درحالی که مدارس شهرها تقریبا با حضور کمرنگ دانش آموزان بازگشایی شد در روستاها و مناطق محروم، مدارس یک بار دیگر شلوغ شد
یخ مدارس آب نشد
کشدارترین تعطیلی ناخواسته مدارس ایران دیروز به تعبیری تمام شد. دیروز مدارس زیر سایه سنگین برخی نارضایتیها، بعد از تقریبا دو ماه و نیم تعطیلات کرونایی درِشان بازشد و پای دانشآموزان بعد از12هفته تعطیلی دوباره به مدارس رسید؛ البته نه پای همه و نه درِ همه مدارس.
دیروز مدارس تهران سوت و کور بود، مدارسی که همیشه حوالی ساعت9 صبح زنگ تفریح داشتند و صدای جیغ و فریاد شادمانه دانش آموزان از دیوارها به بیرون میجهید زیرخیمه سنگین سکوت بودند. درتهران استقبال از بازگشایی مدارس سرد بود که عدهای البته به فال نیکش میگیرند و ربطش میدهند به آموزشهای مجازی ومدرسه تلویزیونی. اما فراتر از این خوشبینی، درتهران ترس است و ترس، ترس از انتقال ویروس کرونا به بچهها و از بچه ها به معلمان و مدیران.
البته نه فقط درتهران که وضع در بقیه شهرهای بزرگ هم همین است. کرونا و آمارهای رو به فزونی مبتلایان، بیشترِ مردم را در لاک دفاعی فرو برده و مخصوصا از نام مدرسه ترسانده؛ مدارس با آن تراکم جمعیتی بالا و کلاس های تنگ. دیروز معلمی از خطه خراسان عکسی از کلاس درسش منتشر کرد که دانش آموز ریز نقشی را تک و تنها درکلاس نشان می داد که تنها کسی بود که از ورای همه ترس ها و دلشوره ها به مدرسه آمده بود.
مثل او دیروز در ایران کم نبودند. کم نبودند مدارسی که باز شدند ولی یا به تعداد انگشتان یک دست دانشآموز به خود دیدند یا کلا بیدانش آموز ماندند. معلمی در یکی از مدارس حاشیهای شهر قلعه گنج به ما گفت صبح هیچ بچهای به مدرسه نیامد و کادرمدرسه خودشان بودند و خودشان. او به ما گفت همه اینجا از کرونا میترسند و می بینند بیماری چطور دارد گسترده می شود و وحشت دارند بچه ها به مدرسه بیایند.
با این که تصمیم ستاد ملی مقابله با کرونا،بازگشایی همه مدارس به مدت یک ماه آن هم فقط برای رفع اشکال است، ولی آن طور که ما پیگیری کردیم ترس از کرونا حتی دانش آموزانی را که مشکل درسی دارند در خانه ها نگه داشت و مدیران برخی مدارس را به اتخاذ یک تصمیم جدید وادار کرد.
دیروز یک دانشآموز کلاس دهمی درتهران که هنرستانی است و رایانه می خواند به ما گفت در چهار درسش از آن قسمت کتاب که آنلاین تدریس شد مشکل دارد،ولی نه او و نه خانواده اش راضی به حضور در مدرسه نیستند،چون معتقدند درس هرچه قدر که مهم باشد از جان مهم تر نیست.
چون خیلی های دیگر مثل او فکر می کنند و نه دیروز به مدرسه رفتند و نه روزهای بعد حاضر به این کارند. برخی مدرسهها تصمیم گرفتهاند حضور معلمان را شیفتبندی کنند تا همه مجبور نباشند هر روز به مدرسه بیایند. معلم یکی ازاین مدارس به ما گفت امروز از هرکلاس فقط یک یا دو دانش آموز به مدرسه آمد که کار اشکالگیریشان در کمتر از نیم ساعت تمام شد پس لازم نیست همه معلمها گوش به زنگ باشند و برای مختصرکار، خطر کرونا را به جان بخرند.
رفع اشکال آنلاین و معلمانِ ناراضی
استقبال سرد خانوادهها از بازگشایی مدارس از یکسو و اتمام تدریسها و دورههای درسی در فضای مجازی البته برخی مدارس را به واکنشی متفاوتتر نیز واداشته است. مدیران و معلمان این مدارس تصمیم گرفتهاند دانشآموزی به مدرسه نیاید ولی اگر کسی اشکال درسی داشت از طریق فضای مجازی مطرح کند و معلمان نیز پاسخش را بدهند.
پدر یکی از دانشآموزان این مدارس که کلاس ششمیاست به ما گفت معلم دخترش در فضای مجازی اسم چهار دانشآموز را اعلام و تاکید کرده که فقط همین چهار نفر برای رفع اشکال به مدرسه بیایند؛ چهار نفری که از قضا همگی مشکل نداشتن گوشی هوشمند داشتهاند و کمیاز درسها عقبافتادهاند. مادر دو دانشآموز کلاس سومیو ششمینیز به ما گفت مدرسه پسرهایش اعلام کرده که نیازی به حضور فیزیکی در مدرسه نیست و هرکسی که سوال یا اشکالی دارد مثل روزهای قبل از 27 اردیبهشت همچنان میتواند در فضای مجازی حاضر شود.
مادر یک دانشآموز کلاس هفتمی در تهران اما به ما گفت که مدرسه دخترش هنوز بازگشایی نشده و به خانوادهها خبر دادهاند بعد از شناسایی دانشآموزانی که ضعیفتر از بقیه بودهاند آنها را برای حضور فیزیکی در مدرسه و رفع اشکال خبر میکنند.
این در حالی است که چند پدر و مادر متفقالقول به ما گفتند کادر مدرسه طوری در فضای مجازی راجع به بازگشایی مدرسه و اختیاریبودن حضور در کلاسهای رفع اشکال اطلاعرسانی کردهاند تا تلویحا به خانوادهها برسانند نیازی به حضور دانشآموزان در مدرسه نیست و همه چیز میتواند از راه دور مدیریت شود.
حتی پدر یک دانشآموز کلاس هفتمی به ما گفت پسرم احساس میکرد در درس ریاضی مشکل دارد و مشتاق بود به مدرسه برود ولی معلم ریاضی به او گفت که به زعم او مشکلی در این درس ندارد و لازم نیست درجلسه رفع اشکال حاضر شود.
دو نفر از معلمانی که دیروز با ما حرف زدند، چرایی این واکنش را در دو چیز خلاصه کردند که مهمترینش ترس معلمها از انتقال ویروس کرونا بود. یکی از اینها به ما گفت در منطقهای تدریس میکند که مردم چندان به رعایت بهداشت مقید نیستند و هنوز زنها تنگِ هم مینشینند و سبزی پاک میکنند، حتی چندتایی از والدین دانشآموزان مدرسه کرونا داشتهاند، برای همین معلمها از هرگونه حضور فیزیکی در مدرسه میترسند.
بهجز وحشت کرونا اما نکتهای که برخی مدارس را به واکنشهای خاص واداشته، سهماه آموزش آنلاین و تلاش بیوقفه معلمان برای تدریس در فضای مجازی است به طوری که اینها معتقدند تدریسها تمام شده، درسها دوره شده، اشکالات برطرف شده و تکلیف نمره دانشآموزان نیز تقریبا مشخص شده، پس آمدن به مدرسه و وقتگذاشتن دوباره معلمان و درگیرشدن مدیران بعد از چند ماه فشار کاری آنلاین بیمعنی است.
آغاز مهر برای مناطق محروم
درنقاط محروم کشور، درجاهایی مثل سیستان وبلوچستان و کردستان که ما توانستیم با معلمان و مدیران چند مدرسهاش ارتباط بگیریم، اما از دیروز داستانی دیگر درحال روایتشدن است.
دیروز مدارس این مناطق شلوغ بود، بچهها به مدرسه بازگشته بودند چون سه ماه تعطیلی اجباری کرونایی برای بیشتر آنها مترادف با بطالت و وقتگذرانی بود. ماجرایش نیز چندان پیچیده نیست، داستان مربوط است به فقر و در دسترسنبودن گوشیهای هوشمند، تبلت ، لپ تاپ و اینترنت که عملا سهماه است بچههای مناطق محروم را از آموزش
بازداشته است.
حتی دیروز در رشت معلم یکی از مدارس گفت فقط در یک کلاس درس 18نفر گوشی هوشمند نداشتند؛ رشت، مرکز یک استان و شهری بزرگ و نه چندان محروم ، حقیقتی که تکلیف سیستانوبلوچستان را حسابی روشن کرد، خطهای که مردمش فقر موروثی دارند و گرد محرومیت نسل به نسل و از چهرهای به چهره دیگر مینشیند.
معلم یکی از مدارس ابتدایی در زهک سیستان دیروز به ما گفت از 113 دانش آموز مدرسه 80 نفر آمدند چون در دوره فترت کرونایی همگی درس را بهناچار کنار گذاشته بودند. او گفت حالا اما که بچهها آمدهاند ارزیابی ما این است که گویی مهر است و درس را باید از صفر شروع کرد چون معلمها یک روزه فهمیدهاند هرچه بچهها قبل از کرونا خواندهاند از یادشان رفته است.
این معلم که مدیر دبستان هم هست البته میگوید به بعضی از بچهها در این مدت بستههای تحصیلی رسید که شامل چند نمونه سوال از دروس مختلف بود ولی چه سود که بچهها کتابها را باز کردند و از روی آن نوشتند و این بسته تحصیلی عملا وسیلهای به درد نخور و بهانهای برای رونویسی از کتابها شد.
خانم معلم روستاهای بیجار نیز درگفتوگو با ما از سیدیهای آموزشیای حرف زد که در برخی مناطق توزیع شد اما چندان به کار دانشآموزان نیامد چون خیلیهایشان دستگاه دیویدی نداشتند تا سیدی را به کار بیندازند و درس بخوانند.
او می گوید با وضعیت درسیای که از بچهها دیده لازم میداند آنها حداقل دوماه به صورت حضوری درس بخوانند و معتقد است این نیاز را خود بچهها نیز احساس کردهاند چون دیروز پر تعداد و مصمم میز و نیمکتهای مدارس را پر کردند.
دیروز یک شاقول بود، یک شاخص و یک معیار. حالا نظام آموزشی کشورمان را راحتتر از هر زمان دیگری میشود به دو قسمت تقسیم کرد، میشود یک خطکش دست گرفت و بدون لرزش دست، ازعدالت آموزشی که نیست و از وضعیت ناهمگونی که هست، نوشت. دیروز بیشتر خانوادهها در مناطق برخوردار، برای محافظت از فرزندانشان مقابل کرونا حاضر به فرستادنشان به مدارس نشدند، ضمن این که در مدت تعطیلی مدارس، به مدد اینترنت و دریافت آموزشهای مجازی خوب آموزش دیده بودند و دغدغه عقبماندگی درسی نداشتند. درعوض اما درمناطق محروم که شادی نرمافزار «شاد» کمتر ذائقهای را شیرین کرد و فقر بدجوری به پر و پای آموزش پیچید، با این که کرونا در این مناطق نیز جدی است اما بچهها مجبورند در مدرسه حاضر شوند.
اگر امروز بخشی از دانشآموزان ومعلمان بازگشایی مدارس را بیهوده می دانند و نسبت به آن احساس نیاز نمیکنند اما درمناطق محروم این فرصت جدید برای دانشآموزان و معلمان یک غنیمت است، فرصتی که تبعیض آموزشی را عریانتر از هر زمان دیگری به نمایش میگذارد.
دیروز مدارس تهران سوت و کور بود، مدارسی که همیشه حوالی ساعت9 صبح زنگ تفریح داشتند و صدای جیغ و فریاد شادمانه دانش آموزان از دیوارها به بیرون میجهید زیرخیمه سنگین سکوت بودند. درتهران استقبال از بازگشایی مدارس سرد بود که عدهای البته به فال نیکش میگیرند و ربطش میدهند به آموزشهای مجازی ومدرسه تلویزیونی. اما فراتر از این خوشبینی، درتهران ترس است و ترس، ترس از انتقال ویروس کرونا به بچهها و از بچه ها به معلمان و مدیران.
البته نه فقط درتهران که وضع در بقیه شهرهای بزرگ هم همین است. کرونا و آمارهای رو به فزونی مبتلایان، بیشترِ مردم را در لاک دفاعی فرو برده و مخصوصا از نام مدرسه ترسانده؛ مدارس با آن تراکم جمعیتی بالا و کلاس های تنگ. دیروز معلمی از خطه خراسان عکسی از کلاس درسش منتشر کرد که دانش آموز ریز نقشی را تک و تنها درکلاس نشان می داد که تنها کسی بود که از ورای همه ترس ها و دلشوره ها به مدرسه آمده بود.
مثل او دیروز در ایران کم نبودند. کم نبودند مدارسی که باز شدند ولی یا به تعداد انگشتان یک دست دانشآموز به خود دیدند یا کلا بیدانش آموز ماندند. معلمی در یکی از مدارس حاشیهای شهر قلعه گنج به ما گفت صبح هیچ بچهای به مدرسه نیامد و کادرمدرسه خودشان بودند و خودشان. او به ما گفت همه اینجا از کرونا میترسند و می بینند بیماری چطور دارد گسترده می شود و وحشت دارند بچه ها به مدرسه بیایند.
با این که تصمیم ستاد ملی مقابله با کرونا،بازگشایی همه مدارس به مدت یک ماه آن هم فقط برای رفع اشکال است، ولی آن طور که ما پیگیری کردیم ترس از کرونا حتی دانش آموزانی را که مشکل درسی دارند در خانه ها نگه داشت و مدیران برخی مدارس را به اتخاذ یک تصمیم جدید وادار کرد.
دیروز یک دانشآموز کلاس دهمی درتهران که هنرستانی است و رایانه می خواند به ما گفت در چهار درسش از آن قسمت کتاب که آنلاین تدریس شد مشکل دارد،ولی نه او و نه خانواده اش راضی به حضور در مدرسه نیستند،چون معتقدند درس هرچه قدر که مهم باشد از جان مهم تر نیست.
چون خیلی های دیگر مثل او فکر می کنند و نه دیروز به مدرسه رفتند و نه روزهای بعد حاضر به این کارند. برخی مدرسهها تصمیم گرفتهاند حضور معلمان را شیفتبندی کنند تا همه مجبور نباشند هر روز به مدرسه بیایند. معلم یکی ازاین مدارس به ما گفت امروز از هرکلاس فقط یک یا دو دانش آموز به مدرسه آمد که کار اشکالگیریشان در کمتر از نیم ساعت تمام شد پس لازم نیست همه معلمها گوش به زنگ باشند و برای مختصرکار، خطر کرونا را به جان بخرند.
رفع اشکال آنلاین و معلمانِ ناراضی
استقبال سرد خانوادهها از بازگشایی مدارس از یکسو و اتمام تدریسها و دورههای درسی در فضای مجازی البته برخی مدارس را به واکنشی متفاوتتر نیز واداشته است. مدیران و معلمان این مدارس تصمیم گرفتهاند دانشآموزی به مدرسه نیاید ولی اگر کسی اشکال درسی داشت از طریق فضای مجازی مطرح کند و معلمان نیز پاسخش را بدهند.
پدر یکی از دانشآموزان این مدارس که کلاس ششمیاست به ما گفت معلم دخترش در فضای مجازی اسم چهار دانشآموز را اعلام و تاکید کرده که فقط همین چهار نفر برای رفع اشکال به مدرسه بیایند؛ چهار نفری که از قضا همگی مشکل نداشتن گوشی هوشمند داشتهاند و کمیاز درسها عقبافتادهاند. مادر دو دانشآموز کلاس سومیو ششمینیز به ما گفت مدرسه پسرهایش اعلام کرده که نیازی به حضور فیزیکی در مدرسه نیست و هرکسی که سوال یا اشکالی دارد مثل روزهای قبل از 27 اردیبهشت همچنان میتواند در فضای مجازی حاضر شود.
مادر یک دانشآموز کلاس هفتمی در تهران اما به ما گفت که مدرسه دخترش هنوز بازگشایی نشده و به خانوادهها خبر دادهاند بعد از شناسایی دانشآموزانی که ضعیفتر از بقیه بودهاند آنها را برای حضور فیزیکی در مدرسه و رفع اشکال خبر میکنند.
این در حالی است که چند پدر و مادر متفقالقول به ما گفتند کادر مدرسه طوری در فضای مجازی راجع به بازگشایی مدرسه و اختیاریبودن حضور در کلاسهای رفع اشکال اطلاعرسانی کردهاند تا تلویحا به خانوادهها برسانند نیازی به حضور دانشآموزان در مدرسه نیست و همه چیز میتواند از راه دور مدیریت شود.
حتی پدر یک دانشآموز کلاس هفتمی به ما گفت پسرم احساس میکرد در درس ریاضی مشکل دارد و مشتاق بود به مدرسه برود ولی معلم ریاضی به او گفت که به زعم او مشکلی در این درس ندارد و لازم نیست درجلسه رفع اشکال حاضر شود.
دو نفر از معلمانی که دیروز با ما حرف زدند، چرایی این واکنش را در دو چیز خلاصه کردند که مهمترینش ترس معلمها از انتقال ویروس کرونا بود. یکی از اینها به ما گفت در منطقهای تدریس میکند که مردم چندان به رعایت بهداشت مقید نیستند و هنوز زنها تنگِ هم مینشینند و سبزی پاک میکنند، حتی چندتایی از والدین دانشآموزان مدرسه کرونا داشتهاند، برای همین معلمها از هرگونه حضور فیزیکی در مدرسه میترسند.
بهجز وحشت کرونا اما نکتهای که برخی مدارس را به واکنشهای خاص واداشته، سهماه آموزش آنلاین و تلاش بیوقفه معلمان برای تدریس در فضای مجازی است به طوری که اینها معتقدند تدریسها تمام شده، درسها دوره شده، اشکالات برطرف شده و تکلیف نمره دانشآموزان نیز تقریبا مشخص شده، پس آمدن به مدرسه و وقتگذاشتن دوباره معلمان و درگیرشدن مدیران بعد از چند ماه فشار کاری آنلاین بیمعنی است.
آغاز مهر برای مناطق محروم
درنقاط محروم کشور، درجاهایی مثل سیستان وبلوچستان و کردستان که ما توانستیم با معلمان و مدیران چند مدرسهاش ارتباط بگیریم، اما از دیروز داستانی دیگر درحال روایتشدن است.
دیروز مدارس این مناطق شلوغ بود، بچهها به مدرسه بازگشته بودند چون سه ماه تعطیلی اجباری کرونایی برای بیشتر آنها مترادف با بطالت و وقتگذرانی بود. ماجرایش نیز چندان پیچیده نیست، داستان مربوط است به فقر و در دسترسنبودن گوشیهای هوشمند، تبلت ، لپ تاپ و اینترنت که عملا سهماه است بچههای مناطق محروم را از آموزش
بازداشته است.
حتی دیروز در رشت معلم یکی از مدارس گفت فقط در یک کلاس درس 18نفر گوشی هوشمند نداشتند؛ رشت، مرکز یک استان و شهری بزرگ و نه چندان محروم ، حقیقتی که تکلیف سیستانوبلوچستان را حسابی روشن کرد، خطهای که مردمش فقر موروثی دارند و گرد محرومیت نسل به نسل و از چهرهای به چهره دیگر مینشیند.
معلم یکی از مدارس ابتدایی در زهک سیستان دیروز به ما گفت از 113 دانش آموز مدرسه 80 نفر آمدند چون در دوره فترت کرونایی همگی درس را بهناچار کنار گذاشته بودند. او گفت حالا اما که بچهها آمدهاند ارزیابی ما این است که گویی مهر است و درس را باید از صفر شروع کرد چون معلمها یک روزه فهمیدهاند هرچه بچهها قبل از کرونا خواندهاند از یادشان رفته است.
این معلم که مدیر دبستان هم هست البته میگوید به بعضی از بچهها در این مدت بستههای تحصیلی رسید که شامل چند نمونه سوال از دروس مختلف بود ولی چه سود که بچهها کتابها را باز کردند و از روی آن نوشتند و این بسته تحصیلی عملا وسیلهای به درد نخور و بهانهای برای رونویسی از کتابها شد.
خانم معلم روستاهای بیجار نیز درگفتوگو با ما از سیدیهای آموزشیای حرف زد که در برخی مناطق توزیع شد اما چندان به کار دانشآموزان نیامد چون خیلیهایشان دستگاه دیویدی نداشتند تا سیدی را به کار بیندازند و درس بخوانند.
او می گوید با وضعیت درسیای که از بچهها دیده لازم میداند آنها حداقل دوماه به صورت حضوری درس بخوانند و معتقد است این نیاز را خود بچهها نیز احساس کردهاند چون دیروز پر تعداد و مصمم میز و نیمکتهای مدارس را پر کردند.
دیروز یک شاقول بود، یک شاخص و یک معیار. حالا نظام آموزشی کشورمان را راحتتر از هر زمان دیگری میشود به دو قسمت تقسیم کرد، میشود یک خطکش دست گرفت و بدون لرزش دست، ازعدالت آموزشی که نیست و از وضعیت ناهمگونی که هست، نوشت. دیروز بیشتر خانوادهها در مناطق برخوردار، برای محافظت از فرزندانشان مقابل کرونا حاضر به فرستادنشان به مدارس نشدند، ضمن این که در مدت تعطیلی مدارس، به مدد اینترنت و دریافت آموزشهای مجازی خوب آموزش دیده بودند و دغدغه عقبماندگی درسی نداشتند. درعوض اما درمناطق محروم که شادی نرمافزار «شاد» کمتر ذائقهای را شیرین کرد و فقر بدجوری به پر و پای آموزش پیچید، با این که کرونا در این مناطق نیز جدی است اما بچهها مجبورند در مدرسه حاضر شوند.
اگر امروز بخشی از دانشآموزان ومعلمان بازگشایی مدارس را بیهوده می دانند و نسبت به آن احساس نیاز نمیکنند اما درمناطق محروم این فرصت جدید برای دانشآموزان و معلمان یک غنیمت است، فرصتی که تبعیض آموزشی را عریانتر از هر زمان دیگری به نمایش میگذارد.