خواسته حاج قاسم از کارگردانان مطرح کشور
ماجرای جلسه شهید حاجقاسم سلیمانی با ۷ نفر از کارگردانان سینمای ایران به تازگی رسانهای شده است.
این ماجرا که از خبرگزاری فارس و به نقل از ویژهنامه مکتب حاج قاسم آمده از این قرار است: جلسه مهمی بود، ابراهیم حاتمیکیا درخواست برگزاری جلسه را داده و حاجقاسم شرایط برگزاری آن را فراهم کرده بود. حاجقاسم چند وقتی بود در ایران حضور نداشت و به محض برگشت قرار گذاشته بود تا درمورد دغدغههای هنری و سینماییاش با آنها صحبت کند. کارگردانان شاخص سینمای ایران هم سوالاتی را در مورد منطقه و تحولات آن داشتند. ابراهیم حاتمیکیا، مجید مجیدی، احمدرضا درویش، کمال تبریزی، رضا میرکریمی، عبدالحسن برزیده، منوچهر محمدی و محمد حیدریان در جلسه حضور داشتند؛ اول خوشوبش کرده و بعد از آن، هر کدام دغدغههایشان را مطرح کردند. پس از صحبت جمع، حاجقاسم شروع میکند به صحبتکردن و بیان دغدغههایش؛ او دغدغه فیلمهای دفاعمقدس و انقلاب را دارد و همچنین به آنها میگوید «دوست دارد در مورد سوریه و حوادث چند سال اخیر فیلم ساخته شود» اما شاید مهمترین دغدغه حاجقاسم برای شکل دادن این جلسه تشویق کارگردانان شاخص سینمای ایران برای شکلدهی مجمع بینالمللی سینماگران جهاناسلام بود. محمدمهدی حیدریان، رئیس سابق سازمان سینمایی داستان آن جلسه را برای مخاطبان ویژهنامه «مکتب حاج قاسم» روایت میکند: «من از حدود 10 سال قبل توفیق داشتم در مناسبتهای مختلف فرهنگی و با دوستان متفاوت حوزه فرهنگ خدمت حاجقاسم سلیمانی برسم. با گروههای مختلف در امور برنامهسازی تلویزیون، سینما و بعضی وقتها با بچههای ادبیات پیش ایشان میرفتیم. نکته مشترک در همه اینها روح لطیف، فرهنگی و بسیار مشفق و مشوق ایشان بود که با تمام دوستان نویسنده، کارگردان و تهیهکننده با همین روحیه برخورد میکرد. در فراز و نشیبهای اجتماعی بیاغراق میتوانم بگویم که همیشه یک پناهگاه برای همه سلیقههای مختلف از بچههای متدین و مومنی بود که میخواستند با سلایق مختلفشان در خدمت ارزشها باشند و حتی اختلاف نظرهایشان هم برای حاج قاسم آنقدر مهم نبود که خطکشی بکند.»
حیدریان درباره این جلسات فرهنگی می افزاید: «جلسات فرهنگی که برگزار میکردند بعضا تا سه ساعت به طول میانجامید و معمولا هم اینگونه بود که از صبحانه شروع میشد و تا دو سه ساعت بعد ادامه داشت تا یک بحث فرهنگی را با دوستان پیش ببرد.» وی درباره علاقه اهل فرهنگ به حاجقاسم میگوید: «شاهد بودم برخی از این دوستان متعهد نویسندهمان حتی قبل از چاپ کتابشان؛ دستنوشتههایشان را پیش حاجقاسم میآوردند تا ایشان بخواند و نظر بدهد، بچههای فرهنگ ایشان را به عنوان یک متخصص قبول داشتند و میخواستند از نظرات ایشان پیش از چاپ استفاده کنند.» رئیس سابق سازمان سینمایی درباره جلسه خاصی که چند نفر از کارگردانان با حاج قاسم سلیمانی داشتند، میگوید: «یکی از جلساتی که با اهل سینما خدمت ایشان رسیدیم و دوستانی مثل آقایان مجیدی، حاتمی کیا، درویش، برزیده، تبریزی، میرکریمی و آقای منوچهر محمدی از تهیهکنندهها بودند. پیش از آن جلسه ایشان مدتی بود که ایران نبودند و بچهها هم علاقهمند بودند بدانند در بیرون مرزهای ما در مناطق جنگی چه خبر است. ترتیب برگزاری جلسه را خود حاجقاسم داد و ما چند نفری خدمت شان رسیدیم.»
او درباره آن جلسه گفت: «جلسه طولانی بود، چند ساعتی طول کشید؛ شاید بیش از یک ساعت حاج قاسم شرایط منطقه و جنگ میدانی را توضیح میداد؛ هم ابعاد استراتژیک مساله را توضیح میداد و هم آنچه در وسط میدان بصورت عینی وجود داشت را به قول اهل سینما دراماتیزه شده برای بچهها گفت.»
وی در ادامه افزود: «خب سوالات بچهها هم زیاد بود، هر کدام از کارگردانان نکته ای را میپرسید و مینوشت. حس خود من این بود که انگار از لابهلای صحبتهای حاج قاسم دنبال قصههایی میگردند که شروع کنند به نوشتن و ساختن؛ شاید استارت «به وقت شام» آقای حاتمی کیا همان جا خورد.»
حیدریان درباره دغدغه حاج قاسم در مورد سینمایی شدن وقایع سوریه و داعش افزود: «در آن جلسه حاج قاسم سعی میکرد شرح کامل و با جزئیاتی از وقایع بدهد تا کارگردانان ما را تشویق کند که هم اهمیت موضوع را درک کنند و هم راغب شوند در مورد سوریه و داعش فیلم بسازند.»
وی در ادامه گفت: «البته این تشویقها و تلاشها محدود به این اتفاقات نبود، من شاهد بودم که ایشان برای دوران انقلاب و دفاع مقدس هم همین حرص خوردن را داشت. مثلا برای اینکه از فرماندهان دفاع مقدس فیلم ساخته شود خیلی تلاش میکرد. از فیلمهایی که برای شهید حسن باقری و حاج احمد متوسلیان ساخته شده بود خیلی خوشحال بود و همچنین فیلمی که برای آن بیست و سه نفر رزمنده نوجوان ساخته شده بود و یکی از علایقش که چند باری گفته بود این بود که ای کاش یک فیلم برای شهید مهدی زینالدین ساخته میشد.»
وی درباره تلاش حاج قاسم برای ساختن کار درباره داعش و سوریه افزود: «بعد از آن جلسه ایشان تلاشش را متوقف نکرد و سعی می کرد کارگردانان را به سوریه ببرد تا از نزدیک با شرایط آشنا شوند و از نزدیک ببینند و کار بسازند. شرایط را برای هر کسی که ابراز علاقه اندکی می کرد فراهم میکرد که به سوریه برود و از نزدیک ببیند شاید جرقه ای در ذهن آن فرد ایجاد شود.»
محمد حیدریان از دغدغه حاج قاسم در خصوص شکل دهی یک مجمع بین المللی برای کارگردانان سینمایی جهان اسلام سخن گفت و افزود: «مساله اتحاد کارگردانان سینمای جهان اسلام برای حاج قاسم خیلی مهم بود و از مهمترین دلایل شکلدهی آن جلسه طرح این پیشنهاد حاج قاسم بود که مجمع بین المللی کارگردانان جهان اسلام را شکل بدهیم. او از کارگردانان شاخص سینمای ایران دعوت کرده بود که آنها شروعکننده این حرکت بشوند.»
حیدریان در مورد روحیات فرهنگی حاج قاسم میگوید: «من در بین اهل فرهنگ ندیدهام یک شخصیت نظامی تا این حد مورد رجوع باشد و دیدگاههای فرهنگیاش مقبول و مورد توجه باشد. توقعی که از نظامیها میرود، خاصه کسی مثل حاجقاسم که همیشه در میدان جنگ و عملیات بوده این است که شخصیتی سفت و منظم به معنای نظام نظامیاش داشته باشد اما آنقدر روحیه فرهنگی و لطیفی داشت که اگر در لباس نظامی نبود و اشتغالات نظامی ایشان را نمیدانستید، نمیتوانستید حدس بزنید ایشان یک نظامی است. اما ایشان واقعا با طیف گستردهای از اهل فرهنگ و هنر در حوزههای مختلف فرهنگی و هنری مرتبط بود و آنها را تشویق میکرد برای اینکه کار کنند.»
این ماجرا که از خبرگزاری فارس و به نقل از ویژهنامه مکتب حاج قاسم آمده از این قرار است: جلسه مهمی بود، ابراهیم حاتمیکیا درخواست برگزاری جلسه را داده و حاجقاسم شرایط برگزاری آن را فراهم کرده بود. حاجقاسم چند وقتی بود در ایران حضور نداشت و به محض برگشت قرار گذاشته بود تا درمورد دغدغههای هنری و سینماییاش با آنها صحبت کند. کارگردانان شاخص سینمای ایران هم سوالاتی را در مورد منطقه و تحولات آن داشتند. ابراهیم حاتمیکیا، مجید مجیدی، احمدرضا درویش، کمال تبریزی، رضا میرکریمی، عبدالحسن برزیده، منوچهر محمدی و محمد حیدریان در جلسه حضور داشتند؛ اول خوشوبش کرده و بعد از آن، هر کدام دغدغههایشان را مطرح کردند. پس از صحبت جمع، حاجقاسم شروع میکند به صحبتکردن و بیان دغدغههایش؛ او دغدغه فیلمهای دفاعمقدس و انقلاب را دارد و همچنین به آنها میگوید «دوست دارد در مورد سوریه و حوادث چند سال اخیر فیلم ساخته شود» اما شاید مهمترین دغدغه حاجقاسم برای شکل دادن این جلسه تشویق کارگردانان شاخص سینمای ایران برای شکلدهی مجمع بینالمللی سینماگران جهاناسلام بود. محمدمهدی حیدریان، رئیس سابق سازمان سینمایی داستان آن جلسه را برای مخاطبان ویژهنامه «مکتب حاج قاسم» روایت میکند: «من از حدود 10 سال قبل توفیق داشتم در مناسبتهای مختلف فرهنگی و با دوستان متفاوت حوزه فرهنگ خدمت حاجقاسم سلیمانی برسم. با گروههای مختلف در امور برنامهسازی تلویزیون، سینما و بعضی وقتها با بچههای ادبیات پیش ایشان میرفتیم. نکته مشترک در همه اینها روح لطیف، فرهنگی و بسیار مشفق و مشوق ایشان بود که با تمام دوستان نویسنده، کارگردان و تهیهکننده با همین روحیه برخورد میکرد. در فراز و نشیبهای اجتماعی بیاغراق میتوانم بگویم که همیشه یک پناهگاه برای همه سلیقههای مختلف از بچههای متدین و مومنی بود که میخواستند با سلایق مختلفشان در خدمت ارزشها باشند و حتی اختلاف نظرهایشان هم برای حاج قاسم آنقدر مهم نبود که خطکشی بکند.»
حیدریان درباره این جلسات فرهنگی می افزاید: «جلسات فرهنگی که برگزار میکردند بعضا تا سه ساعت به طول میانجامید و معمولا هم اینگونه بود که از صبحانه شروع میشد و تا دو سه ساعت بعد ادامه داشت تا یک بحث فرهنگی را با دوستان پیش ببرد.» وی درباره علاقه اهل فرهنگ به حاجقاسم میگوید: «شاهد بودم برخی از این دوستان متعهد نویسندهمان حتی قبل از چاپ کتابشان؛ دستنوشتههایشان را پیش حاجقاسم میآوردند تا ایشان بخواند و نظر بدهد، بچههای فرهنگ ایشان را به عنوان یک متخصص قبول داشتند و میخواستند از نظرات ایشان پیش از چاپ استفاده کنند.» رئیس سابق سازمان سینمایی درباره جلسه خاصی که چند نفر از کارگردانان با حاج قاسم سلیمانی داشتند، میگوید: «یکی از جلساتی که با اهل سینما خدمت ایشان رسیدیم و دوستانی مثل آقایان مجیدی، حاتمی کیا، درویش، برزیده، تبریزی، میرکریمی و آقای منوچهر محمدی از تهیهکنندهها بودند. پیش از آن جلسه ایشان مدتی بود که ایران نبودند و بچهها هم علاقهمند بودند بدانند در بیرون مرزهای ما در مناطق جنگی چه خبر است. ترتیب برگزاری جلسه را خود حاجقاسم داد و ما چند نفری خدمت شان رسیدیم.»
او درباره آن جلسه گفت: «جلسه طولانی بود، چند ساعتی طول کشید؛ شاید بیش از یک ساعت حاج قاسم شرایط منطقه و جنگ میدانی را توضیح میداد؛ هم ابعاد استراتژیک مساله را توضیح میداد و هم آنچه در وسط میدان بصورت عینی وجود داشت را به قول اهل سینما دراماتیزه شده برای بچهها گفت.»
وی در ادامه افزود: «خب سوالات بچهها هم زیاد بود، هر کدام از کارگردانان نکته ای را میپرسید و مینوشت. حس خود من این بود که انگار از لابهلای صحبتهای حاج قاسم دنبال قصههایی میگردند که شروع کنند به نوشتن و ساختن؛ شاید استارت «به وقت شام» آقای حاتمی کیا همان جا خورد.»
حیدریان درباره دغدغه حاج قاسم در مورد سینمایی شدن وقایع سوریه و داعش افزود: «در آن جلسه حاج قاسم سعی میکرد شرح کامل و با جزئیاتی از وقایع بدهد تا کارگردانان ما را تشویق کند که هم اهمیت موضوع را درک کنند و هم راغب شوند در مورد سوریه و داعش فیلم بسازند.»
وی در ادامه گفت: «البته این تشویقها و تلاشها محدود به این اتفاقات نبود، من شاهد بودم که ایشان برای دوران انقلاب و دفاع مقدس هم همین حرص خوردن را داشت. مثلا برای اینکه از فرماندهان دفاع مقدس فیلم ساخته شود خیلی تلاش میکرد. از فیلمهایی که برای شهید حسن باقری و حاج احمد متوسلیان ساخته شده بود خیلی خوشحال بود و همچنین فیلمی که برای آن بیست و سه نفر رزمنده نوجوان ساخته شده بود و یکی از علایقش که چند باری گفته بود این بود که ای کاش یک فیلم برای شهید مهدی زینالدین ساخته میشد.»
وی درباره تلاش حاج قاسم برای ساختن کار درباره داعش و سوریه افزود: «بعد از آن جلسه ایشان تلاشش را متوقف نکرد و سعی می کرد کارگردانان را به سوریه ببرد تا از نزدیک با شرایط آشنا شوند و از نزدیک ببینند و کار بسازند. شرایط را برای هر کسی که ابراز علاقه اندکی می کرد فراهم میکرد که به سوریه برود و از نزدیک ببیند شاید جرقه ای در ذهن آن فرد ایجاد شود.»
محمد حیدریان از دغدغه حاج قاسم در خصوص شکل دهی یک مجمع بین المللی برای کارگردانان سینمایی جهان اسلام سخن گفت و افزود: «مساله اتحاد کارگردانان سینمای جهان اسلام برای حاج قاسم خیلی مهم بود و از مهمترین دلایل شکلدهی آن جلسه طرح این پیشنهاد حاج قاسم بود که مجمع بین المللی کارگردانان جهان اسلام را شکل بدهیم. او از کارگردانان شاخص سینمای ایران دعوت کرده بود که آنها شروعکننده این حرکت بشوند.»
حیدریان در مورد روحیات فرهنگی حاج قاسم میگوید: «من در بین اهل فرهنگ ندیدهام یک شخصیت نظامی تا این حد مورد رجوع باشد و دیدگاههای فرهنگیاش مقبول و مورد توجه باشد. توقعی که از نظامیها میرود، خاصه کسی مثل حاجقاسم که همیشه در میدان جنگ و عملیات بوده این است که شخصیتی سفت و منظم به معنای نظام نظامیاش داشته باشد اما آنقدر روحیه فرهنگی و لطیفی داشت که اگر در لباس نظامی نبود و اشتغالات نظامی ایشان را نمیدانستید، نمیتوانستید حدس بزنید ایشان یک نظامی است. اما ایشان واقعا با طیف گستردهای از اهل فرهنگ و هنر در حوزههای مختلف فرهنگی و هنری مرتبط بود و آنها را تشویق میکرد برای اینکه کار کنند.»