یک اشتباه حرفه‌ای

یک اشتباه حرفه‌ای

سجاد نوروزی فعال فرهنگی


برای فهم بهتر و دقیق اشكالاتی كه ممكن است در روند تولید آثار و سریال‌سازی در تلویزیون اتفاق بیفتد، در ابتدا باید یك نگاه كاركردگرایانه و بعد فنی داشت، حال اگر این دو عامل در آثار غایب باشند، در نهایت ممكن است نتایجی بگیریم كه با واقعیت مطابق نیستند.
اول از همه، آنچه كه تولیدات صدا و سیما را آسیب‌پذیر می‌كند، غلبه نگاه اداری در این روند است، همانطور كه می‌بینیم بعد از سال‌ها هنوز بخشی برای دسته‌بندی سوژه‌ها، مساله ‌ابی و این دست موارد در صدا و سیما نداریم، یعنی مركزی كه در آن تصمیمات با یك سیر مطالعاتی مدون تعیین شود كه در این سبد پخش باید سهم موارد آموزشی، سرگرمی و... چقدر باشد.
نتیجه آن‌كه در غیاب این امر یك روند شكل می‌گیرد؛ صدا و سیما این روزها درگیر ماه رمضان است، بعد از آن دغدغه محرم را دارد و در ادامه هم دهه فجر، عید نوروز و...، روندی كه باعث می‌شود یك روزمرگی در نظام تولید ایجاد شود، بنابراین وقتی ساختار تولید به این سمت می‌رود حتی اگر از اتفاقی با عنوان نفوذ یاد كنیم، در همین بستر است كه رخ می‌دهد.
هر سازمان و مجموعه‌ای برای بدیهی‌ترین فعالیت‌های‌شان یك جدول زمانی دارد ولی این موضوع را سال‌هاست در سیما نمی‌بینیم، تولیدکنندگان و تصمیم‌گیرندگان آثار نمایشی تلویزیون به زمان پخش كه می‌رسند تازه می‌گویند الان باید چه كنیم؟ همین روند در نهایت باعث شكل‌گیری تولیدات شتاب‌زده‌ای می‌شود كه در طول آن هر اتفاقی ممكن است رخ دهد.
اما در سریال پایتخت چه رخ داده؟ صدا و سیما برندی به نام پایتخت دارد، این برند چند مرحله تولید داشته و در همه مراحلش توانسته موفقیت نسبی را به دست آورد.
در این سری هم موفقیت آن از حیث مخاطب برای سازمان شكل گرفته است. اما نكته مهم ساختار محتوایی این امر است كه از زوایای مختلفی قابل بررسی است. اول آن‌كه اصلا باید دید آیا عوامل این مجموعه از ابتدا فكر می‌كردند به فصل دوم و بعدی و بعدی برسد؟ پرسشی كه پاسخ آن احتمالا منفی است. بنابراین گونه‌ای شتابزدگی در تولید همه ادوار سریال پایتخت و به‌خصوص در این سری ششم می‌بینیم.
اتفاق مهمی كه در این فصل افتاده، اما بر هم زدن شالوده محتوایی و دگرگونی كاراكترهاست تا جایی كه بیننده با شخصیت‌های تازه‌ای روبه‌رو می‌شود. این رخداد به عقیده من یك اشتباه حرفه‌ای است.
با همه این تغییرات بستر اجتماعی همان است كه در قسمت‌های قبل بود و دگرگونی خاصی را در آن نمی‌بینیم، به همین دلیل جای سوال دارد كه چه ضرورتی وجود داشته كه این دگرگونی كاراكترها را رقم بزنند.
بنابراین طبیعی است در زمان قطع نقطه اتصال با شخصیت‌های قبلی، شما مجبور می‌شوید برای جذابیت فضا ابداعات تازه‌ای به خرج دهید.
سازندگان پایتخت با خلق فضای مفهومی جدید به نوعی خود را خلع سلاح كردند. در این فضای جدید طبیعتا به موقعیت‌ها و شوخی‌های جدید احتیاج است.
مواردی مثل بازگرداندن یك كاراكتر یا استفاده از فیلم‌های قدیمی و اتفاقاتی كه حتی در فضای مجازی رخ داده‌اند.
به همین دلیل است آنچه كارگردان اثر به عنوان شوخی با فیلم‌ها از آن یاد كرده، از دست خالی بودن مجموعه نشأت می‌گیرد، چون پایتخت در فصل ششم تمام بستر محتوایی گذشته خود را كنار گذاشت و با توجه به این خلأ سراغ  ماجرایی جدید رفت.
ماجرایی كه پایتخت 6 را به یك سریال «یك بار مصرف» تبدیل كرد. برعكس سری‌های قبلی كه هنور هم می‌توان به تماشای آن نشست و لذت برد.