پیش از این‌که به مدینه و پیامبر(ص) برسد، زندگی عجیب و پرفراز و نشیبی را از سر گذرانده است؛ اول این‌که اسمش روزبه است، بچه اصفهان محسوب می‌شود و کودکی‌اش را البته در رامهرمز گذرانده و بعد در دانشگاه جندی‌شاپور تحصیل کرده است. به مسیحیت ایمان آورده و برای تبلیغ دین مسیح سفرها رفته و نهایتا در مسیر سفر به حجاز، یهودیان او را ربوده‌اند و به بردگی گرفته‌اند و به مدینه برده‌اند. ماجرا برای سلمان فارسی اما از همین نقطه از زندگی‌اش عوض می‌شود. آنجا، پیامبر (ص) او را می‌خرد و آزاد می‌کند. سلمان شیفته اخلاق پیامبر (ص) می‌شود و اسلام می‌آورد.
در مسجدالنبی جای می‌گیرد و در ردیف اصحاب پیامبر (ص) درمی‌آید. دانش و حکمت سلمان حتی باعث می‌شود از دیگر صحابه سبقت بگیرد و جزو یاران خاص به حساب آید. ماجرا تا آنجا پیش می‌رود که پیامبر (ص) او را سلمان محمدی و از اعضای خانواده خود می‌خواند. سلمان بود که در جنگ طائف، طرح ایجاد منجنیق برای درهم کوبیدن دشمنان را و در جنگ احزاب پیشنهاد حقر خندق در اطراف مدینه را ارائه داد که منجر به پیروزی مسلمانان شد. پس از رحلت پیامبر و پس از فتح مداین نیز، او سپاه را همراهی کرد و مردم مدائن با خطابه‌های او به اسلام گرویدند. چون ایرانی بود، خلیفه وقت به فرمانداری مدائن منصوبش کرد. سرانجام هم در همین شهر درگذشت و در طاق کسری به خاک سپرده شد. مولا علی (ع) در مراسم تشییع او شرکت کرد. محل دفن او به منطقه سلمان پاک نامگذاری شده است. پدرش، بدخشان کاهن بود؛ روحانی‌ای زرتشتی که کار همیشگی‌اش، هیزم‌نهادن بر شعله آتش در آتشکده بود. خودش اما الگوی مسلمانی کمال‌جو و وارسته به حساب می‌آمد. بسیار مورد محبت رسول خدا بود تا آنجا که ایشان فرمود:«اشتیاق بهشت به سلمان بیش از اشتیاق سلمان به بهشت است». سلمان از نظر عرفان، به متناهی رسیده بود که حاصل اسم اعظم الهی بود. به علمی وسیع مجهز بود و در بلایا و منایا (حوادث آینده) دریای دانش به حساب می‌آمد. مقام علمی‌اش تا حدی بود که می‌گفت:«ای مردم، اگر من شما را از آنچه می‌دانستم مطلع می‌کردم، می‌گفتید سلمان دیوانه است». عالمی بی‌همتا که پیامبر او را همسان لقمان حکیم می‌دانست.
   بخوانید
نمایشنامه «سلمان محمدی»
 نویسنده: ابوالفضل ورمزیار
  منتظرش باشید
 مجموعه تلویزیونی «سلمان فارسی»
  کارگردان: داوود میرباقری