صدور مجوز كارگردانی برای محمدامین كریمپور سروصدای زیادی به پا كرد
ماجرای سرکوفت
«واقعا دوستداشتنی بامحبت امیدوارم یك روز با هم كار كنیم» این شرح پست اینستاگرامی محمدامین كریمپور در پنجشنبه 16 فروردین سال 97 است. این تعریف را از چه كسی میكند؟ از رضا عطارانِ كلاهبهسر كه تقریبا صمیمی لمداده روی صندلی و كریمپورِ كلاهبهسر هم با تلفن همراهش انگار دارد با او عكس سلفی میگیرد. حالا آن امیدواری دو سال پیش در آستانه تحقق قرار دارد و هیچ بعید نیست روزی كریمپور و عطاران را در یك فیلم كنار هم ببینیم. میگویید نه؟ شدنی نیست؟ این گمانهزنی و پیشبینی را به دور از ساحت سینما میدانید؟ یعنی میخواهید بگویید استعداد كریمپور در رقصیدن (ببخشید حركات موزون) و قردادن از جواد عزتی كمتر است كه در آن سكانس فیلم هزارپا پابهپای عطاران میلرزید و میلرزاند؟ من كه فكر نمیكنم. كریمپور در همین كلیپهای متعددش در اینستاگرام ثابتكرده كه دستكم چنین صحنههایی را بهدرستی از آب و گل درمیآورد، حالا چه بهعنوان بازیگر و چه بهعنوان كارگردان كه بهتازگی پروانه ساخت گرفت و احتمالا در آیندهای نزدیك هم پشت و جلوی دوربین كارگردانی سینما قرار میگیرد. آیا با ورود یك اینفلوئنسر یا چهره و به اصطلاح عامیانه شاخ اینستاگرامی، كلاهی به سر سینمای ایران رفته كه از لحظه انتشار خبر، برخی زبان به انتقادات تند و تیز گشودهاند و در رثای حرمت سینما سینه چاك كرده اند یا نه، این ماجرا ابعاد و زاویههای دیگری هم دارد و میتوان طور دیگری هم به آن نگاه كرد. برویم ببینیم چه خبر است.
قصه از كجا شروع شد؟
ابتدا خبری در فضای مجازی و رسانههای سینمایی (و بخشهای سینمایی رسانهها) منتشر شد كه شورای صدور پروانه ساخت در جلسه اخیر با هشت فیلمنامه، چهار مجوز كارگردانیاول و یك مجوز تهیهكنندگی موافقت كرد. در این میان برای خیلیها سوابق هیچكدام دیگر از كارگرداناولیها همچون یوسف حاتمیكیا (پسر ابراهیم حاتمیكیا)، مجید مافی و امین قوامی مهم و جذاب نبود و فقط روی اسم محمدامین كریمپور زوم كردند.
خلاصه و چكیده انتقادات چه بود؟ اینكه چرا یك شاخ اینستاگرامی باید كارگردان سینما شود؟ با چه مجوزی و بنا به چه تحصیلات و سوابقی؟ درواقع منتقدان و مخالفان شاخبودن كریمپور در اینستاگرام را متر و معیاری برای ابتذال و سطحیبودنش درنظرگرفتند و میگیرند و او را شایسته ورود به سینما و كارگردانی نمیدانند.
حالا برویم ببینیم مجوز كارگردانی محمدامین كریمپور را چه نهاد و چه كسانی صادر كردند؟
پروانه روی شانه!
سیدمحمدمهدی طباطبایینژاد، معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی در جواب انتقادات به صدور مجوز كارگردانی برای كریمپور عنوان كرد اطلاعی نداشته كه او چه كسی است و بهتازگی متوجه شده كه او در اینستاگرام است. طباطبایینژاد به فارس گفت: ما اصولا به این مسائل كاری نداریم. ایشان كارشناسی ارشد سینما دارد. چهار نمونه فیلم كوتاه به شورا ارائه داده كه هفت نفر از اعضای شورا به آن رای مثبت دادند.
بهمن حبشی، مدیرکل نظارت برتولید فیلم و عضو شورای پروانه ساخت هم در گفت و گو با صبح سینما گفت: چون به کریمپور میگویند شاخ اینستاگرام، دلیل ممنوع الکاری اش نمیشود. در جلسهای که فردی مثل آقای جیرانی هم حضور داشت، صلاحیت ایشان (کریم پور) کاملا بررسی شد.
خب، این آب پاکی قانونی که بر دست مخالفان و منتقدان ریختهشد، ظاهرا اقناع کننده نیست که انتقادات کماکان ادامه دارد. البته در میان مخالفتها و حتی دستمایه قراردادن این سوژه برای شوخیهایی همچون «باید منتظر کارگردانی دیگر شاخها و پلنگهای اینستاگرامی هم باشیم»، برخی چهرهها نیز به دفاع از محمدامین کریم پور پرداختند، همچون هادی حجازی فر که با انتشار مطلبی در اینستاگرام نوشت: «... بس کنیم. ضعیفکشی مرام ترسوهاست...» محمدحسین مهدویان هم این نوشته حجازیفر را استوری کرد.
حسین سلیمانی، بازیگر سینما و تلویزیون هم از دیگر چهرههایی بود که از کریم پور دفاع کرد .
حالا برویم ببینیم محمدامین کریمپور کیست و آیا واقعا سزاوار این انتقاداتی که به او میشود، هست یا نه؟
ورود یک جایزه بگیر
راستش این نمونه کارهایی که من از کریم پور در اینستاگرام دیدم، بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت. اندکی ایده بانمک و اجراهای عمدتا لوس و بینمک، شاید بهترین توصیفم از این کارها باشد. هرچند شاید منصفانه ترش این باشد که بگویم پسند و سلیقه من نیستند، اما آنطور که از تعداد بازدیدکنندهها و لایکها و کامنتها برمیآید، او مخاطبان و دوستداران زیادی دارد و همین بازخوردها هم او را دچار تصوری نسبت به خودش کردهاست. دیدن مصاحبه تصویری او پس از بازی در فیلمی ضعیف به نام سرکوفت، شاید گویای همه چیز در این زمینه باشد. او در بخشی از مصاحبه میگوید: «اینقدر تو این سینما جایزه میگیرم، یه روز میرسه که به همشون (منتقدان کارهای او) ثابت میشه کی چی بوده!» در جایی هم میان شوخی و خنده این جمله را بر زبان میآورد: «هنرمندا حرف مفت زیاد میزنن!» و در قسمت دیگری که گزارشگر از او میپرسد چقدر فیلم کوتاه ساختهای، میگوید: «ده بیست تا کوتاه دارم! یه دقیقهای هام (منظور ویدئوهای اینستاگرامی) رو حساب کنی بذاری رو هم خیلی میشه!» خب این با تبختر و غرور حرف زدن که البته با امیدواری و آرزوها و خوش خیالیهایی هم همراه است، چندان با ادبیات یک کارشناس ارشد سینما سازگار نیست یا به شکل ایده آلی نباید باشد. شاید هم دیگر باید توقعاتمان را از خروجی دانشکدههای سینمایی پایین تر بیاوریم و چنین نمونههایی را هم بپذیریم.
اما واقعا حتی همین مصاحبه و نمونه کارهای اینستاگرامی کریمپور و حرکات موزونش هم کمک چندانی به تحلیل و بررسی ما نکند و او به عنوان کارگردان، حرفهایی در سینما داشتهباشد. اگر تحصیلات مرتبط دارد و به گفته مسؤولان سینمایی و به تایید جیرانی و همکاران، صلاحیتش مورد قبول واقع شده، میتوانیم نقد و قضاوت را بگذاریم بعد از ساخت فیلم و نمایش آن. ضمن اینکه ظاهرا فیلمنامه، فضا و موضوعی جدی دارد و ربطی به این جنس کارهای کریمپور که دیدهایم، ندارد. حتی اگر همین کریم پور هم به سینما وارد شود، نباید باعث شگفتی و انتقاد ما شود، چه بسیار فیلم ضعیف و مبتذل و مبتنی بر سطحی ترین گفتارها و رفتارها که در سینمای ایران ساخته و نمایش داده نمیشود. دستکم شاخ بودن او در اینستاگرام، هنر و استعدادش را نمایان کرده و شناسانده و اگر ما جنس دیگری از سینما را دوست داریم، حق انتخاب داریم که آثار این چنینی او را در سینما هم تماشا نکنیم.
قصه از كجا شروع شد؟
ابتدا خبری در فضای مجازی و رسانههای سینمایی (و بخشهای سینمایی رسانهها) منتشر شد كه شورای صدور پروانه ساخت در جلسه اخیر با هشت فیلمنامه، چهار مجوز كارگردانیاول و یك مجوز تهیهكنندگی موافقت كرد. در این میان برای خیلیها سوابق هیچكدام دیگر از كارگرداناولیها همچون یوسف حاتمیكیا (پسر ابراهیم حاتمیكیا)، مجید مافی و امین قوامی مهم و جذاب نبود و فقط روی اسم محمدامین كریمپور زوم كردند.
خلاصه و چكیده انتقادات چه بود؟ اینكه چرا یك شاخ اینستاگرامی باید كارگردان سینما شود؟ با چه مجوزی و بنا به چه تحصیلات و سوابقی؟ درواقع منتقدان و مخالفان شاخبودن كریمپور در اینستاگرام را متر و معیاری برای ابتذال و سطحیبودنش درنظرگرفتند و میگیرند و او را شایسته ورود به سینما و كارگردانی نمیدانند.
حالا برویم ببینیم مجوز كارگردانی محمدامین كریمپور را چه نهاد و چه كسانی صادر كردند؟
پروانه روی شانه!
سیدمحمدمهدی طباطبایینژاد، معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی در جواب انتقادات به صدور مجوز كارگردانی برای كریمپور عنوان كرد اطلاعی نداشته كه او چه كسی است و بهتازگی متوجه شده كه او در اینستاگرام است. طباطبایینژاد به فارس گفت: ما اصولا به این مسائل كاری نداریم. ایشان كارشناسی ارشد سینما دارد. چهار نمونه فیلم كوتاه به شورا ارائه داده كه هفت نفر از اعضای شورا به آن رای مثبت دادند.
بهمن حبشی، مدیرکل نظارت برتولید فیلم و عضو شورای پروانه ساخت هم در گفت و گو با صبح سینما گفت: چون به کریمپور میگویند شاخ اینستاگرام، دلیل ممنوع الکاری اش نمیشود. در جلسهای که فردی مثل آقای جیرانی هم حضور داشت، صلاحیت ایشان (کریم پور) کاملا بررسی شد.
خب، این آب پاکی قانونی که بر دست مخالفان و منتقدان ریختهشد، ظاهرا اقناع کننده نیست که انتقادات کماکان ادامه دارد. البته در میان مخالفتها و حتی دستمایه قراردادن این سوژه برای شوخیهایی همچون «باید منتظر کارگردانی دیگر شاخها و پلنگهای اینستاگرامی هم باشیم»، برخی چهرهها نیز به دفاع از محمدامین کریم پور پرداختند، همچون هادی حجازی فر که با انتشار مطلبی در اینستاگرام نوشت: «... بس کنیم. ضعیفکشی مرام ترسوهاست...» محمدحسین مهدویان هم این نوشته حجازیفر را استوری کرد.
حسین سلیمانی، بازیگر سینما و تلویزیون هم از دیگر چهرههایی بود که از کریم پور دفاع کرد .
حالا برویم ببینیم محمدامین کریمپور کیست و آیا واقعا سزاوار این انتقاداتی که به او میشود، هست یا نه؟
ورود یک جایزه بگیر
راستش این نمونه کارهایی که من از کریم پور در اینستاگرام دیدم، بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت. اندکی ایده بانمک و اجراهای عمدتا لوس و بینمک، شاید بهترین توصیفم از این کارها باشد. هرچند شاید منصفانه ترش این باشد که بگویم پسند و سلیقه من نیستند، اما آنطور که از تعداد بازدیدکنندهها و لایکها و کامنتها برمیآید، او مخاطبان و دوستداران زیادی دارد و همین بازخوردها هم او را دچار تصوری نسبت به خودش کردهاست. دیدن مصاحبه تصویری او پس از بازی در فیلمی ضعیف به نام سرکوفت، شاید گویای همه چیز در این زمینه باشد. او در بخشی از مصاحبه میگوید: «اینقدر تو این سینما جایزه میگیرم، یه روز میرسه که به همشون (منتقدان کارهای او) ثابت میشه کی چی بوده!» در جایی هم میان شوخی و خنده این جمله را بر زبان میآورد: «هنرمندا حرف مفت زیاد میزنن!» و در قسمت دیگری که گزارشگر از او میپرسد چقدر فیلم کوتاه ساختهای، میگوید: «ده بیست تا کوتاه دارم! یه دقیقهای هام (منظور ویدئوهای اینستاگرامی) رو حساب کنی بذاری رو هم خیلی میشه!» خب این با تبختر و غرور حرف زدن که البته با امیدواری و آرزوها و خوش خیالیهایی هم همراه است، چندان با ادبیات یک کارشناس ارشد سینما سازگار نیست یا به شکل ایده آلی نباید باشد. شاید هم دیگر باید توقعاتمان را از خروجی دانشکدههای سینمایی پایین تر بیاوریم و چنین نمونههایی را هم بپذیریم.
اما واقعا حتی همین مصاحبه و نمونه کارهای اینستاگرامی کریمپور و حرکات موزونش هم کمک چندانی به تحلیل و بررسی ما نکند و او به عنوان کارگردان، حرفهایی در سینما داشتهباشد. اگر تحصیلات مرتبط دارد و به گفته مسؤولان سینمایی و به تایید جیرانی و همکاران، صلاحیتش مورد قبول واقع شده، میتوانیم نقد و قضاوت را بگذاریم بعد از ساخت فیلم و نمایش آن. ضمن اینکه ظاهرا فیلمنامه، فضا و موضوعی جدی دارد و ربطی به این جنس کارهای کریمپور که دیدهایم، ندارد. حتی اگر همین کریم پور هم به سینما وارد شود، نباید باعث شگفتی و انتقاد ما شود، چه بسیار فیلم ضعیف و مبتذل و مبتنی بر سطحی ترین گفتارها و رفتارها که در سینمای ایران ساخته و نمایش داده نمیشود. دستکم شاخ بودن او در اینستاگرام، هنر و استعدادش را نمایان کرده و شناسانده و اگر ما جنس دیگری از سینما را دوست داریم، حق انتخاب داریم که آثار این چنینی او را در سینما هم تماشا نکنیم.
تیتر خبرها
-
بالاخره ایران اعتراض کرد
-
«زندگینگاری» منتشر شد
-
ماجرای سرکوفت
-
درگذشت قدیمیترین کاشیکار حرم رضوی
-
تجدید چاپ رمان پرخواننده نوجوانان
-
ترجمه نسخه کامل«دراکولا»
-
عامرخان درام تاریخی پرخرج خود را تولید میكند
-
كمك 300 میلیونی به تماشاخانههای خصوصی
-
ثبت آخرین خنیاگر مازندران در میراث فرهنگی ناملموس
-
میزبانی بد ایران از شاهكار ادبیات قرن