گفتوگو با فعالان حوزه بینالمللی ادبیات ایران برای بررسی دلایل كمرنگشدن حضور آثار داخلی در رویدادها و جوایز ادبی جهان
چرا كسی به ادبیات ایران جایزه نمیدهد؟
امروز-۲۹ مهرماه-19 سال میگذرد از روزی كه محمدرضا بایرامی در یكی از تالارهای هنری شهر برن سوئیس روی صحنه رفت تا مهمترین جایزه ادبی این كشور و یكی از معتبرترین جایزههای ادبی اروپا را از دست چارلز لینس مایر، منتقد معروف ادبیات داستانی به خاطر كتاب «كوه مرا صدا زد» دریافت كند. آن روزها بحثهای مختلفی درباره این رویداد درگرفت. خود همین آقای منتقد یعنی چارلز لینس مایر گفته بود: «از آنجا كه من جزو هیأت داوران نبودم، اول كه خبر را شنیدم، فكر كردم كه محمدرضا بایرامی، به این دلیل جایزه مار عینكی آبی را گرفته كه از منطقه زندگی مار عینكی آمده! اما بعد كه كتاب خود بایرامی را خواندم و فهمیدم كه این كتاب در بهار هم جایزه دیگری از سوئیس گرفته، (جایزه پرازلبر preiselbar)، مطمئن شدم كه در اینجا، جغرافیا و زندگی حیوانات، برای گرفتن جایزه اهمیتی نداشته و علت، هنر و ادبیات و همچنین موضوع كتاب بوده است». بحث دیگری كه آن روزها درگرفت این بود كه جایزه «مار آبی» هر چند معتبر است، اما در حوزه ادبیات كودك و نوجوان به اعتبار جایزه «هانس كریستین اندرسن» نیست. البته این حرف، حرف درستی بود، اما خب چون نویسندگان و تصویرگران كشورمان در جایزه اندرسن، چند بار نامزد دریافت شدهاند و جز فرشید مثقالی كه در سال ۱۹۷۴ جایزه تصویرگری این رویداد را به دست آورده و هیچ مؤلف و تصویرگری نتوانسته به این جایزه دست یابد، دریافت جایزه مار آبی، برای ادبیات كودك و نوجوان ما، مهمترین جایزه بوده است. امروز، 19 سال از آن روز میگذرد و ادبیات ایران، بهویژه ادبیات بزرگسالان، نتوانسته چندان آن موفقیت را تكرار كند. در این سالها البته تك و توك بودهاند نویسندههایی كه به جوایزی معتبر نزدیك شده و حتی آن را كسب كرده باشند، از جمله همین جایزه معتبر بوكر كه اخیرا به رمان «اشراق درخت گوجهسبز» شكوفه آذر تعلق گرفت، اما خب این رمان را از آنجا كه در زیرمجموعه ادبیات مهاجرت فارسی باید قرار داد، جایزهاش را چندان نمیتوان به حساب موفقیت فعالان ادبیات داخل كشور گذاشت. چه شد كه در همه این سالها ما از كسب جوایز معتبر ادبی و دیگر موفقیتها بازماندهایم؟ این پرسش را با یك مسؤول در مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و از یك فعال در بازاریابی آثار ادبیات ایران در خارج از كشور مطرح كردهایم.
علی عربزاده، مدیر حقوق نشر خارجی آژانس ادبی دایره میناست. كار این آژانس، بازاریابی برای كتابهایی است كه در ایران منتشر میشوند و میخواهند از مسیر ترجمه، راهی به بازار نشر در خارج از كشور بیابند. در این میان این را هم در نظر بگیرید كه فعالیت آژانسهای ادبی در ایران، سابقهای تقریبا دو دههای دارد و در این گزارش، ما همین 20 سال را در نظر گرفتهایم تا بپرسیم چرا پس از آن جایزه معتبر از كشور سوئیس، جایزه دیگری به ادبیات ایران، بهخصوص ادبیات بزرگسال تعلق نگرفته است.
از اینرو میتوان بین فعالیت چنین مراكزی با موفقیت آثار ادبیات ایران در جوایز ادبی، نسبتی مستقیم را رصد كرد و گفت اگر آژانسها در بازاریابیشان برای انتشار آثار فارسی به زبان انگلیسی و دیگر زبانها در دیگر كشورها موفق عمل كنند، مسیر رسیدن این آثار به فهرست نامزدهای جوایز معتبر ادبی نیز هموارتر میشود. البته، عربزاده چندان با این گزاره موافق نیست: «بروز این وضع، نسبتی با فعالیت آژانسهای ادبی ندارد. دستكم باید گفت ربط وثیق و مستقیمی ندارد. در نظر داشته باشیم كه عمده جوایز به آثاری اهدا میشود كه به انگلیسی ترجمه شدهاند. میدانیم كه بیشتر جوایز معتبر دنیا، به آثار انگلیسیزبان تعلق میگیرند. این در حالی است كه ما اغلب با ترجمههای درستی از ادبیاتمان مواجه نیستیم.
تا ترجمه خوب ارائه ندهیم هم اثر به بررسی نزد هیات داوران جوایز نمیرسد. علت دوم بروز این خلأ، حضور كمرنگ نمونههای ادبیات بزرگسال ما در رسانههای برجسته صنعت نشر دنیاست. اغلب مدیران نشر ما و نویسندهها به خاطر ناآشنابودن با زبان انگلیسی، به این رسانهها راه نمییابند. آنها باید بدانند با كدام رسانه به گفتوگو بپردازند و برای حضور در كدام رویداد بینالمللی تلاش كنند.
در فضای انگلیسی اینترنت، شما ممكن است درباره برخی آثار ادبیات ایران، مطالب پراكندهای به زبان انگلیسی بیابید، اما كمتر اثری است كه مثلا مجهز به ویكیپدیای انگلیسی بوده یا گفتوگویی با نویسندهاش در رسانهای معتبر صورت گرفته باشد. مجموع اینها باعث میشود ما دیده نشویم. این در حالی است كه هیات داوران جوایز مختلف نیز، به مانند همه فعالان صنعت نشر، همین رسانهها را رصد میكنند و از آنها تاثیر میگیرند؛ رسانههایی كه ما حضور چشمگیری در آنها نداریم. بازیگران صنعت نشر ما در عرصههای بینالمللی حضوری جدی ندارند و از اینروست كه میگویم آژانسهای ادبی را در بروز این وضع چندان مقصر نمیبینم». این را هم در نظر بگیرید كه عربزاده معتقد است ما در ادبیات كودك و نوجوان و بهویژه تصویرگری برای این حوزه، تقریبا همه افتخارات ممكن را كسب كرده و بنابراین موفق بودهایم، اما در حوزه ادبیات بزرگسال، سهم كمتری از جوایز ادبی و دیگر موفقیتها توانستهایم اخذ كنیم.
كار آژانس این نیست
اما اگر میخواهید خیلی خلاصه بدانید كه چرا یكی از مدیران یكی از آژانسهای فعال ادبی در ایران، حضور نهچندانچشمگیر آثار ایرانی در فهرست نامزدهای دریافت جوایز معتبر ادبی را به فعالیت آژانسها مرتبط نمیداند، باید این پاسخ او را بخوانید كه وقتی از او میپرسیم اساسا آنها وظیفه دارند كه آثار ایرانی را به دبیرخانه جوایز مختلف معرفی كنند یا نه، میگوید: «ارسال آثار به دبیرخانه جوایز و مسابقات و نمایشگاهها، جزو فعالیتهای اصلی آژانسهای ادبی در هیچ كجای دنیا نیست.
معمولا چون آژانسهای ادبی نماینده و تسهیلگر فعالیتهای بینالمللی مشتریانشان هستند، ممكن است در این باره كمكی بكنند و خدماتی ارائه بدهند و مبلغ جداگانهای دریافت كنند، اما جزو تعهدات تعریفشدهشان نیست. در واقع آژانس ادبی به شكل گزیده برای برخی مشتریان و با در نظر داشتن ملاحظات عملیاتی، چنین خدماتی را میتواند ارائه دهد ولی به شكل عمومی، كار آژانس ادبی این نیست و جزو خدمات اصلیاش محسوب نمیشود».
پس آژانسها چه میكنند؟
شاید این سؤال برای شما هم پیش آمده است. البته میدانیم كار اصلی آنها بازاریابی برای كتابهای داخلی در بازارهای جهانی است، اما از زبان مدیر حقوق نشر خارجی آژانس ادبی دایره مینا بشنوید كه آنها دقیقا چه میكنند: «چه ما خودمان به نویسنده و تصویرگر و صاحب اثر مراجعه كنیم چه آنها سراغمان بیایند، به هر حال قدم نخست، بررسی اثر است.
این بررسی، شامل این سنجش است كه آیا ما به عنوان بازاریاب آن مؤلف یا صاحب اثر، میتوانیم مشتریانی در بازار هدف پیدا بكنیم یا نه؟ این بررسی، وجوه گوناگونی دارد. اگر اثری را نپذیریم دو وجه دارد؛ یا اثر كیفیت لازم را نداشته است یا اینكه ما در بررسیهایمان درمییابیم كه نمیتوانیم برای اثر بازاریابی كنیم. بنابراین، لزوما هر اثری را كه انتخاب نمیكنیم به این معنا نیست كه اثر كمارزشی است، بلكه این است كه ممكن است اثر، در بازارهای مورد نظر ما جایگاهی نداشته باشد بهرغم اینكه اثر برجستهای هم بوده باشد. در مرحله بعد، ما با ناشر یا مؤلف، قرارداد نمایندگی منعقد سپس، تولید محتوا را آغاز میكنیم كه شامل سیناپسی از اثر، پلات آن و اطلاعات تكمیلی درباره حضور احتمالی در رویدادهاست. اطلاعات تكمیلی، مربوط است به معرفی نویسنده و همه اطلاعاتی كه در تصمیم خریدار احتمالی تاثیر بگذارد. مجموعه این اطلاعات را طی كاتالوگهایی، برای ناشران و آژانسهای خارجی ارسال میكنیم. اگر بخواهند درباره اثر بیشتر بدانند، نمونهای از متن انگلیسی اثر را میفرستیم و اگر بخواهند برای عقد قرارداد اعطای حق امتیاز وارد قرارداد میشویم. پیگیری برای چاپ و انتشار و نیز حفظ حقوق نویسنده هم در ادامه كار، با ماست».
حمایت ارشاد تاثیری داشته؟
یكی دیگر از مواردی كه انتظارها برای حضور چشمگیر ادبیات ایران در بازارهای جهانی نشر و نیز در رویدادها و جوایز بینالمللی را معتبر بالا برده است، اجرای طرحی است كه چهار سال است از اجرای سالانه آن میگذرد؛ طرح گرنت كه هر سال از چند كتاب برای ترجمه و انتشار در آن سوی مرزها حمایت میكند. علیرضا نوریزاده، معاون اداره كل مجامع و تشكلهای معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دبیر اجرایی طرح گرنت است.
از او میپرسیم آیا اجرای این طرح، توانسته به بیشتر دیدهشدن آثار ایرانی در رویدادها و جوایز بینالمللی بینجامد؟
تاثیر اجرای این طرح بر موفقیت آثار ایرانی در جوایز ادبی، از این رو قابل بررسی است كه به هر حال ترجمه و انتشار آثار فارسی به زبانهای دیگر، سببساز دیدهشدن بیشتر این آثار در خارج از كشور شده است.
به طور مثال، نامزد ایرانی دریافت یكی از جایزههای معتبر ادبی در همین سال جاری كسی بود كه كتابش با این طرح ترجمه و منتشر شد و در كشورهای ارمنستان و لبنان و تركیه و دیگر جاها ما از این كتاب به صورت ترجمه و انتشار حمایت كردیم. به هر حال یكی از خصیصههایی كه در جوایز معتبر ادبی به آنها توجه میشود این است كه فلان اثر تا كنون به چه زبانهایی ترجمه و در چند كشور منتشر شده است.
او میگوید این را هم در نظر بگیریم كه به هر حال قدم اول برای نزدیكترشدن به جوایز معتبر بینالمللی این است كه اثر به زبان انگلیسی ترجمه شود و دستكم طرح گرنت هر سال به چندین اثر كمك كرده كه گام اول را بردارند.
البته نوریزاده در عین حال به این هم اشاره میكند كه با توجه به نوسانات بازار ارز و اینكه بودجه یكمیلیاردی برای اجرای طرح گرنت از سال 1396 تاكنون افزایشی نداشته در حالی كه ارزها بسیار گرانتر از آن سال شدهاند، هر سال از تعداد كتابهایی كه میتوانند تحت حمایت طرح گرنت قرار بگیرند كم میشود. با این حال او میگوید امیدوار است امسال بتوانند از 90 عنوان كتاب برای ترجمه و انتشار در خارج از كشور حمایت كنند.
ما در این گزارش به دو مورد از مواردی اشاره كردیم كه میتوان از آنها انتظار داشت برای بروز و ظهور ادبیات ایران در عرصههای جهانی، فعالتر باشند. بدیهی است كه عوامل مختلفی در بروز خلأ دورماندن ما از كسب جوایز معتبر ادبی نقش داشتهاند. اتفاقا همین دو موردی كه ما اشاره كردیم، یعنی فعالیت آژانسهای ادبی ایران و نیز اجرای طرح گرنت، به هر حال به نحوی توانسته ما را بیشتر جلوی چشم جهان قرار دهد.