با کودک بدغذا چه کنیم؟

با کودک بدغذا چه کنیم؟

صحبت بچه‌داری که می‌شود همیشه چندتایی مادر هستند که در کنار همه دغدغه‌های فرزندپروری‌شان از بدغذایی بچه هم گله دارند. جنگ پنهان سر میز غذا و ترس از عواقب آن پدر و مادرهای زیادی را کلافه‌کرده است. راهکارهای این صفحه از جنس «چه کار کنیم تا بچه‌مان گوشت بخورد» و «چطور او را به خوردن پیاز تشویق کنیم» نیست. این‌ها چند قانون امتحان پس داده هستند که مادرانی را از گوشه رینگ آشپزخانه بیرون آورده و در این رقابت نابرابر آنها را از حریف کوچک کم‌وزنشان پیش انداخته است.

آرایش و پیرایش غذاها
خیلی وقت‌ها واقعاً بحران خاصی در کار نیست و با یک ترفند ساده مشکل حل می‌شود. مثلاً کودک طعم گوشت خورش را دوست ندارد، ولی وقتی در غذای دیگری مثل کتلت گوشت باشد آن را می‌خورد یا مثلاً سبزی‌های خام را به پخته ترجیح می‌دهد؛ این مشکلات را با تغییر نوع غذا حل کنید. گاهی هم اصلاً لازم به تغییر غذا نیست و باکمی بزک و دوزک غذا این چالش را از سر می‌گذرانید. فارسی یا انگلیسی، عکس یا فیلم، شبکه‌های اجتماعی یا سایت‌ها. هرجایی از دنیای صفر و یک که سرک بکشید، پر است از راهکارهایی برای تزئین غذای کودکان و هیجان‌زده کردن آنها سر سفره غذا. 
این راهکارها در بیشتر مواقع ساده و بدون دردسرند و انجام دادنشان وقت زیادی از مادری که هزار و یک دغدغه دارد، نمی‌گیرد. مثلاً برای این‌که تخم‌مرغ آب‌پز را به خورد بچه بدهید بدون هیچ ژانگولر خاصی و با کمک همان زرده و سفیده می‌توانید یک گل درست کنید که مرکز آن زرد است و گلبرگ‌های سفید دارد.

تعریف از غذا
از خوشمزگی و خوش‌طعمی غذاهای مفید بگویید. از این‌که چقدر این خوراکی لذیذ است و باعث رشد بچه می‌شود.
 داستان‌های جذابی درباره‌ ربط این غذا به بلند شدن قد، قوی و ورزشکار‌شدن تعریف کنید. یک مهارت دیگر که باید در خودتان تقویت کنید، کظم غیظ است. به این شکل که وقتی کودک خوراکی‌هایی را می‌خورد که مدنظر شما نیست، خودتان را به ندیدن بزنید و تذکر ندهید. در عوض وقتی از غذاهایی که برایش تعیین کرده‌اید خورد، حسابی تشویقش کنید. می‌توانید در جمع‌های بزرگ‌تر و مهمانی‌ها به بهانه‌ای این موضوع را یادآوری کنید تا مورد تشویق بقیه هم قرار بگیرد.

قواعد خودتان را داشته باشید
نظم. نظم. نظم. همین کلمه‌ سه‌حرفی می‌تواند کلید حل مشکلتان باشد. برای غذا خوردن، آداب و ترتیب خاصی تعیین کنید. ساعت غذا خوردنتان مشخص باشد و همیشه رأس یک ساعت خاص غذا را بیاورید. 
به سفره و میز غذا اهمیت بدهید و لم‌داده روی مبل غذا نخورید. درعین‌حال تنها غذا خوردن و استفاده از قاشق و چنگال را به آنها آموزش بدهید تا برای خوردن غذایشان به شما وابسته نباشند. مادرهایی که در خانه‌شان دوی‌سرعت برگزار می‌کنند و با کاسه و قاشق به دنبال کودک می‌دوند تا لقمه‌ای غذا دردهانش بگذارند بیشتر ماجرا را پیچیده می‌کنند.
 البته در این کار افراط نکنید و حواستان باشد موقع غذا خوردن حکومت‌نظامی در خانه برقرار نشود و فرزندتان از رسیدن ساعت غذا احساس ترس یا ملال نکند.

با بچه‌ها همراهی کنید
هیچ‌وقت بچه‌ها را موقع غذا خوردن تنها نگذارید یا آنها را با فیلم و تلویزیون سرگرم نکنید. اگر امکانش رادارید همه اعضای خانواده کنار هم‌غذا بخورید و باهم حرف بزنید.
 موقع غذا خوردن خوش‌اخلاق‌تر از همیشه باشید، چراکه اگر سر میز غذا به کودکتان خوش بگذرد، ناخودآگاه به غذا خوردن هم واکنش مثبتی نشان می‌دهد و دلش می‌خواهد زودتر زمان این دورهمی غذایی برسد. 
یادتان باشد بچه‌ها از بزرگ‌ترهایشان الگو می‌گیرند. تمرین بعدی والدین یکی کردن حرف و عملشان است. به‌خصوص وقتی پای خوردنی در‌میان است. اگر به بچه می‌گویید فلان خوراکی ضرر دارد پس خودتان هم نخورید.
 مدتی از علایق نسبتاً مضرتان بگذرید تا بچه هم همراهی کند. نمی‌شود خودتان لیوان لیوان نوشابه را با قالب‌های یخ سر بکشید و به بچه بگویید برای سنش خوب نیست. یا مثلاً بعضی از غذاها را به بهانه این‌که دوست ندارید، از بویش بدتان می‌آید و دلایلی شبیه این نخورید و توقع داشته باشید این جمله‌ها را بعدها از کودکتان‌نشنوید.

گزینه‌ها را محدود کنید
سفره‌خانه‌تان را با میز غذای تالار عروسی یکی نکنید. داشتن حق انتخاب همیشه هم خوب نیست. بنابراین به‌جای این‌که سفره را با غذاها و پیش‌غذاهای رنگارنگ پرکنید و به شکل ناخودآگاه کودک را به خوردن خوراکی‌های دیگر وسوسه کنید فقط همان غذایی را بپزید که باید بخورد.  نگران مقاومت کردن و نخوردنش، کم شدن قدرت یادگیری و پایین آمدن ضریب هوشی، اعتصاب غذا و چیزهایی شبیه این هم نباشید. کودکتان به‌محض این‌که گرسنه شود، اعلام وضعیت می‌کند و وقتی ببیند گزینه‌های روی میز محدودشده، کم‌کم با این وضعیت کنار خواهد آمد.

وادار به لجبازی‌شان نکنید
این‌یکی شاید از همه سخت‌تر باشد. توجه افراطی و وسواس گونه‌تان نسبت به خوردوخوراک کودک را کنار بگذارید. چون بچه کم‌کم یاد می‌گیرد از این نوع مقاومت می‌تواند برای جلب‌توجه بیشتر و رسیدن به خواسته‌هایش استفاده کند. بنابراین کاری نکنید که بچه بخواهد با شما لجبازی کند. 
وقتی می‌‌گوید سیر شدم و دیگر غذا نمی‌خورم، بی‌خیال محتویات باقی‌مانده در بشقابش شوید و اجازه دهید از سر سفره برود. وقتی بچه‌تان می‌بیند در برابر دانه‌دانه برنج در بشقابش گارد نگرفته‌اید و از سوی دیگر تنقلات رنگارنگ هم ر خانه نیست که بخواهد با آنها خودش را سیر کند، احتمالاً دفعات بعد بدون توجه به شما غذایش را می‌خورد.

نادیده بگیرید
کار سختی است. از یک‌سو نسبت به غذا خوردن و به‌تبع آن پرورش جسمی بچه احساس مسؤولیت می‌کنید و از سوی دیگر نباید بگذارید این موضوع به بحران تبدیل شود. خیلی وقت‌ها اگر با بی‌خیالی از این ماجرا بگذرید، خودبه‌خود حل می‌شود. گاهی حتی با چند ترفند ساده مثل بیشتر غذا خوردن در جمع هم‌سن‌وسال‌هایش می‌توانید قضیه را ختم به خیر کنید. سعی کنید تا جایی که می‌توانید به کودک برچسب بدغذایی نزنید و این صفت را پیش خودش به کار نبرید. با همه درباره این ماجرا درد دل نکنید و اجازه ندهید بقیه هم این موضوع را جلوی فرزندتان عنوان کنند. می‌توانید با مادرانی که مشکل مشابه شمارا داشته‌اند، مشورت کنید و از تجربه‌هایشان کمک بگیرید. درنهایت اگر دیدید ماجرا جدی است از متخصص تغذیه کمک بگیرید و در صورت لزوم به روان‌شناس کودک مراجعه کنید. ​​​​​​​