گفتوگو با یوسف سلامی، خبرنگار خبرگزاری صداوسیما که گزارشهایش معمولا حاشیههای زیادی دارد
من خبرنگارم نه خبر بیار!
گفتوگو كه خودش از بچههای رسانه است و زیر و زبر خبرنگاری را میداند، كار را كمی پیچیده میكند. اما جذابیت گفتوگو همین نكته است كه مقابل كسی مینشینی كه خودش هم خبرنگار است. یوسف سلامی یكی از خبرنگاران صداوسیماست كه اغلب گفتوگوهایش در فضای مجازی سروصدا بهپا میكند. این اواخر هم فیلمی از او در فضای مجازی منتشر شد كه در آن یكی از شهروندان با او برخورد كرده و خبرنگاران صداوسیما را متهم به دروغگویی میكند. جامجم با او گفتوگویی داشته كه در ادامه میخوانید:
چرا این قدر پرحاشیه هستید و سراغ سوژههایی میروید كه مدام ویدئوهایش در فضای مجازی دستبه دست میشود؟
مردم به حاشیه علاقهمند هستند. به همین دلیل بخش «حاشیههای پزشكی» را در «20:30» داشتیم. از طرفی جنس كار حاشیهای را دوست دارم.
مثل سوژه خبرنگار من و تو یا كت و شلوار ایرانی؟
بله. من شبها ساعتها به سوژههای روز بعد فكر میكنم. شاید بعضی از همكاران ما دوست داشته باشند هر روز یك گزارش بگیرند، اما من دوست دارم یك نگاه متفاوت به سوژه داشته باشم. حس میكنم برای مردم هم جذابتر است. به عنوان مثال وقتی نگاه سادهای به یك سوژه داشته باشی، میروی سراغ مردم و میپرسی، چرا ماسك نمیزنی؟ و این خیلی برای مردم جذاب نیست. اما من در یك گزارش، لباس كادر درمان را به تن مردم كرده و احساس كردم این كار برای مردم جذابتر است. اصلا شاید دلیل علاقه مردم به بخش خبری «20:30» این است كه حاشیهنگاری میكند.
البته جذابیت این بخش خبری برای مردم در سالهای گذشته خیلی بیشتر بود.
من هم قبول دارم كه بخشها و بستههایی كه در گذشته داشت، خیلی برای مردم جذابتر بود. با این حال هنوز هم مخاطبان خودش را دارد. من در بخشهای خبری دیگر هم گزارش میدهم، اما من را بیشتر به عنوان خبرنگار «20:30» میشناسند و به جای نام خودم در خیابان به من میگویند: چطوری «20:30». بیشتر گزارشهای من هم در این بخش خبری پخش میشود و به دلیل جنس حاشیهای بودن آن است و اینكه به نسبت بخشهای خبری دیگر سعی میكند متفاوتتر باشد.
شما را بیشتر به عنوان خبرنگار حوزه سلامت میشناختند. چطور شد كه حوزه فعالیتتان را تغییر دادید؟
حوزهام را تغییر دادند (میخندد). من از اوایل دهه 80 كه آقای پزشكیان وزیر بهداشت بود، در حوزه سلامت فعالیت كردم و در این مدت هم كلی وزیر پشتسر گذاشتم، اما این اواخر، حواشی پزشكی خیلی باب میل وزارت بهداشت قرار نگرفت و من هم آدم گزارشهای سفارشی نبودم. بنابراین فشارهایی كه وارد میشد، باعث شد من به گروه اجتماعی بروم.
دقیقا كدام گزارش به مذاق آنها خوش نیامد؟
دو سه گزارش آخر بود كه باعث ناراحتی وزیر وقت بهداشت شد. بهعنوان مثال گزارشی كه درباره یكی از بیماران بود كه برای جراحی كاشت مو رفته بود و موقع بیهوشی برای او كارتخوان برده بودند و تاكید داشتند اول باید پول پرداخت كنی و كارت بكشی بعد جراحی میكنیم یا گزارش اورژانس و عدمرضایت مردم از شرایط.
الان چطور؟ در گروه اجتماعی به مشكلی برنخوردید؟
بعید نیست باز حوزه من را تغییر بدهند، چون روابط عمومی وزارت كار هم سر یكی از گزارشها اعلام كرده بود اگر این روند را ادامه بدهید، همكاریهایمان را كمتر میكنیم. به همین دلیل گاهی من را برای برخی از برنامهها دعوت نمیكنند، چون میگویند چرا فلان سؤال را پرسیدی.
مگر چه سؤالی پرسیده بودید؟
از رئیس صندوق بازنشستگی تامین اجتماعی پرسیدم خودتان میتوانید با این حقوقی كه به بازنشستهها میدهید زندگی كنید یا اینكه به معاون اشتغال گفتم خودت نگران شغل فرزندت نیستی. روابط عمومی میگوید، چرا از این سؤالها میپرسی.
تغییر حوزه باعث شد دستتان بسته شود یا همچنان جسارت گذشته را دارید؟
دستم بسته نشده یا محدود نشدم، چون سیاستها كه تغییری نكرده. فقط سلامی از بخش پزشكی به بخش اجتماعی آمده. البته در این بخش راحتترم چون از حمایت مدیرم برخوردارم. چند هفتهای است كه بستهای به عنوان «پیگیری 20:30» را راه انداختهایم كه تلاش میكنیم با همان پیگیری مطالبات مردم و نگاه نقادانه پیش میرویم. اما من برای حوزه پزشكی خیلی زحمت كشیدم و تلاش كردم.
دلیل علاقهتان به حوزه پزشكی چیست؟
چون اولویت همه در زندگی سلامتی است و مردم خیلی درگیر این موضوع هستند. ضمن اینكه كار در این حوزه برای من خیلی بركت داشت و كار یك نفر را كه راه میانداختی، دعایش پشت سرم بود. سوژههای سلامت هم خیلی جذاب بود. ارتباطات خوبی هم در این حوزه داشتم. البته مافیایی در این حوزه وجود دارد كه خیلی فشار وارد میكنند.
اصولا علاقه به كار خبرنگاری از كجا شروع شد؟
من به خبرنگاری علاقه نداشتم. میخواستم بازیگر شوم و به بازیگری علاقه داشتم. شاید عدهای بگویند به دیدهشدن علاقه داشتم. البته به تقلید صدا و دوبله علاقه دارم و بهراحتی میتوانم صدای فلان بازیكن فوتبال را تقلید كنم.
منظورتان چه كسی است؟
نمیتوانم بگویم.
فكر میكنید میتوانستید بازیگر خوبی باشید؟
احساس میكردم میتوانم بازیگر خوبی شوم. كلاس بازیگری هم رفتم، اما فكر میكنم در این كار پارتیبازی خیلی وجود دارد. به همین دلیل اتفاق نیفتاد. بعد وارد باشگاه خبرنگاران جوان شدم و فكر میكردم بتوانم با فیلمهای كوتاه مستندی كه میسازم تواناییام را نشان بدهم و دیده شوم.
اولین مستندی كه آنجا ساختید چه بود؟
مربوط به گوشتهای آلوده بود كه سال 83 ــ 82 ساختم كه آقای ابراهیمزادگان، رئیس وقت باشگاه خبرنگاران از آن كار تقدیر كرد. بعد از آن خیلی به كار خبرنگاری علاقهمند شدم و جذابیتی كه دنبالش بودم را در این كار دیدم. همچنین جسارت و شجاعت و دیدهشدن را میتوانستم با این كار نشان بدهم. البته گاهی هم از كار خبر خسته میشوم و احساس میكنم فرسوده شدم. علیرغم نگاهی كه مردم نسبت به این كار و خبرنگاران صداوسیما دارند و تصور میكنند وضعیت مالی خوبی داریم، اما واقعیت چیز دیگری است.
خیلی از گزارشهایی كه گرفتهاید و جنجالی شده، به خاطر دیدهشدن بوده یا دنبال مطالبات مردم بودید؟
دوست دارم در گزارشهایم دغدغه مردم را بیان كنم، اما وقتی متفاوتش میكنم، میخواهم كه بیشتر دیده شود. نمیتوانم كتمان كنم كه به دلیل دیدهشدن خودم هم نبوده. من میخواهم هم خودم دیده شوم و هم كارم، چون وقتی كار مردم بهتر دیده شود، من هم بالطبع دیده میشوم.
تا به حال هنگام گزارش اتفاقی هم برایتان افتاده؟
در این مدت پیش آمده جایی رفته باشم كه به دوربینم بزنند و من را بیرون كرده باشند. البته تهدیدهای میدانی زیاد بوده. اینكه تلفنی گفتهاند اگر فلان گزارش را پخش كنی برایت گران تمام میشود. یا اینكه برای یكی از گزارشها به ناصرخسرو رفتم و برایم چاقو كشیدند و فرار كردم. مثلا داروخانه هلالاحمر كه رفتم به طرز فجیعی بیرونمان كردند و برخورد خیلی خوبی نداشتند. جالبتر اینكه چون مردم دستشان به مسؤول مربوطه نمیرسد، فكر میكنند ما میتوانیم همه مشكلات را حل كنیم و با ما برخورد میكنند. اتفاقا در مورد ویدئویی كه چند روزی است وایرال شده و آقایی به ما تهمت دروغگویی میزند، من به آن آقا هم گفتم مگر صداوسیما آجیل مشكلگشاست؟ من بهعنوان خبرنگاری كه در رسانه كار میكند میتوانم مشكلات را در گزارشها مطرح كنم. من كه نمیتوانم یقه فلان وزیر را بگیرم. فقط میتوانم مساله را به گوش آنها برسانم. تصور مردم از خبرنگار صداوسیما خیلی غیرواقعی است. به نظر شما من نانوایی بروم و بگویم یوسف سلامی هستم، دو تا نان بیشتر به من میدهند؟
اتفاقا میگویند برو ته صف.
و میگویند خبرنگاران صداوسیما وضعیت مالی خوبی دارند و پول بیشتری از من میگیرند.
به همین خاطر در برنامه «شب گرد» درباره دستمزدتان صحبت كردید؟
بله، حقیقت را گفتم كه باور كنند.
تا به حال گزارشی تهیه كردهاید كه نهاد مربوطه اجازه پخش آن را به شما و تلویزیون ندهد؟
پیش آمده كه مدام تماس گرفتند و مسؤول بالادستی من مگر چقدر میتوانسته مقاومت كند. من بارها دیدهام كه آقای سیدمهدی، مدیرعامل خبرگزاری ما مقاومت كرده و گزارش پخش شده. اما گاهی هم به قدری پیگیری كردهاند و تماس گرفته كه برای پخشنشدن یك گزارش تا دفتر آقای علیعسكری پیش رفتهاند.
در كار خبرنگاری از كسی هم الگو گرفتهاید یا در یك گزارش از فرد خاصی تقلید میكنید؟
بله، من از متفاوت بودن و قلم و نگاه خاص كامران نجفزاده یاد گرفتم. بهعنوان مثال خاطرم هست كه همه سراغ نفرات برتر كنكور میرفتند و كامران نجفزاده سراغ آخرین نفر كنكور رفت. بر این اساس به لحاظ سبك كاری سعی كردم از او یاد بگیرم و نگاهم نسبت به سوژهها متفاوت باشد، اما اگر شجاعت و جسارت هم هست، به خودم برمیگردد.
تا به حال سوژه شدهاید؟
بله. در دورانی كه مردم فكر میكردند قحطی میشود و زیاد خرید میكردند برای گزارش به فروشگاهی رفته بودم كه در آنجا آقایی را دیدم كه كلی رب و چیزهای دیگر خریده بود و اعتراض كردم كه متوجه شدم خودم سوژه دوربین مخفی شدم.
با كدام گزارش شناخته شدید؟
نمیتوانم بگویم یك گزارش باعث دیدهشدنم شد و تاثیرگذار بود، اما مستند «قلب» كه با جت رفتیم و قلب آوردیم، خیلی مورد توجه قرار گرفت. با حاشیههای پزشكی كه هر هفته داشتم هم شناخته شدم.
جنجالیترین گزارشی كه داشتید را بهخاطر دارید؟
این اواخر گزارشی كه در آن از وزیر كار سؤال جنجالی پرسیدم، بود. چند روز قبل هم گزارشی از دلالان دارو داشتم كه با دوربین و میكروفن رفتم و با آنها صحبت كردم. معمولا با دوربین مخفی این گزارشها را كار میكنند، اما من این كار را نكردم. جالب اینكه دلالها از دست من فرار میكردند، اما من دنبالشان میرفتم. هر لحظه ممكن بود برای من چاقو بكشد، اما تلاش كردم گزارش خوبی بگیرم.
سوژههایتان را در فضای مجازی پیدا میكنید یا اینكه ایده خودتان است؟
ایدههای خودم هست. در غیر این صورت بود، جذاب نمیشد و میگفتند كپیكاری كردی. من خیلی درباره سوژههایم فكر میكنم، چون اگر ایدهام را از فضای مجازی گرفته باشم، به دلم نمینشیند.
با این حال چقدر در فضای مجازی فعالید؟
فضای مجازی جزئی از زندگی من شده و مدام فعالم و همه چیز را چك میكنم تا بدانم نیاز جامعه چیست.
با توجه به اینكه گزارشهایتان را تدوین و كارگردانی میكنید، به فیلمسازی هم علاقه دارید و در این حوزه فعالیت میكنید؟
بیشتر به برنامهسازی علاقه دارم، اما نیاز به شرایطی دارد از جمله حمایت مالی كه هنوز مهیا نشده. البته زمانی كه علی زاهدی برنامه «كولهپشتی» را با اجرای فرزاد حسنی تولید میكرد، بخشی از برنامه را من میساختم. بنابراین خیلی به این موضوع فكر میكنم كه یك روز برنامهساز شوم و از حوزه خبر بیرون بروم.
خبرنگاری زندگی خصوصیتان را هم تحت تاثیر قرار داده؟
بله، این كه نتوانستهام ازدواج كنم شاید دلیلش همین است. چون كار ما زمان و ساعت كاری خاصی ندارد. از طرفی این كار خستگی و استرس زیادی دارد و تحمل زندگی با یك خبرنگار از عهده هر كسی برنمیآید. همین حالا كه با پدر و مادرم زندگی میكنم، این نگرانی همواره برایشان وجود دارد. بنابراین خیلی زندگیام را تحتالشعاع خود قرار داده. حال كه بحث به اینجا رسید و در آستانه روز خبرنگار هستیم، لازم است پیشاپیش روز خبرنگار را به همكارانم تبریك بگویم و اینكه به مردم بگویم باور كنید كه ما خبرنگاریم؛ نه خبر بیار. باور كنید كه دغدغه مردم اولویت ماست. یادی هم از روحا...رجایی عزیز كنیم كه بهتازگی از دستش دادیم. روحش شاد و واقعا جایش خالی است. امیدوارم ما خبرنگاران بتوانیم برای مردم مفید باشیم.
حاشیههای پشت صحنه یك گزارش
درباره كلیپی كه این اواخر در فضای مجازی منتشر شد باید بگویم كه خیلی بیمعرفتی كردند، چون من آدمی هستم كه با مردم صحبت میكنم. علیرغم اینكه به من میگویند خیلی در آن فضاها قرار نگیر كه منجر به دعوا نشود، اما من در صحنه میمانم و حتی شماره تلفن خودم را میدهم تا مشكلش را پیگیری كنم یا شماره طرف مقابل را میگیرم. اما درباره آن آقایی كه با من اینگونه برخورد كرد ماجرا از این قرار بود كه به من گفت بیماری در بیمارستان شهدای تجریش دارد كه كف بیمارستان خوابیده و من خواستم مشكلش را حل كنم و گفتم با هم به بیمارستان برویم. بعد شروع كرد به گفتن جملاتی كه در ویدئو هست و بعد خانمها جلو آمدند و یك نفر از افرادی كه در صحنه حضور داشت از این ماجرا فیلم گرفت. جالبتر اینكه قرار بود گزارش من ساعت 14 پخش شود، اما زودتر از گزارش من فیلم اعتراض این شهروند به «من و تو» رسید و پخش شد!
مردم به حاشیه علاقهمند هستند. به همین دلیل بخش «حاشیههای پزشكی» را در «20:30» داشتیم. از طرفی جنس كار حاشیهای را دوست دارم.
مثل سوژه خبرنگار من و تو یا كت و شلوار ایرانی؟
بله. من شبها ساعتها به سوژههای روز بعد فكر میكنم. شاید بعضی از همكاران ما دوست داشته باشند هر روز یك گزارش بگیرند، اما من دوست دارم یك نگاه متفاوت به سوژه داشته باشم. حس میكنم برای مردم هم جذابتر است. به عنوان مثال وقتی نگاه سادهای به یك سوژه داشته باشی، میروی سراغ مردم و میپرسی، چرا ماسك نمیزنی؟ و این خیلی برای مردم جذاب نیست. اما من در یك گزارش، لباس كادر درمان را به تن مردم كرده و احساس كردم این كار برای مردم جذابتر است. اصلا شاید دلیل علاقه مردم به بخش خبری «20:30» این است كه حاشیهنگاری میكند.
البته جذابیت این بخش خبری برای مردم در سالهای گذشته خیلی بیشتر بود.
من هم قبول دارم كه بخشها و بستههایی كه در گذشته داشت، خیلی برای مردم جذابتر بود. با این حال هنوز هم مخاطبان خودش را دارد. من در بخشهای خبری دیگر هم گزارش میدهم، اما من را بیشتر به عنوان خبرنگار «20:30» میشناسند و به جای نام خودم در خیابان به من میگویند: چطوری «20:30». بیشتر گزارشهای من هم در این بخش خبری پخش میشود و به دلیل جنس حاشیهای بودن آن است و اینكه به نسبت بخشهای خبری دیگر سعی میكند متفاوتتر باشد.
شما را بیشتر به عنوان خبرنگار حوزه سلامت میشناختند. چطور شد كه حوزه فعالیتتان را تغییر دادید؟
حوزهام را تغییر دادند (میخندد). من از اوایل دهه 80 كه آقای پزشكیان وزیر بهداشت بود، در حوزه سلامت فعالیت كردم و در این مدت هم كلی وزیر پشتسر گذاشتم، اما این اواخر، حواشی پزشكی خیلی باب میل وزارت بهداشت قرار نگرفت و من هم آدم گزارشهای سفارشی نبودم. بنابراین فشارهایی كه وارد میشد، باعث شد من به گروه اجتماعی بروم.
دقیقا كدام گزارش به مذاق آنها خوش نیامد؟
دو سه گزارش آخر بود كه باعث ناراحتی وزیر وقت بهداشت شد. بهعنوان مثال گزارشی كه درباره یكی از بیماران بود كه برای جراحی كاشت مو رفته بود و موقع بیهوشی برای او كارتخوان برده بودند و تاكید داشتند اول باید پول پرداخت كنی و كارت بكشی بعد جراحی میكنیم یا گزارش اورژانس و عدمرضایت مردم از شرایط.
الان چطور؟ در گروه اجتماعی به مشكلی برنخوردید؟
بعید نیست باز حوزه من را تغییر بدهند، چون روابط عمومی وزارت كار هم سر یكی از گزارشها اعلام كرده بود اگر این روند را ادامه بدهید، همكاریهایمان را كمتر میكنیم. به همین دلیل گاهی من را برای برخی از برنامهها دعوت نمیكنند، چون میگویند چرا فلان سؤال را پرسیدی.
مگر چه سؤالی پرسیده بودید؟
از رئیس صندوق بازنشستگی تامین اجتماعی پرسیدم خودتان میتوانید با این حقوقی كه به بازنشستهها میدهید زندگی كنید یا اینكه به معاون اشتغال گفتم خودت نگران شغل فرزندت نیستی. روابط عمومی میگوید، چرا از این سؤالها میپرسی.
تغییر حوزه باعث شد دستتان بسته شود یا همچنان جسارت گذشته را دارید؟
دستم بسته نشده یا محدود نشدم، چون سیاستها كه تغییری نكرده. فقط سلامی از بخش پزشكی به بخش اجتماعی آمده. البته در این بخش راحتترم چون از حمایت مدیرم برخوردارم. چند هفتهای است كه بستهای به عنوان «پیگیری 20:30» را راه انداختهایم كه تلاش میكنیم با همان پیگیری مطالبات مردم و نگاه نقادانه پیش میرویم. اما من برای حوزه پزشكی خیلی زحمت كشیدم و تلاش كردم.
دلیل علاقهتان به حوزه پزشكی چیست؟
چون اولویت همه در زندگی سلامتی است و مردم خیلی درگیر این موضوع هستند. ضمن اینكه كار در این حوزه برای من خیلی بركت داشت و كار یك نفر را كه راه میانداختی، دعایش پشت سرم بود. سوژههای سلامت هم خیلی جذاب بود. ارتباطات خوبی هم در این حوزه داشتم. البته مافیایی در این حوزه وجود دارد كه خیلی فشار وارد میكنند.
اصولا علاقه به كار خبرنگاری از كجا شروع شد؟
من به خبرنگاری علاقه نداشتم. میخواستم بازیگر شوم و به بازیگری علاقه داشتم. شاید عدهای بگویند به دیدهشدن علاقه داشتم. البته به تقلید صدا و دوبله علاقه دارم و بهراحتی میتوانم صدای فلان بازیكن فوتبال را تقلید كنم.
منظورتان چه كسی است؟
نمیتوانم بگویم.
فكر میكنید میتوانستید بازیگر خوبی باشید؟
احساس میكردم میتوانم بازیگر خوبی شوم. كلاس بازیگری هم رفتم، اما فكر میكنم در این كار پارتیبازی خیلی وجود دارد. به همین دلیل اتفاق نیفتاد. بعد وارد باشگاه خبرنگاران جوان شدم و فكر میكردم بتوانم با فیلمهای كوتاه مستندی كه میسازم تواناییام را نشان بدهم و دیده شوم.
اولین مستندی كه آنجا ساختید چه بود؟
مربوط به گوشتهای آلوده بود كه سال 83 ــ 82 ساختم كه آقای ابراهیمزادگان، رئیس وقت باشگاه خبرنگاران از آن كار تقدیر كرد. بعد از آن خیلی به كار خبرنگاری علاقهمند شدم و جذابیتی كه دنبالش بودم را در این كار دیدم. همچنین جسارت و شجاعت و دیدهشدن را میتوانستم با این كار نشان بدهم. البته گاهی هم از كار خبر خسته میشوم و احساس میكنم فرسوده شدم. علیرغم نگاهی كه مردم نسبت به این كار و خبرنگاران صداوسیما دارند و تصور میكنند وضعیت مالی خوبی داریم، اما واقعیت چیز دیگری است.
خیلی از گزارشهایی كه گرفتهاید و جنجالی شده، به خاطر دیدهشدن بوده یا دنبال مطالبات مردم بودید؟
دوست دارم در گزارشهایم دغدغه مردم را بیان كنم، اما وقتی متفاوتش میكنم، میخواهم كه بیشتر دیده شود. نمیتوانم كتمان كنم كه به دلیل دیدهشدن خودم هم نبوده. من میخواهم هم خودم دیده شوم و هم كارم، چون وقتی كار مردم بهتر دیده شود، من هم بالطبع دیده میشوم.
تا به حال هنگام گزارش اتفاقی هم برایتان افتاده؟
در این مدت پیش آمده جایی رفته باشم كه به دوربینم بزنند و من را بیرون كرده باشند. البته تهدیدهای میدانی زیاد بوده. اینكه تلفنی گفتهاند اگر فلان گزارش را پخش كنی برایت گران تمام میشود. یا اینكه برای یكی از گزارشها به ناصرخسرو رفتم و برایم چاقو كشیدند و فرار كردم. مثلا داروخانه هلالاحمر كه رفتم به طرز فجیعی بیرونمان كردند و برخورد خیلی خوبی نداشتند. جالبتر اینكه چون مردم دستشان به مسؤول مربوطه نمیرسد، فكر میكنند ما میتوانیم همه مشكلات را حل كنیم و با ما برخورد میكنند. اتفاقا در مورد ویدئویی كه چند روزی است وایرال شده و آقایی به ما تهمت دروغگویی میزند، من به آن آقا هم گفتم مگر صداوسیما آجیل مشكلگشاست؟ من بهعنوان خبرنگاری كه در رسانه كار میكند میتوانم مشكلات را در گزارشها مطرح كنم. من كه نمیتوانم یقه فلان وزیر را بگیرم. فقط میتوانم مساله را به گوش آنها برسانم. تصور مردم از خبرنگار صداوسیما خیلی غیرواقعی است. به نظر شما من نانوایی بروم و بگویم یوسف سلامی هستم، دو تا نان بیشتر به من میدهند؟
اتفاقا میگویند برو ته صف.
و میگویند خبرنگاران صداوسیما وضعیت مالی خوبی دارند و پول بیشتری از من میگیرند.
به همین خاطر در برنامه «شب گرد» درباره دستمزدتان صحبت كردید؟
بله، حقیقت را گفتم كه باور كنند.
تا به حال گزارشی تهیه كردهاید كه نهاد مربوطه اجازه پخش آن را به شما و تلویزیون ندهد؟
پیش آمده كه مدام تماس گرفتند و مسؤول بالادستی من مگر چقدر میتوانسته مقاومت كند. من بارها دیدهام كه آقای سیدمهدی، مدیرعامل خبرگزاری ما مقاومت كرده و گزارش پخش شده. اما گاهی هم به قدری پیگیری كردهاند و تماس گرفته كه برای پخشنشدن یك گزارش تا دفتر آقای علیعسكری پیش رفتهاند.
در كار خبرنگاری از كسی هم الگو گرفتهاید یا در یك گزارش از فرد خاصی تقلید میكنید؟
بله، من از متفاوت بودن و قلم و نگاه خاص كامران نجفزاده یاد گرفتم. بهعنوان مثال خاطرم هست كه همه سراغ نفرات برتر كنكور میرفتند و كامران نجفزاده سراغ آخرین نفر كنكور رفت. بر این اساس به لحاظ سبك كاری سعی كردم از او یاد بگیرم و نگاهم نسبت به سوژهها متفاوت باشد، اما اگر شجاعت و جسارت هم هست، به خودم برمیگردد.
تا به حال سوژه شدهاید؟
بله. در دورانی كه مردم فكر میكردند قحطی میشود و زیاد خرید میكردند برای گزارش به فروشگاهی رفته بودم كه در آنجا آقایی را دیدم كه كلی رب و چیزهای دیگر خریده بود و اعتراض كردم كه متوجه شدم خودم سوژه دوربین مخفی شدم.
با كدام گزارش شناخته شدید؟
نمیتوانم بگویم یك گزارش باعث دیدهشدنم شد و تاثیرگذار بود، اما مستند «قلب» كه با جت رفتیم و قلب آوردیم، خیلی مورد توجه قرار گرفت. با حاشیههای پزشكی كه هر هفته داشتم هم شناخته شدم.
جنجالیترین گزارشی كه داشتید را بهخاطر دارید؟
این اواخر گزارشی كه در آن از وزیر كار سؤال جنجالی پرسیدم، بود. چند روز قبل هم گزارشی از دلالان دارو داشتم كه با دوربین و میكروفن رفتم و با آنها صحبت كردم. معمولا با دوربین مخفی این گزارشها را كار میكنند، اما من این كار را نكردم. جالب اینكه دلالها از دست من فرار میكردند، اما من دنبالشان میرفتم. هر لحظه ممكن بود برای من چاقو بكشد، اما تلاش كردم گزارش خوبی بگیرم.
سوژههایتان را در فضای مجازی پیدا میكنید یا اینكه ایده خودتان است؟
ایدههای خودم هست. در غیر این صورت بود، جذاب نمیشد و میگفتند كپیكاری كردی. من خیلی درباره سوژههایم فكر میكنم، چون اگر ایدهام را از فضای مجازی گرفته باشم، به دلم نمینشیند.
با این حال چقدر در فضای مجازی فعالید؟
فضای مجازی جزئی از زندگی من شده و مدام فعالم و همه چیز را چك میكنم تا بدانم نیاز جامعه چیست.
با توجه به اینكه گزارشهایتان را تدوین و كارگردانی میكنید، به فیلمسازی هم علاقه دارید و در این حوزه فعالیت میكنید؟
بیشتر به برنامهسازی علاقه دارم، اما نیاز به شرایطی دارد از جمله حمایت مالی كه هنوز مهیا نشده. البته زمانی كه علی زاهدی برنامه «كولهپشتی» را با اجرای فرزاد حسنی تولید میكرد، بخشی از برنامه را من میساختم. بنابراین خیلی به این موضوع فكر میكنم كه یك روز برنامهساز شوم و از حوزه خبر بیرون بروم.
خبرنگاری زندگی خصوصیتان را هم تحت تاثیر قرار داده؟
بله، این كه نتوانستهام ازدواج كنم شاید دلیلش همین است. چون كار ما زمان و ساعت كاری خاصی ندارد. از طرفی این كار خستگی و استرس زیادی دارد و تحمل زندگی با یك خبرنگار از عهده هر كسی برنمیآید. همین حالا كه با پدر و مادرم زندگی میكنم، این نگرانی همواره برایشان وجود دارد. بنابراین خیلی زندگیام را تحتالشعاع خود قرار داده. حال كه بحث به اینجا رسید و در آستانه روز خبرنگار هستیم، لازم است پیشاپیش روز خبرنگار را به همكارانم تبریك بگویم و اینكه به مردم بگویم باور كنید كه ما خبرنگاریم؛ نه خبر بیار. باور كنید كه دغدغه مردم اولویت ماست. یادی هم از روحا...رجایی عزیز كنیم كه بهتازگی از دستش دادیم. روحش شاد و واقعا جایش خالی است. امیدوارم ما خبرنگاران بتوانیم برای مردم مفید باشیم.
حاشیههای پشت صحنه یك گزارش
درباره كلیپی كه این اواخر در فضای مجازی منتشر شد باید بگویم كه خیلی بیمعرفتی كردند، چون من آدمی هستم كه با مردم صحبت میكنم. علیرغم اینكه به من میگویند خیلی در آن فضاها قرار نگیر كه منجر به دعوا نشود، اما من در صحنه میمانم و حتی شماره تلفن خودم را میدهم تا مشكلش را پیگیری كنم یا شماره طرف مقابل را میگیرم. اما درباره آن آقایی كه با من اینگونه برخورد كرد ماجرا از این قرار بود كه به من گفت بیماری در بیمارستان شهدای تجریش دارد كه كف بیمارستان خوابیده و من خواستم مشكلش را حل كنم و گفتم با هم به بیمارستان برویم. بعد شروع كرد به گفتن جملاتی كه در ویدئو هست و بعد خانمها جلو آمدند و یك نفر از افرادی كه در صحنه حضور داشت از این ماجرا فیلم گرفت. جالبتر اینكه قرار بود گزارش من ساعت 14 پخش شود، اما زودتر از گزارش من فیلم اعتراض این شهروند به «من و تو» رسید و پخش شد!