنها باشد، چون یك جمعیت 80 میلیون نفری است كه باید میلیون‌ها نفر محكم دست همدیگر را بگیرند تا از بحران عبور كنند.
می شود كلی از این كنسرت‌های آنلاین در فضای مجازی برگزار شود. می‌شود خیلی‌ها به شیوه چیستا یثربی داستان‌های دنباله دار جذاب بنویسند و خیلی‌های دیگر هم شعر. به همین سادگی می‌شود حال جامعه را عوض كرد. باور ندارید هم نگاهی بیندازید به واكنش‌هایی كه 7000 نفر نسبت به كنسرت آنلاین بنیامین نشان می‌دهند.