به هوای دَستان كریمت

برای کریم مدینه تا غربت این روزهای سختمان را درمان باشد

به هوای دَستان كریمت


باران یعنی شما...
باران یعنی شما، دریا یعنی شما، سبزینه‌های رسته به دشت یعنی شما، غربت یعنی شما، سکوت صبور یعنی شما،
و من روایت ناقصی از کریم‌ترین مرد مدینه‌ام...



مثل کبوتران حرم
این روزها، دل‌های ما عجیب هوای مدینه را دارد؛ هوای بقیع، هوای آسمان آبی‌اش، هوای خاكش كه عجیب پاگیر است.
دل‌مان هوای كریم مدینه را دارد كه هنوز آسمان، خاطره مهربانی‌هایش را به یاد دارد.
دل‌مان هوای شما را دارد آقا! مثل همان كبوترانی كه هر روز و هر شب به هوای دستان كریمت، به هوای آب و دانه‌ات، به هوای مهربانی‌هایت، به هوای چشمانت كه دریای لطف است و صفا، بقیع را خانه دارند تا همیشه...



...و خداوند متکبران را دوست ندارد
امام حسن(ع) سوار بر اسب از راهی می‌گذشت. در مسیرش تعدادی از فقرای شهر روی زمین نشسته بودند و غذای ساده‌ای می‌خوردند. با دیدن امام خوشحال شدند و ایشان را سر سفره‌شان دعوت کردند: «پسر رسول خدا بفرمایید و با ما لقمه‌ای نان بخورید...»
امام از اسب پیاده شد و کنار فقرا روی زمین نشست و آنها را در غذا خوردن همراهی کرد. سپس همه‌شان را به خانه‌اش دعوت کرد.
فقرا به خانه امام حسن(ع) رفتند و از آنها پذیرایی مفصلی شد. وقت خداحافظی امام تا آستانه در بدرقه‌شان کرد و به هرکدام از آنها لباس‌های نو هدیه داد.
بعد از رفتن مهمانان، یاران و نزدیکان امام حسن(ع) از ایشان پرسیدند: «چرا هنگامی ‌که فقرا شما را دعوت کردند با آنان هم‌غذا شدید با آنکه نه سر و وضع خوبی داشتند و نه غذای مناسبی می‌خوردند؟»امام نگاهی به یارانش کرد و گفت: «آنها مرا سر سفره‌شان دعوت کردند و دور از ادب و احترام بود اگر دعوت‌شان را نمی‌پذیرفتم و اگر بر سفره‌شان نمی‌نشستم از اینکه غذای مناسبی نداشتند خجالت می‌کشیدند. پس با رغبت بر سفره‌شان نشستم و از غذایشان خوردم؛ بدانید که خداوند متکبران را دوست ندارد.»


تنها دارایی پیرزن
راه طولانی بود و بیابان خشک و بی‌آب‌وعلف. آب و خوراک تمام شده بود و تشنگی و گرسنگی ادامه مسیر را برای امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و عبدا... بن جعفر که عازم زیارت خانه خدا بودند، سخت کرده بود. در بیابان خیمه‌ای دیدند. پیرزن به استقبال‌شان آمد. همین‌که فهمید مسافر خانه خدا هستند با مختصر شیری که در خیمه داشت از آنان پذیرایی کرد. مسافران خسته و گرسنه بودند. از آنان خواست گوسفندش را ذبح کنند و با گوشتش برایشان خوراکی درست کرد. مسافران مکه بعد از تجدیدقوا و هنگام رفتن متوجه شدند که آن گوسفند تنها دارایی پیرزن بوده است. از او خواستند به مدینه بیاید و نشانی بنی‌هاشم را بپرسد تا به‌قدر وسع جبران محبت پیرزن را به‌جای آورند.
مدت‌ها گذشت، زندگی پیرزن صحرانشین رو به‌سختی گذاشت و او ناچار به مهاجرت به مدینه شد. در یکی از روزها امام حسن(ع) پیرزن را در شهر دید و گفت: «مادر جان سلام، آیا مرا می‌شناسید؟»پیرزن نگاهی کرد و گفت: «جوان به چشمم آشنایی اما به یاد نمی‌آورم شما را کجا دیده‌ام.»
امام حسن(ع) فرمود: «من یکی از آن سه جوانم که در راه حج مهمان تو شدیم و تو همه دارایی‌ات را که یک گوسفند بود برای ما ذبح کردی و ما را گرامی داشتی.»امام حسن(ع) پیرزن را به خانه‌اش دعوت و از او پذیرایی کرد. قبل از رفتن هزار گوسفند و هزار دینار زر هم به پیرزن هدیه داد. امام حسین(ع) هم به پیروی از برادرش هزار گوسفند و هزار دینار زر به پیرزن هدیه داد. در این هنگام عبدا... بن جعفر هم که از موضوع حضور پیرزن مطلع شده بود به احترام امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به همان اندازه به پیرزن هدایایی داد.



معرکه جمل
جنگ جمل، نخستین جنگ در دوره حکومت امام علی(ع) بود که به وسیله گروهی به رهبری «طلحه» و «زبیر» علیه امام علی(ع) به راه افتاد. شتر سرخ‌موی جمل مانند گوساله سامری در پیشاپیش سپاه بیعت‌شکنان باعث گمراه شدن و کشته شدن تعداد زیادی از مسلمانان شده بود. امام علی(ع) رو به یکی از فرزندانش، «محمد حنفیه» کرد و فرمود: «این نیزه را برگیر و جمل را از میدان جنگ پِی کن تا مسلمانان بیش از این کشته نشوند.»محمد حنفیه نیزه را گرفت به میدان و به سمت شتر سرخ‌موی رفت، به نزدیکی جمل که رسید بارش تیر شدت گرفت. محمد مجبور به بازگشت شد.امام علی(ع) نیزه را به حسن مجتبی علیه السلام داد و فرمود: «فرزندم! نیزه را بگیر و جمل را پِی کن.» ابومحمد نیزه را گرفت و در میان تیر و شمشیر به میدان رفت و جمل را پی‌کرد و بازگشت. با پی شدن جمل از معرکه جنگ، سپاه بیعت‌شکنان از هم پاشید و سپاه امام علی(ع) به قلب سپاه حمله کرد.


من حسن مجتبی هستم...!
مرد خسته بود، غبار راه بر پیراهنش و شمشیر عربی در نیامش، آمده بود به انتقام، می‌گفت: «عربی بادیه‌نشینم، از روزگار، از زندگی از خوشی‌های دنیا هیچ ‌ندارم، هرچه هست رنج است و عذاب و فقر و فلاکت، خسته و درمانده و غریب و تنهایم، فرق من که در صحرا هستم و بادیه‌نشین با مردم مدینه چیست؟ خسته است جسمم! مجروح است روحم! آمده‌ام انتقام همه نداشته‌هایم را از حسن، پسر علی بگیرم! مردم این شهر می‌گویند، باعث همه مشکلات این شهر حسن مجتبی است...»
مرد فریاد می‌زد، تندی می‌کرد و ناسزا می‌گفت...کسی دست مرد بادیه‌نشین را گرفت. مرد بادیه‌نشین دست به قبضه شمشیر برد. مرد خندید و گفت: «می‌خواهی در خانه خدا شمشیر بکشی؟ مگر قصدت انتقام از حسن مجتبی نیست؟ با من بیا؟ خسته و از راه رسیده‌ای. با من بیا قدری استراحت کن. خوراکی بخور. خستگی راه از تن بگیر تا با قوت جان انتقام بگیری.»به خانه رسیدند، سفره طعام گسترده شد. مرد گوشه‌ای نشست. اهل خانه از او پذیرایی کردند و خستگی از تن رنجورش گرفتند. مرد بادیه‌نشین وقت رفتن، جامه‌هایی نو پوشیده بود، توشه‌ای برای سفر و هدایایی برای خانواده‌اش از صاحب‌خانه گرفته بود، در جسم و روحش اثری از خستگی نبود.در آستانه در صاحب‌خانه شمشیر عربی مرد بادیه‌نشین را به کمرش محکم کرد و گفت: «حالا وقت انتقام است، حالا که جان تازه گرفتی و خون به تن خسته‌ات آمده است، از حسن مجتبی انتقام بگیر...»مرد بادیه‌نشین گفت: «کاش حسن مجتبی از تو کرامت و مهمان‌نوازی را یاد بگیرد! من تا همیشه زیر دین شما هستم آقا...! حالا بگو خانه حسن مجتبی کجاست؟»
صاحب‌خانه گفت: «راه درازی نمی‌خواهد بروی! همین‌جا! من حسن مجتبی هستم...!»



شناخت پیامبر(ص) نیاز امروز جهان است
فاطمه مغیثی / مدرس عرفان اسلامی

در جهان امروز که کشورهای توسعه‌یافته همچنان با موضوعاتی کشورهای به ظاهر توسعه‌یافته، درگیر معضلات جدی مرتبط با نژادپرستی هستند و متاسفانه شاهد صحنه‌های دردناکی در این زمینه هستیم اما تمدن نوینی که پیامبر اکرم(ص) در این زمینه بنا کرده‌اند، بر‌اساس برابری و برادری افراد شکل گرفت. وقتی حضرت رسول(ص) فرمودند افراد با هم عهد اخوت بخوانند تا از نژادها، گروه‌ها و طایفه‌های مختلف با یکدیگر برادر و برابر بشوند، حس دوستی و برابری در دل افراد و در بطن جامعه افزایش پیدا کرد یا مثلا زمانی که از انصار خواسته شد به مهاجرین مکان و لوازم زندگی بدهند و در آنچه خودشان داشتند، آنها را سهیم کنند، نمونه برابری و نبود تبعیض را در اسلام شاهدیم.
معیار و ملاکی که اسلام برای برتری افراد دارد، این است: « إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ ا...ِ أَتْقَاکمْ» به این معنا که برترین شما باتقواترین شماست. بر این اساس از نگاه اسلام در زندگی زمینی، انسان‌ها در اصل انسان بودن با هم مشترک هستند، همچنان که پیامبر(ص) در حجة‌الوداع خطاب به مسلمانان فرمودند: «ای مردم، خدای شما یکی است و عجم و عرب، سیاه و سفید بر یکدیگر برتری ندارند و انسان‌ها از نسل آدمند و آدم از خاک خلق شده است.» بنابراین اسلام بنا دارد که انسان‌ها را به تعالی و رشد روحی برساند و اگر این افراد در مسیر تعالی قدم به قدم با آموزه‌های اصیل اسلام و نگاه متعالی انسان‌شناسی که اسلام به افراد دارد، پیش بروند، جهان عاری از تبعیض تحقق پیدا می‌کند و موضوعاتی مانند نژادپرستی خود به خود منحل می‌شود و دیگر معنایی نخواهد داشت.




نگاهی اجمالی به زندگی و اقدامات امام حسن مجتبی(ع)
صلح؛ نقطه عطف تاریخ تشیع
نام: حسن
 تولد: ۱۵رمضان، سال ۳هجری در مدینه
 شهادت: ۲۸صفر، ۵۰هجری در مدینه
 طول عمر: 48سال
 طول مدت امامت: 10سال
 نحوه شهادت: مسمومیت توسط همسرش جعده به درخواست و تطمیع معاویه

اتفاقات مهم دوران امامت
در طول 10سال مدت امامت ایشان، معاویه سخت‌ترین و زشت‌ترین رفتارها را با شیعیان در پیش گرفت و همه تلاش خود را کرد تا آسیب‌های جدی بر پیکره تشیع وارد کند. طبق گزارش‌هایی که موجود است امام در این شرایط در مدینه جلسات مستمری برای آموزش و هدایت مردم تشکیل داده و باب بحث و گفت‌وگو و حفظ حلقه‌های فهم درست از دین را جدی گرفته و تلاش کردند مسیر ادامه اندیشه پیامبر و پدرشان را حفظ و هموار کنند.

نقطه عطف
صلح امام حسن(ع) با معاویه در شرایطی خاص و حساس انجام شده است. از این رو باید گفت زندگی ایشان و تصمیمی که در حساس‌ترین مقطع از زندگی‌شان در مسند خلافت گرفتند، نقطه عطف تاریخ شیعه به‌شمار می‌آید و حتی آزمونی برای سنجش ایمان مؤمنان محسوب می‌شود. اما پس از شهادت پدرشان حضرت علی و جانشینی او با سه جبهه و سه وضعیت تهدیدکننده روبه‌رو شد که تهدید اول معاویه، تهدید دوم دشمن خارجی مشترک یعنی روم شرقی و تهدید سوم عوام متعصب بود. اما به‌خوبی این مهم را لحاظ می‌کند که در اسلام، اصالت نه با صلح است و نه با جنگ، بلکه باید بتوان بنا به اقتضای شرایط برای حفظ و اجرای قوانین الهی و رعایت مصالح عمومی، روش و تاکتیک درست را اتخاذ کرد. به همین دلیل هم در شرایط خاص زمانه خود صلح را انتخاب می‌کند. می‌توان این اتفاق را با صلح حدیبیه زمان پیامبر(ص)، سکوت امام علی(ع) پس از خلافت، قیام امام حسین(ع)، دعاهای امام سجاد(ع)، ولایتعهدی امام رضا(ع) و...یکی دانست، هر یک در زمان خود تاثیرگذاری و کارکردی مناسب شرایط
زمانه داشته‌اند.

یاران و شاگردان
از تعداد یاران و شاگردان امام حسن(ع) آمار دقیقی در دست نیست، اما طبق برخی منابع، حلقه یاران و شاگردان ایشان متشکل از 40نفر بوده است. برخی شاگردان نامدار و راویان آن حضرت عبارتند از: حسن مثنی، مسیب بن نجبه، سویید بن غفله، علاءبن عبدالرحمان، شعبی، هبیه بن برکم، اصبغ بن نباته، جابربن خلد، ابوالجواز، عیسی بن مأمون بن زراره، تفاله بن مأموم، ابویحیی عمیربن سعید نخعی، ابو مریم بن قیس ثقفی، طحرب عجلی، اسحق بن یسار، عبدالرحمان بن عوف، سفین بن لیل و عمر بن قیس که همه از اهل کوفه بودند.

چند نکته درباره زندگی امام حسن(ع) که شاید ندانیم
درباره زندگی امام حسن اطلاعات ما بسیار محدود و کم است، نه این‌که اطلاعاتی وجود نداشته باشد، برعکس در کتاب‌های متعدد از سیره و سبک زندگی ایشان بسیار نوشته شده، اما متاسفانه این نکات کمتر خوانده شده‌اند. در ادامه به برخی از این موارد اشاره می‌کنیم:
باغداری در مدینه:  امام حسن(ع) باغدار بودند. در جنوب مدینه، نخلستان‌های وسیعی است که هنوز هم هست و اینها همان است که علی(ع) در دور غصب خلافت آباد کرده بود. این منطقه به‌خاطر چاه‌هایی که امام علی(ع) حفر کرده بودند به آبار علی معروف است. این نخلستان‌ها را امام به پسر ارشدشان یعنی امام حسن(ع) سپردند و وقفنامه‌ای هم نوشتند که خود نخل‌ها و باغ‌ها را نباید فروخت و کسی که روی زمین کار می‌کند، بعد از برداشتن سود خودش از محصول باغ، بقیه درآمد را بین فقرا تقسیم کند. امام حسن(ع) و بعدها اولاد امام حسن(ع) روی این باغ‌ها کار می‌کردند.
نامه‌هایی برای دوست و دشمن : امام حسن(ع) اهل نامه‌نگاری بودند. به دوستان و دشمنان نامه می‌نوشتند. حتی با پدر بزرگوارشان امام علی(ع)نامه داشتند که سه تا از نامه‌های به ایشان در نهج‌البلاغه آمده است. از میان نامه‌های متعددی که حضرت در طول حیاتشان نوشته‌اند متن هشت نامه در کتاب‌های تاریخ ثبت شده است:سه‌نامه خطاب به معاویه در جریان ماجراهایی که منجر به صلح شد،یکی خود صلحنامه، دو نامه به زیاد بن ابیه برای رفع ستم از یکی از شیعیان، یک نامه در جواب سوال حسن بصری که از ایشان درباره معنای استطاعت سوال کرده است و یک نامه هم به گروهی از شیعیان که در آن دوستی آنها با اهل‌بیت را تجلیل کرده‌اند.
جنگجوی قهار :امام حسن (ع)- بر خلاف آن چیزی که برخی عوام می‌گویند- در امر جنگ و جنگاوری تبحر و مهارت بسیاری داشتند. آن حضرت در جنگ صفین جناح راست لشکر کوفه را فرماندهی می‌کردند و مالک اشتر زیر نظر ایشان می‌جنگیدند. یا در جنگ جمل، وقتی طلحه و زبیر کشته شده بودند و تنها انگیزه سپاه مقابل برای جنگیدن اتاق کوچک عایشه روی شتر بود، امام علی(ع) ابتدا پسرش محمد حنفیه را مامور کرد تا برود و ماجرای شتر را ختم کند. او نیز نیزه پدر را برداشت و رفت امام نتوانست از حلقه دشمن عبور کند و برای همین برگشت. امام حسن(ع) نیزه را از او گرفت و خیلی زود برگشت، چون غائله را ختم کرده بود.



کوتاه درباره زندگی و زمانه پیامبر(ص)
والا پیامدار
نام : محمد
تولد: 53 پیش از هجرت
شهادت: 28 صفر 11 هجری قمری
طول عمر: 63
طول مدت نبوت: 24 سال

اتفاقات مهم دوران نبوت
طبعا نخستین اتفاق مهم در دوره نبوت ایشان را باید در روزهایی جست که او در غار حرا به عبادت مشغول بود و آن ندای قدسی را شنید؛ نزول قرآن. پس از چند سال ابتدایی که نتوانستند دعوت را علنی کنند، خواندن مردم به اسلام، حصر و آزار به دنبال داشت. ایشان برای رهایی از این آزار و اذیت‌ها به همراه پیروان خویش در سالی که بعدها مبدأ تقویم هجری شمسی و قمری شد به شهر یثرب -که بعدها مدینه‌النبی نامیده شد- هجرت کرد. پیامبر (ص) در مدینه توانستند قبایل درحال‌ستیز اوس و خزرج را متحد کنند.
ایشان بر پایه مسلمانان مهاجر مکه و مردم مدینه جامعه و دولتی نوین با نام امت تأسیس کردند. بین مسلمانان با قبایل مکه و هم‌پیمانان آنها جنگ درگرفت و سرانجام پس از هشت سال جنگ، پیامبر همراه پیروانش که تا آن زمان به بیش از 10‌هزار نفر بالغ شده بودند، شهر زادگاهشان را فتح کردند. به تدریج و به‌خصوص پس از فتح مکه بیشتر مردم شبه جزیره عربستان به اسلام گرویدند و امت اسلام به کل این سرزمین گسترش یافت.

صحابه
درباره تعداد صحابه، روایت‌ها مختلف است. یاران پیامبر به سه دسته تقسیم می‌شوند. مهاجران مسلمانانی هستند که در مکه اسلام آوردند و به مدینه مهاجرت کردند. انصار مسلمانانی هستند که در مدینه زندگی می‌کردند و به پیامبر و مهاجران پناه دادند. این مسلمانان عمدتا از دو قبیله اوس و خزرج بودند. گروه سوم مسلمانانی هستند که بعد از فتح مکه اسلام آوردند. البته بعضی از مسلمانان که در مدینه با پیامبر دیدار کرده و در آنجا اسلام آوردند در هیچ‌یک از این سه دسته جای نمی‌گیرند. از میان ایشان می‌توان سلمان فارسی را نام برد.

تأثیرگذاری
اگر خوی محبت‌آمیز پیامبر نبود، اسلام در قبال متعصب آن عهد گسترش پیدا نمی‌کرد. یکی از عوامل مؤثر در پیشرفت اسلام اخلاق نیکو و پرجاذبه پیامبر(ص) بود که قرآن کریم نیز در تعدادی از آیات خود به نقش اخلاق ایشان در جذب قلوب مردم تصریح کرده است.
پیامبر به ارزش‌های اخلاقی ارج می‌نهاد و خود نیز تجسم فضایل اخلاقی و ارزش‌های والای انسانی بود. در تاریخ نیز نمونه‌های فراوانی از سیره کریمانه و سلوک اخلاقی پیامبر ثبت و ضبط شده. نقش اخلاق در سیره پیامبر، نقشی عمده است.

آثار و احادیث به جامانده
از پیامبر (ص) احادیث متعددی به جای مانده است. البته پاسخ دقیق به این پرسش که تعداد آنها واقعا چند تاست، بسیار سخت و چه بسا ناممکن باشد ،چرا که احادیث پیامبر اکرم (ص) با این‌که از حجم بالایی برخوردار ند، اما مورد جعل و تحریف نیز واقع شده اند به همین دلیل است که در علم حدیث، احادیث را به انواع مختلفی نظیر ضعیف و قوی و مرفوع و...تقسیم می‌کنند. به عنوان نمونه در صحیح بخاری که از کتب اهل سنت است 4000حدیث از پیامبر نقل می شود که با افزودن تکراری ها به آن بالغ بر 7000حدیث می شود. با توجه به این نکات و با مدنظر داشتن موضوع تحریف و جعل حدیث(ساختن احادیث دروغین) نمی‌توان عدد مشخصی را در این باره
به دست داد.

چند نکته درباره القابی که پیامبر را با آنها می شناسیم
قرآن کریم، حضرت محمد (ص) را متصف به لقب‌هایی کرده است و مسلمانان هم او را با القابی توصیف کرده‌اند.
احمد:  … مبشّراً برسول یأتی من بعدی اسمه أحمد…؛مژده می دهم که بعد از من، رسول بزرگواری که نامش احمد است، بیاید .(سوره صف،آیه 6)
محمد رسول ا...: (سوره فتح،آیه 29) واین لقب در قسمت های دیگر قرآن هم آمده است: (سوره آل عمران،آیه 144و سوره محمد، آیه 2 و سوره احزاب،آیه 40)
عبدا...:  …و انّه لمّا قام عبدا... یدعوه…؛ و چون بنده خاص خدا(محمد(ص)) قیام کرد، در حالی که خدا را می خواند .(سوره جن،آیه 19)
خاتم النبیین:  …و لکن رسول ا... و خاتم النبیین… .(سوره احزاب،آیه 40)
دارنده خلق بزرگ:  …و إنّک لعلی خلق عظیم… .(سوره قلم،آیه 4)
رحمه للعالمین: …و ما أرسلناک إلاّ رحمه للعالمین…؛و [ای پیامبر] ما تو را نفرستادیم،مگر این‌که رحمتی برای جهانیان باشی .(سوره انبیا،آیه 107)
صاحب کوثر: …انّا اعطیناک الکوثر… .(سوره کوثر،آیه 1)
اَبذَخُ الشّرف: در بحارالانوار جلد 97 آمده است؛ به معنای کسی که والاترین و افتخارآمیزترین شرف و نسب را دارد معنی می دهد و پیامبر اکرم (ص) چنین است. چنان که در یکی از زیارات مربوط به آن حضرت آمده است: «اکرم العالمین حسباً و افضلهم نسباً... و اَبذخهم شرفاً»؛ «پیامبر اکرم (ص) در بین همه جهانیان، گرامی ترین نژاد و با فضیلت ترین اهل و نسب و والاترین شرف را دارد.»
ابن الذّبیحَین: در عیون الاخبار جلد1، خصال جلد 1 و امالی شیخ طوسی نقل است که: ذبیح به معنای ذبح شده و قربانی است و ابن الذبیحین یعنی فرزند دو قربانی، «اسماعیل و عبدا...» و این از القابی است که خود پیامبر (ص) آن را از افتخارات خویش برشمرده است. با این توضیح که پیامبر اکرم (ص) از نسل اسماعیل، فرزند ابراهیم است و حضرت ابراهیم از جانب خدا مامور شد فرزندش ،اسماعیل را قربانی کند، لکن در آخرین لحظه گوسفندی از جانب خدا آمد تا به جای اسماعیل ذبح شود. ذبح دوم، پدر بلافصل پیامبر‌اکرم(ص) است. با این شرح که عبدالمطلب نظر کرده بود اگر خدا به او 10 فرزند بدهد، یکی را قربانی کند، قرعه به نام عبدا...، پدر رسول خدا افتاده بود. 10 بار قرعه را تجدید می کنند تا این که به نام صد شتر می افتد. به همین جهت حضرت فرمودند من فرزند دو ذبیح هستم.
ابن الفواطم: یعنی فرزند فاطمه ها، چنان که مناقب نقل کرده ابن الفواطم نیز از القاب پیامبر (ص) است، چون مادر چند نفر از اجداد آن حضرت به نام فاطمه بوده اند که مرحوم مجلسی در پاورقی کتاب خود نیز این مطلب را آورده است.
ابوالارامل: به نقل از بحارالانوار جلد 16 و اعلام الوری؛ این اسم، کنیه ای است که در تورات برای پیامبر خاتم بیان شده و به معنای پدر یتیمان ، فقیران ، مساکین و مستضعفان است.



نگاهی اجمالی به زندگی و تاثیرات امام رضا (ع) در هجرت از مدینه به خراسان
هجرت تاریخی و تمدن‌ساز
نام: علی
تولد: 11 ذی‌القعده سال 148 هجری در مدینه
شهادت: 30 صفر سال 203 هجری در طوس
طول عمر: 55 سال
طول مدت امامت: 20 سال
نحوه شهادت: مسمومیت

اتفاقات مهم دوران امامت
10 سال اول امامت امام رضا با خلافت هارون الرشید عباسی همزمان بود. سپس پنج سال محمد امین حاکم بود و پس از آن مامون بود که به خلافت رسید. هجرت امام رضا از مدینه به مرو و خراسان، سال 200 یا 201 هجری قمری رخ‌داده است. این یعنی تمام مدت حضور امام در ایران حدود دو سال بوده است و در همین مدت کوتاه رابطه عاطفی عمیقی میان ایرانی‌ها و علی‌بن‌موسی الرضا شکل گرفت. بعد از شهادت حضرت و خاکسپاری‌اش در مشهد هم این رابطه کماکان حفظ شده و مشهد یکی از پرزائرترین شهرهای مذهبی است.

نقطه‌عطف
هجرت امام رضا (ع) یک مهاجرت سیاسی اجباری بود که سال ۲۰۰ هجری انجام شد و مامون دستور داد امام رضا (ع) را از مسیر بصره، اهواز و فارس به مرو ببرند. در این مسیر امام رضا (ع) از شهرهای نباج، بصره، اهواز، اربق (اربک)، ارجان (بهبهان)، ابرکوه (ابرقوه)، ده‌شیر (فراشاه)، یزد، قدمگاه خرانق (مشهدک)، رباط پشت بادام، نیشابور، قدمگاه نیشابور، ده‌سرخ، توس و سرخس گذشتند و به مرو رسیدند.
در جریان هجرت امام رضا (ع) و استقبال مردم از ایشان در نیشابور و بیان حدیث سلسله‌الذهب، حکومت عباسی به شدت وحشت‌زده شد. پژوهشگران نقل مکان اجباری امام رضا (ع) از مدینه به مرو و تأثیر عمیقی که بر افکار عمومی داشته را یک هجرت تاریخی و تمدن‌ساز می‌دانند که به فرصتی برای آگاهی و اثبات حقانیت بیشتر معصومین بدل شده است.

یاران و شاگردان
تعداد 2427 حدیث از گفته‌های امام رضا به‌دست ما رسیده که حاصل تلاش‌ها و گردآوری‌های یاران و شاگردان اوست. طبق پژوهش‌های موجود، 831 نفر حلقه یاران و شاگردان امام رضا (ع) را تشکیل می‌داده‌اند؛ عدد بزرگی که نشان می‌دهد نمی‌توان اینجا به همه همراهان امام پرداخت و کامل بررسی کرد که چه کسانی از امام آموخته‌اند و تلاش کرده‌اند برای حفظ اندیشه‌ها و ضبط حرف‌ها و گفته‌های ایشان. برای همین به چند نفر از مطرح‌ترین و تاثیرگذارترین افرادی می‌پردازیم که محضر امام را درک کرده‌اند:
همراهی با امام تا آخرین لحظه حیات: اباصلت هروی شخصی است که بسیاری از روایات مربوط به امام رضا را نقل کرده است. او که یکی از شخصیت‌های نزدیک به امام بوده حضور پررنگش در سریال تلویزیونی «ولایت عشق» هم لحاظ شده بود. او از سنین جوانی هر‌جا که ائمه حضور داشتند، دنبالشان می‌کرد و بعد از حضور امام رضا در خراسان هم خدمت ایشان رسید و همراهی‌شان کرد.
عموی امام رضا (ع): فرزند امام جعفر صادق که برادر کوچک‌تر موسی‌بن‌جعفر بود و از راویان حدیث ائمه که مورد تایید و اطمینان همه علمای رجال و حدیث‌شناسان است. علی بن جعفر بیشتر عمر خود را در «عریض» نزدیک مدینه گذراند و از این‌رو به عریضی نیز معروف است. در شهر قم، مرقدی به نام علی بن جعفر وجود دارد که در‌واقع از نوادگان امام صادق است و مقبره عریضی در همان زادگاهش واقع شده است.

چند نکته درباره القابی که امام را با آنها می‌شناسیم
امام رضا (ع) پس از حضرت علی بیشترین تعداد القاب را دارد و گفته می‌شود تعداد آنها به بیشتر از 50 می‌رسد. در ادامه می‌رویم سراغ برخی نکات که مربوط به القابی است که شاید امام را با آنها بیشتر بشناسیم:
قبله هفتم : هفت مدفن برای معصومین وجود دارد؛ حرم پیامبر، قبرستان بقیع، نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد. از این‌رو مدفن امام علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) در میان برخی مردم، به عنوان «قبله هفتم» شهرت پیدا کرده، هر چند که همه می‌دانیم اطلاق عنوان قبله اشاره‌ای به محل نماز ندارد و تنها این نکته را به‌طور ضمنی گوشزد می‌کند که قلب عاشقان امام رضا (ع) تا چه اندازه روانه مدفن اوست.
غریب الغربا : این روزها امام رضا (ع) اصلا غریب نیست و شیعیان از دور و از نزدیک روانه زیارت حرمش می‌شوند. اما امام در سال‌های پایانی به دور از خانواده و نزدیکان‌شان در خراسان بودند و به شهادت رسیدند. البته این عنوان غریب‌ الغربا در زیارتنامه‌ها و روایات نیامده اما میان مردم بسیار شنیده می‌شود.
راضی به رضای خدا :برخی نوشته‌اند که مامون عباسی، امام را ملقب به «رضا» کرد و بر این اساس تعدادی از مورخان هم آن را نقل کرده‌اند ولی آن‌طور که در جلد چهل و نهم بحار الانوار آمده، لقب «رضا» ریشه الهی دارد. امام کاظم(ع) پیوسته فرزند خود را رضا خطاب می‌کرد و می‌فرمود: «قلْتُ لِوَلَدِی الرِّضَا» من او را رضا می‌خوانم.
عالم آل محمد :این لقب را امام کاظم (ع) بر زبان جاری ساخت و آن را به فرمایش پدر گرامی‌اش امام صادق (ع) مستند می‌ساخت. اسحاق بن موسی برادر امام رضا(ع) می‌گفت: «پدرم به فرزندانش می‌فرمود: این برادر شما علی، عالم آل محمد است، مسائل خود را از وی بپرسید و مطالب او را نگهداری کنید. من از پدرم جعفر بن محمد شنیدم مکرر می‌گفت: عالم آل محمد صلی ا... علیهم اجمعین، در صلب تو است کاش من او را می‌دیدم، وی با امیر‌المؤمنین همنام است.»