این به آن در‌!

درباره انتشار بیانات رهبر انقلاب در مورد زانوزدن امپراتوری روم مقابل پادشاه ایران

این به آن در‌!

  6 فروردین، 25 مارس، روز ملی یونان بود و یکی از نادر فضاهایی که به این روز و مناسبت توجهی ویژه داشت، صفحه اینستاگرامی منتسب به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت ا... خامنه‌ای با عنوان khamenei_history  بود. در این صفحه و در قالب پستی، این روز محبوب و ملی یونانیان گرامی داشته شد، اما متفاوت،
بومی شده و قابل تامل...
 پست منتشر شده شامل عکس رهبر  انقلاب با
پس زمینه نقش برجسته والرین در کازرون و خاطره‌ای از ایشان مربوط می‌شود به سفری که اردیبهشت 87  
به استان فارس داشتند. خودتان بخوانید:
یک نفری برای من نقل می کرد و می گفت رفته بودیم #یونان؛ ما را به مراکز گردشگری گوناگون می‌بردند و آنها را به ما نشان می‌دادند؛ از جمله به نقطه‌ای بردند و گفتند اینجا همان‌جایی است که سپاهیان ایرانی آمدند و  از ما شکست خوردند.
مردم را به یک بیابان خالی می‌برند و نشان می‌دهند که اینجا آنجایی است که ایرانی‌ها در آن دوره لشکرکشی کردند و در اینجا شکست خوردند. یک فضای خالی را نشان می‌دهند، یک مدعای تاریخی را با یک فضای خالی اثبات می‌کنند.
 خب، اینجا نزدیکی کازرون  -  آن‌طوری که شنیدم- مجسمه‌ والرین است، امپراتور  روم، که زانو زده در مقابل پادشاه ایران. خیلی خوب، اینجا را بروید نشان بدهید؛ این به آن در!  (۱۳۸۷/۲/۱۸‌)
 یک پیام چند وجهی
این پست که در هفته اول فروردین  امسال در سایت رهبری بارگذاری شد، از جهات بسیاری قابل تامل و پرداخت و بررسی است. طبیعتا اولین و سطحی‌ترین تعبیر، احترام و توجه ایشان به مردم سایر نقاط جهان از طریق یادآوری مناسبت‌های ملی و ​آیینی آنهاست. اما مضامین  دیگری هم در این پیام نهفته است که مشخص است مخاطبش دیگر یونانی‌ها نیستند و خود ما ایرانی‌ها هستیم؛ پیام‌هایی که در بند دوم و سوم به آن اشاره شده و آن احترام ویژه برای داشته‌های میراثی و فرهنگی ایران و ایرانیان در مقابل مفاخر مصنوعی یا اندک میراث سایر کشورهاست و ارزش و اهمیتی که برای همان اندک میراث‌شان قائلند و ارزش و احترامی که برای میراث گرانبها و بی‌همتای‌مان آن‌طور که باید قائل نیستیم.
رهبر انقلاب در بیانات خود تنها به مقایسه میراث ما و آنها اکتفا نمی کنند و این مقایسه را مبنایی قرار می‌دهند تا برسند به اینجا که ما با این داشته‌ها و ظرفیت‌های عظیم میراثی چه کرده‌ایم! چقدر و چگونه مراقب و محافظ آنها بوده و هستیم! و مهم‌تر این‌که چقدر توانسته‌ایم اولا خودمان قدر و ارزش آنها را درک کنیم و سپس آنها را به دیگران معرفی کنیم؟! و اتفاقا تاکید می‌کنند بروید و این میراث غنی را به مردم دنیا معرفی کنید و این یعنی توجه ویژه ایشان به صنعت درآمدزای گردشگری و جذب گردشگرهای خارجی.
اما چه وقت می توانیم ادعا کنیم که حقیقتا به ارزش این میراث پی برده ایم؟مسلما زمانی که  از آنها محافظت کرده و اجازه ندهیم کوچک‌ترین خدشه‌ای و گزندی طبیعی و غیرطبیعی به آنها برسد.
 قصه والرین چه بود؟
همین داستان میراث جنگی یونان و ایران و آنچه از آن برجای مانده را اگر با هم مرور کنیم، به نتایج جالبی می‌رسیم.
یونانیان گردشگران را از سراسر جهان به یک بیابان خالی می‌برند و می‌گویند اینجا همانجاست که مثلا 2 هزار سال پیش ایرانی‌ها از ما شکست خوردند و این قصه را درحالی تعریف می‌کنند که حتی یک سند در حد نقاشی از آن رخداد ندارند، چه رسد به سازه‌ای و کتیبه و سنگ نبشته‌ای . ما درست در مقابل همین ادعای آنان چه در چنته داریم؟ یک سنگ نبشته عظیم و زیبا در تنگ چوگان کازرون که والرین امپراتور روم را نشان می‌دهد که در مقابل شاپور اول ساسانی زانو زده و زیر پای شاپور. پیکر گوردیانوس سوم، امپراتور مغلوب شده روم حجاری شده و شاپور دست فلیپ را در دست گرفته و در سمت راست، نمایندگان طبقات جامعه ساسانی و در سمت چپ سرداران ایرانی حجاری شده‌اند.
این تصویر حجاری شده اما با سندی مهم تکمیل می‌شود آنجا که شاپور در کتیبه‌ای با سه زبان  به این فتح‌الفتوح اشاره می کند.
نکته اینجاست که ما در کشورمان در همان استان فارس یا در کرمانشاه و ... کتیبه و سنگ نبشته نداریم؛ کتیبه‌هایی که هر کدام یک سند تاریخی و ملی و تمدنی مهم در میان بی شمار اسناد هویتی این سرزمین به شمار می‌روند‌.
حالِ این کتیبه‌ها یا همان سنگ‌های حجاری شده اما چندان خوب نیست و متاسفانه از برخی از آنها مثل همین کتیبه والرین محافظت علمی و اصولی صورت نمی‌گیرد و بسیاری از آنها هم درحال نابودی است، طوری که دو سال پیش  آیت ا... ایمانی، نماینده فارس در مجلس خبرگان رهبری  با ابراز تاسف از تخریب نقش برجسته‌ها و آثار باستانی در تنگ چوگان گفت: به خاطر بی توجهی به این
 کنده کاری‌ها و مجسمه‌سازی‌ها امروز این آثار در حال از بین رفتن است و لازم است به این قضیه توجه لازم شود.
طبق آمار ، بیشترین و البته مهم‌ترین کتیبه‌های کشور در استان فارس است و 22 مجموعه از کتیبه‌های هخامنشی، ساسانی و همچنین معاصر در این استان شناسایی و در فهرست ملی به ثبت رسیده که عمده آنها در شهرستان‌های مرودشت، شیراز، رستم، کازرون، لارستان، سپیدان، اقلید و فیروزآباد قرار دارند. این 22 مجموعه با قدمت‌هایی بیش از 2000 سال هر کدام شامل ده‌ها کتیبه‌اند که در سراسر شهرستان‌های مذکور پراکنده‌اند، اما
نه تنها مراقبت درستی از آنها نمی‌شود، بلکه هنوز
به جاذبه‌ای هم تبدیل نشده‌اند تا گردشگران
از آنها دیدن کنند.