کرونای بیبیسیپرشین
درگذشت شادروان شجریان همزمان شد با اوجگیری کرونا در تهران. دولت شرایط ویژه اعلام کرد. قوانین تازه و سختگیرانهای وضع شد. خبرها میگفت بیمارستانهای بزرگ شهر تهران پذیرش ندارند و تختها پرشدهاست. هرکدام از ما یک نفر را در اطرافمان داشتیم که کرونا گرفته باشد. در همین روزها، قلب استاد برجسته آواز از حرکت ایستاد و دیگر حنجرهاش نوایی نساخت. علاقهمندان به شجریان جلوی بیمارستان جم تجمع کردند. در آن تجمع ماندند. شعر خواندند و برخی شعار دادند. این تجمع در بهشتزهرا ادامه پیدا کرد. همین تجمع در مشهد که یک شهر زیارتی و پررفتوآمد است، ادامه یافت. به نظر هر رسانه یا هر دوستدار فرهیخته استاد، هشدارها درباره کرونا باید بازتاب داده میشد. رسانه باید میگفت که مردم مواظب کرونا باشند. میتوان هم یاد استاد را گرامیداشت و هم موازین بهداشتی را رعایت کرد. اما رسانههای بیگانه با پیشگامی بیبیسیپرشین کمترین توجهی به این موضوع نشان ندادهاند. آنها نگفتند کرونا در حادترین شرایط، تهران را تهدید میکند. ننوشتند مردم تجمع نکنید. هشدار ندادند یک ناقل کرونا در یک جمع شلوغ مثل آدمی است که داسی دست گرفته باشد و بخواهد یکیک آدمها را درو کند. اینها را ننوشتند.
خبرهای بیگانگان به زبان فارسی بیشتر تقابلها را تند میکرد. آنها تیتر زدند: «عکسی که روایتگر نگرانی امنیتی حکومت از مراسم شجریان شد.» یعنی رسانه بیگانه از اینکه مردم کرونا بگیرند نگران نیست، از این بابت دلخور است که چرا نیروهای امنیتی و مردم یکدیگر را به گلوله نبستند و این جمع به خشونت نینجامید یا در خبر دیگری نوشت در حالی شجریان به خاک سپرده شد که «آرامگاه فردوسی بعد از خاکسپاری بستهشدهاست.» یعنی به نظر آنها باید آرامگاه فردوسی محل تجمع عاشقان استاد میشد تا همه کرونا بگیرند؟ به نظر شما طبیعی نیست که وقتی کرونا به بالاترین عدد خود در ایران رسیده ، کنترلها بیشتر شود؟ اگر در آرامگاه فردوسی باز بود، قرار بود چه اتفاقی بیفتد؟ یعنی مردمی که تا آرامگاه فردوسی آمده بودند با آمدن به داخل محوطه قرار بود چهکار کنند؟ انقلاب کنند؟
آنها چندین تیتر درباره خبر ناپایدار عباس میلانی منتشر کردند، ولی از خطر کرونا در تجمعات چیزی ننوشتند. اگر شجریان متن قانونی اساسی تازهای را به میلانی داده، چرا میلانی آن را منتشر نمیکند؟ البته رسانههای بیگانه به پرسشهای معقول نمیپردازد.
اما شاید بگویید بیبیسی پرشین و همراهانش دوست دارند جامعه ایرانی را دور از خطر کرونا ببینند. میخواهند بگویند زندگی در ایران جریان دارد و مردمبهدور از خطر کرونا میتوانند در تجمعها و برنامههای پرشور و شلوغ شرکت کنند. ولی کافی است کوشش این بنگاهها را در دوره محرم ببینیم. یعنی در عزای سیدالشهدا که کرونا تا این اندازه حاد نشده بود، آنها چه میکردند؟ میدانیم ۱۴۰۰ سال است مردم در رثای سیدالشهدا غمگساری میکنند. این عزای هویتی و تمدنی ربطی به نظامهای سیاسی یا حتی جمهوری اسلامی ندارد. بااینهمه بیبیسی پرشین و دوستانش در آن ایام جور دیگری خبر میزدند. نحوه خبررسانی آنها نشان میدهد تجمع خوب است اگر برای محمدرضا شجریان باشد که با بیبیسی پرشین مصاحبه کرده و تجمع بد است اگر برای شهیدی به نام حسین بن علی باشد که این رسانهها نمیتوانند دربارهاش تحلیلی مثبت کار کنند.
به نظر آنها محرم یک «عزاداری در سایه کرونا»ست. خبر دیگر این است: «برگزاری مراسم محرم در ایران با وجود کرونا.» این تیتر نشان میدهد ادیتور بیبیسی پرشین شاکی است از این که چرا چیزی به اسم محرم ذاتا وجود دارد. چون هیچ راهی وجود ندارد که مراسم محرم در ایران تعطیل شود. اگر حکومت تمام برنامههای شلوغ و هیاتهای برجسته را تعطیل کند که تعطیل کرد، باز هم مردم در زیرزمین خانهشان، پارکینگ آپارتمانشان، منزل نقلیشان مراسم برگزار خواهند کرد. کدام حکومت میتواند هیات «دستفروشهای میدان امام حسین» را تعطیل کند؟ هنوز این حکومت از مادر زاده نشده و روشن است همه این هیاتهای محلی و بومی چه نسبتی با بنگاه خبرسازی ملکه دارند! بنابراین اینبار رسانههای بیگانه به جنگ هویت میروند؛ هویت ما.
آنها عبارت «محرم کرونایی» را تیتر میکنند و البته آنها هیچگاه تیتر نخواهند کرد: «خاکسپاری کرونایی.» اما فقط امام حسین نیست، بیبیسی پرشین با ایران دشمن است. وگرنه در همان روزها چنین تیتر میزند: «تدابیر بهداشتی برای مراسم محرم شیعیان در افغانستان.» انگار میخواهد بگوید: محرم شما ایرانیها مشکل دارد. آن راهبرد آشنا باز هم دیده میشود: تفرقه بینداز و حکومت کن. نه فقط بین شجریان و امام حسین تفرقه بینداز بلکه بین امام حسین ایرانیها و امام حسین افغانستانیها فاصله بینداز، شاید گرفت و دعوایی درست شد.
حرف این است که ما در ایران با وجود محرم نسبت به شیوع بیشتر کرونا نگرانی بودیم. هیاتهای بزرگ را تعطیل کردیم. ماسک زدیم. به نام نامی جوانمردان کربلا، مواد ضدعفونی کننده خیرات کردیم. موضوع این نیست.
موضوع این است که کرونا بهانهای است تا رسانهای که خودش را «بیطرف» میخواند، از مردم یک کشور و هویت آن کشور انتقام بگیرد. به همین خاطر هر روز تیتر میزد بالاترین آمار جانباختگان در ایران... و البته در این روزها سعی میکرد این جور تیترها را درز بگیرد. بیطرف بودن و خبررسانی صحیح؟ تیتر را ببینید: «کرونا در ایران، آرایشگاه، باشگاه، عروسی و عزا تعطیل است؛ محرم برگزار میشود.» آیا در این تیتر فقط مخالفت با جمهوریاسلامی میبینید یا آنها از چیز دیگری عصبانی هستند؟ آنها بارها میپرسند آیا امکان برپایی مراسم وجود دارد؟ مخاطب این تیتر فقط مردمی هستند که به عشق حسینبنعلی سیاه میپوشند.
چون آنها یاد حسینبنعلی را زنده نگه میدارند. اما دست و پا زدنهای رسانههای بیگانه تمامی ندارد: «تلاش برای محرم بدون پلاستیک...» آیا این را برای کریسمس خودشان یا عید پاک یا هر مراسم دیگری چنین تیتر میزنند؟ آیا موضوع رسانه اینجا حفاظت از محیط زیست است؟ این تیتر را ببینید: «هفته جدال محرم و فرهنگ.» از این تیتر چه میفهمید؟ یا این تیتر را ببنید: «سوگواری منظم پرخرج و جادههای شلوغ رو به شمال» و البته رسانه لندنی از درک این موضوع عاجز است که بسیاری از شمالیها در تهران زندگی میکنند و برای گرامیداشت محرم به شهرشان میروند و این ربطی به «شادی» در «هوای آزاد» ندارد؛ همان طور که این جادهها در دیگر تعطیلیها هم پرتردد است، نه برای شادی که برای رسیدن به آشیانه خود و ادامه زندگی که آمیختهای از شادی و غم و عزا و عروسی است. توضیح واضحات!
آنها در گزارشهای خود از آرایشهای محرمی هم نگذشتند... در موضوع محرم، صدها خبر و تحلیل و راست و دروغ و تجسس در زندگی مردم در بیبیسی پرشین و اذنابش دیده میشود و حتی بنگاه پرشینملکه از محاسن گذاشتن مردم هم نمیگذرد...
بعید است مدیران انگلیسی زبان میز ایران چیزی از منطق بدانند.
برای آنها خصومت و تفرقهپراکنی اصل است. با این همه یکی دو نفر مثل بهنود هنوز توی آن رسانهها نشستهاند. آنها میتوانند یک مثال ساده درسی را به آنها توضیح بدهند. مثال این است: «بائک تجر، بائی لا تجر...» یعنی «ب»ی شما حرف جَر است، «ب»ی ما حرف جَر نیست؟ یعنی کرونای محرم و امام حسین، کروناست، ولی کرونای خاکسپاری شجریان، کرونا نیست؛ ویروس نیست، نمیکشد، مبتلا نمیکند، از پا نمیاندازد؟