گزارش خبرنگار جامجم از منطقه محروم «پَلُم» و مردمی که بدون امکانات اولیه روزگار میگذرانند
اینجا «پَلُم» زندگی در دسترس نیست
اول نمی دانستیم پَلُم به لری یعنی چه! فقط میدانستم اسم منطقه ای است در دهستان سوسن شرقی شهرستان ایذه، جایی نزدیکیهایی سد کارون 3. منطقه ای متشکل از چند پارچه آبادی که میتوانست به خاطر نزدیکی به کارون، آباد باشد، اما نبود! این را اهالی اش میگفتند ؛ اینکه پلم با همه بزرگیاش هنوز برق ندارد! آب؟ حرفش را نزن! جاده؟ چه چیزها! اولش نمی دانستیم پلم یعنی چه! اما پای صحبت اهالی این منطقه که نشستیم، فهمیدیم چرا به این منطقه میگویند پلم. پلم یعنی پلمب شده و این حکایت منطقهای محصور در دل کوه است، منطقه ای دور از امکانات، جایی که انگار سالهاست پلمب شده! اگر اهالی حرف نزده بودند، برای پلم در لغتنامهها دنبال معنی میگشتیم و فکر میکردیم شاید همانطور که نوشته اند، نام گل زردی شبیه زعفران است؛ همینقدر زیبا، همینقدر لطیف!
هیچ چیزی نداریم
باقری میگوید:«اینجا روستای خودمان است، اما هیچ چیزی ندارد. برق که حتی از حوالی ما هم رد نشده و هنوز مردم برای روشنایی از هیزم و فانوس استفاده میکنند، برای آب مجبورند صبح بروند لب چشمه تا عصر نوبتشان بشود که با حیوان آب بیاورند. جاده هم که اصلا نداریم.» او البته به طور رسمی فقط معلم روستاست، اما مدتهاست که داوطلبانه کارهای دهیاری را هم انجام میدهد، آن هم در روستایی که اصلا کد دهیاری ندارد:« الان دوسال است پیگیر کد هستم و هنوز به نتیجه نرسیدهام، درخواستهای زیادی هم بابت آب و برق به بخشداری سوسنشرقی دادم که ما را ارجاع دادند به فرمانداری،اما باز هم نتیجه نگرفتیم.»
مسیر روستای مرآب سیاه مثل بقیه روستاهای این منطقه ، صعب العبور است، آنقدر که زمستانها به خاطر شرایط جوی و بارش برف کاملا بسته میشود و در فصلهای دیگر سال هم فقط با پای پیاده یا حیوانات اهلی میتوان در این مسیر رفت و آمد کرد. باقری اما میگوید جاده نیمه کاره تا شش کیلومتری روستایشان آمده و حالا مدتهاست همانطور به حال خودش رها شده است :«ساخت جادهای را قبلا شروع کرده بودند، اما همان را هم تمام نکردند، اگر تکمیل میشد حداقل یک تراکتور یا نیسان میتوانست به روستای ما بیاید و برای مردم ما یک کمک بزرگ بود، اینجا الان همه کارهای کشاورزی به صورت کاملا سنتی یا توسط خود کشاورزها یا حیوانات انجام میشود.»
او که اولین معلم بومی منطقه اش است، جزو معدود اهالی خوشبخت این منطقه بوده که توانسته برای ادامه تحصیل به خانه اقوامش در ایذه برود، درس بخواند و معلم شود و برگردد به مرآب سیاه تا به بچههایی درس بدهد که میداند اگر کسی دلسوزشان نباشد، سرنوشت خوبی در انتظارشان نیست: «در چند سال گذشته چندین بار فرماندار عوض شده، هر بار هم ما یک درخواست جدید دادیم برای برق و آب و جاده ، برای ساده ترین امکاناتی که جاهای دیگر هست و اینجا نیست، مثل مدرسه که با وجود حضور
95 دانش آموز در منطقه پلم، ما اینجا یک مدرسه درست و حسابی نداریم. ساختمانی اگر باشد به صورت گلی است که زمستانها چکه میکند و ما معلمها خودمان هر بار با کمک خیرین با مصالح تعمیرش میکنیم.»
تلاش اهالی روستای مرآب سیاه، اما امسال به یک بازدید رسیده؛ بازدید بخشدار سوسن یعنی سعید الماسی از این روستا،ماجرایی که باقری درباره اش میگوید: «با پیگیریهای زیاد بالاخره توانستیم امسال بخشدار سوسن را به عنوان اولین بخشدار به روستای مان بیاوریم، ایشان هم به خاطر نبود جاده با حیوان به این منطقه آمد و شرایط ما را از نزدیک دید و امیدواریم این بازدید نتیجه مثبتی برای حال مردم روستا داشته باشد.»
او ولی یادش است که همان موقع بخشدار گفته بود برای زدودن غبار محرومیت از چهره پلم باید ابتدا جاده دسترسی آن احداث شود؛جادهای که چند کیلومترش مسیرشکافی شده و مابقی مسیر شکافی تا پلم باید انجام شود، بعد نوبت مراحل دیگری مثل زیرسازی و آسفالت برسد، اما متاسفانه پیمانکار احداث این طرح به دلایلی از انجام آن سر باز میزند. او یادش است بخشدار گفته بود،بعد از تکمیل جاده،کارهای آب شرب و برق این منطقه انجام خواهد شد؛آرزویی که فعلا در این روستا و بقیه روستاهای پلم یک رویای دور است!
پنل خورشیدی خریدیم
عسگر کیانی،معلمی است که سالهاست در چهار تا از روستاهای منطقه پلم به بچهها درس میدهد. کلمه محرومیت برای او از وقتی معنی پیدا کرد که پا به این منطقه گذاشت، به روستاهای دَرِبُنها، بَرِدِه ، سَرتَوَرا و مرآب سیاه. مقابل کلمه محرومیت، هربار که او یکی از این روستاها را از نزدیک دید، هر بار که پای درددل مردم این روستاها نشست، یک معنی اضافه شد! آنقدر که حالا قصه محرومیت اهالی پلم برای او یک کتاب چند صفحهای است:«منطقه پلم چند دهستان دارد و هر دهستان دارای حداقل 25خانوار. من در چهار روستای این منطقه تدریس میکنم و شهادت میدهم که هیچکدامشان از امکاناتی مثل برق ، آب و جاده و ...بهره مند نیستند. »
او هم به ما میگوید که قرار بوده یک جاده از سمت سوسن بخش ایذه به این منطقه برسد! کِی؟ سال 94! حالا چه سالی است؟ سال 99! تکلیف جاده چه شده؟! :«هیچ! فکر کنم شش کیلومتر مانده که تمام شود و همانطور به حال خودش رها شدهاست. جایی هم که جاده نداشتهباشد هیچ چیز ندارد!»
او معلمیاست که سرسختانه همه سختیهای تدریس در یک منطقه محروم را به جان خریده تا حال و روز نسل آینده این روستا، بهتر از امروزشان باشد: «با کمک خیرین چندتا پنل خورشیدی برای یکی از روستاها بردیم تا حداقل مدرسه یک روشنایی کوچک داشتهباشد!»
درد مشترک
ابراهیم احمدی، دهیار یکی از روستاهای نزدیک پلم است؛ دهیار روستای پل آبدوغ که از مسیر اصلی و آسفالت ایذه به اصفهان، فقط 17کیلومتر فاصله دارد. وجه تشابه روستای او با روستاهای پلم اما زیاد است؛ پل آبدوغیها هم نه جاده دارند، نه برق، نه آب! او هم به ما میگوید: «شرایط زندگی واقعا در روستاهای این منطقه سخت است. ما به تمام ارگانهای دولتی رفتیم، سر زدیم، همه اینها را پیگیری کردیم اما به نتیجه نرسیدیم و در محرومیت کامل زندگی میکنیم.»همین محرومیت حالا چوب دوسرطلای منطقه است؛ عاملی که هم باعث مهاجرت اجباری اهالی شده و هم بهانهای برای نرسیدن امکانات: «کوچ ما اینجا کوچ اجباری است، الان جمعیت ما از نصف هم کمتر شده، اما مسؤولان میگویند چون منطقه شما جمعیتش کم شده و مهاجر دارد، امکاناتی مثل آب و برق نباید به آن برسد. درحالیکه اگر این امکانات باشد کسی کوچ نمیکند!»
او هم برای ما از دکلهای برقی میگوید که تا چند کیلومتری روستا آمده و مثل خیلی از پروژههای دیگر ناتمام ماندهاست: «تقریبا شش سال قبل از اینکه من دهیار شوم برای برقرسانی اقدام کردهبودند، الان هم شش سال است که من دهیارم، اما هنوز این پروژه تکمیل نشده، امسال اداره برق گفت که قرار است برای شما برق بکشیم و موضوع را دوباره برای مناقصه گذاشتیم و بعد هم گفتند که در مناقصه یک پیمانکاری برنده شده حالا باید برود لوازم و وسایل را بخرد! اما همه اینها تا حالا وعده بوده! به خاطر همین هیچ وسیله برقیای در روستای ما نیست، نه تلویزیون، نه یخچال و نه هیچ چیز دیگری.»
گلایه اهالی منطقه پلم را ما به گوش حسین لامیزاده، فرماندار ایذه میرسانیم، از مشکل برق میگوییم تا آب و جادهای که نیست؛ مطالبههای بجای مردم این منطقه که فعلا راه به جایی نبرده و او با تایید محرومیت این منطقه به ما میگوید: «در بخش سوسن، مناطقی هستند مثل همین پلم و چند نقطه دیگر که صعبالعبور و عشایری هستند و مسائل و مشکلات زیادی دارند و انشاءا... امسال در تیرماه ما اعتباری را برای رسیدگی به آنها قرار است بگیریم و تلاشمان بر این است که چون اعتبارات محدود است و قطعا همه مشکلات را پوشش نمیدهد، با اولویتبندیهای انجامشده، به مناطقی که جمعیت بیشتری دارند، خدماترسانی کنیم.»
او هم به فقدان زیرساختها برای رسیدن امکانات اشاره میکند و میگوید: «این روستاها در مناطق صعبالعبوری قرار دارند و زیرساخت هم ندارند، اول باید زیرساختهایشان تکمیل شود و بعد برای برقرسانی و ... اقدام شود. چون واقعا خیلیهایشان مسیر تردد ندارند و جادههای عشایری دارند. اما طبق قولی که از سازمان مدیریت برنامهریزی به ما دادهشده، امیدواریم که در آیندهای نزدیک این اعتبار به منطقه برسد.»
-
آشیانه ادبیات
-
با این همه بودجه، یک جام نیاوردند!
-
ایران در برابر دزدان دریایی
-
بیکاران سرکارند؟
-
«مكث» شبكه 2 برای روایت قصههای كرونایی
-
فرصت طلایی برای افزایش 2میلیونی جمعیت
-
اینجا «پَلُم» زندگی در دسترس نیست
-
دام «الکس» در اینستاگرام
-
آپولو10 در یك قدمی ماه
-
سوالهای بیتعارف جوابهای باحوصله
-
زندگی مستند علما
-
آمریکا و مشکل جدیدی به نام نفتکشهای ایران
-
«جمعیت» مشکل اعتبار دارد