تولد یك اثر متفاوت درباره سوریه، داعش و مدافعان حرم
«اجارهنشین خیابان الأمین»، نوشته علیاصغر عزتیپاك- كه از سوی دفتر نشر معارف منتشر شده است- حوادث سوریه را از زاویه دید یك شاهد عینی روایت میكند.
كتاب روایتگر خاطرات جمال فیضاللهی، یكی از ایرانیان ساكن دمشق است كه با زبانی ساده نقل شده است. عزتیپاك كه نامش با دنیای داستاننویسی پیوند خورده، در «اجارهنشین خیابان الأمین» تجربهای نو را در كارنامه فعالیتهای ادبی خود ثبت كرده است.
كتاب تازه عزتیپاك از چند وجه خواندنی است؛ نخست نوع خاطرات راوی است. فیضاللهی كه پیش از سفر به سوریه، در یك دفتر بازرگانی در تركیه كار میكرد، به صورت اتفاقی به همراه یكی از دوستان خود راهی سوریه میشود. او كه در ابتدای این سفر بسیاری از وقایع كربلا را زیر سوال میبرد، با دیدن خوابی در جوار حرم حضرترقیه(س)، منقلب شده و معتكف این بارگاه میشود. خاطرات فیضاللهی از پیش از شروع جنگ داخلی سوریه آغاز میشود و در ادامه، ماجرای شهری را نقل میكند كه در عین آرامش و ثبات، به یكباره با دمدمه دیگران، به آتش گرفتار میشود.
آن طور كه تسنیم نوشته، خاطرات فیضاللهی به عنوان یكی از شاهدان جنگ سوریه، دو تصویر از یك شهر را پیش و پس از جنگ به نمایش میگذارد. شهری كه پیش از این یكی از شاهراههای تجاری منطقه بوده اما به یكباره در آستانه سقوط قرار دارد. او در این بخش از خاطرات از مردمی میگوید كه تا پیش از این همسایه بودهاند، اما ناگهان به روی هم اسلحه گرفتهاند. از شهری میگوید كه دیگر دوست و دشمنش مشخص نیست، از آرزوهایی میگوید كه به یكباره از بین رفت و از آرامش و امنیتی میگوید كه ترس و وحشت آن را ویران كرد. او در این بخش از نقش ایرانیها در حمایت از مردم سوریه و چرایی حضور آنها سخن میگوید؛ حضوری كه مایه دلگرمی مردم سوریه و در نهایت بازگشت آرامش به شهر میشود. شاید در كنار جذابیت خاطرات، شخصیت خود راوی نیز بر جذابیت و شیرینی كتاب افزوده است. فیضاللهی كه پیش از سفر به سوریه نسبت به بسیاری از اعتقادات پشت كرده بود، با زیارت حرم حضرترقیه(س) به یكباره دچار تحول روحی میشود و این سفر، برای او تولد دوبارهای است كه رنگ زندگی او را تغییر میدهد.
عزتیپاك برای نوشتن «اجارهنشین خیابان الأمین» كه در قالب خاطره نوشته شده، روش و سیاق كتابهای خاطرات معمول را رعایت نكرده است. متن او مانند راوی صریح و ساده است. او تلاش نكرده با استفاده از شگردهای مختلف داستاننویسی كه در سالهای اخیر پا به میدان خاطرهنویسی گذاشتهاند، مخاطب را مجذوب خاطرات كند. سادگی و صراحت كتاب خود دلیل دیگری برای جذب مخاطب به این كتاب است.
«اجارهنشین خیابان الأمین» حوادث سوریه را از زاویه دید یك شاهد عینی روایت میكند. كتاب تلاش دارد از وجوه عاطفی كه معمولا در آثار اینچنینی پررنگ است، فاصله گرفته و با روایتی منطقی به بسیاری از پرسشهای ذهن ایرانیها پاسخ دهد. اینكه چطور یك شهر میتواند در مدت زمان كوتاهی به تلی از خاكستر تبدیل شود؟
گفتوگوی جامجم و نویسنده این كتاب را میتوانید هفته آینده در همین صفحات بخوانید.
كتاب روایتگر خاطرات جمال فیضاللهی، یكی از ایرانیان ساكن دمشق است كه با زبانی ساده نقل شده است. عزتیپاك كه نامش با دنیای داستاننویسی پیوند خورده، در «اجارهنشین خیابان الأمین» تجربهای نو را در كارنامه فعالیتهای ادبی خود ثبت كرده است.
كتاب تازه عزتیپاك از چند وجه خواندنی است؛ نخست نوع خاطرات راوی است. فیضاللهی كه پیش از سفر به سوریه، در یك دفتر بازرگانی در تركیه كار میكرد، به صورت اتفاقی به همراه یكی از دوستان خود راهی سوریه میشود. او كه در ابتدای این سفر بسیاری از وقایع كربلا را زیر سوال میبرد، با دیدن خوابی در جوار حرم حضرترقیه(س)، منقلب شده و معتكف این بارگاه میشود. خاطرات فیضاللهی از پیش از شروع جنگ داخلی سوریه آغاز میشود و در ادامه، ماجرای شهری را نقل میكند كه در عین آرامش و ثبات، به یكباره با دمدمه دیگران، به آتش گرفتار میشود.
آن طور كه تسنیم نوشته، خاطرات فیضاللهی به عنوان یكی از شاهدان جنگ سوریه، دو تصویر از یك شهر را پیش و پس از جنگ به نمایش میگذارد. شهری كه پیش از این یكی از شاهراههای تجاری منطقه بوده اما به یكباره در آستانه سقوط قرار دارد. او در این بخش از خاطرات از مردمی میگوید كه تا پیش از این همسایه بودهاند، اما ناگهان به روی هم اسلحه گرفتهاند. از شهری میگوید كه دیگر دوست و دشمنش مشخص نیست، از آرزوهایی میگوید كه به یكباره از بین رفت و از آرامش و امنیتی میگوید كه ترس و وحشت آن را ویران كرد. او در این بخش از نقش ایرانیها در حمایت از مردم سوریه و چرایی حضور آنها سخن میگوید؛ حضوری كه مایه دلگرمی مردم سوریه و در نهایت بازگشت آرامش به شهر میشود. شاید در كنار جذابیت خاطرات، شخصیت خود راوی نیز بر جذابیت و شیرینی كتاب افزوده است. فیضاللهی كه پیش از سفر به سوریه نسبت به بسیاری از اعتقادات پشت كرده بود، با زیارت حرم حضرترقیه(س) به یكباره دچار تحول روحی میشود و این سفر، برای او تولد دوبارهای است كه رنگ زندگی او را تغییر میدهد.
عزتیپاك برای نوشتن «اجارهنشین خیابان الأمین» كه در قالب خاطره نوشته شده، روش و سیاق كتابهای خاطرات معمول را رعایت نكرده است. متن او مانند راوی صریح و ساده است. او تلاش نكرده با استفاده از شگردهای مختلف داستاننویسی كه در سالهای اخیر پا به میدان خاطرهنویسی گذاشتهاند، مخاطب را مجذوب خاطرات كند. سادگی و صراحت كتاب خود دلیل دیگری برای جذب مخاطب به این كتاب است.
«اجارهنشین خیابان الأمین» حوادث سوریه را از زاویه دید یك شاهد عینی روایت میكند. كتاب تلاش دارد از وجوه عاطفی كه معمولا در آثار اینچنینی پررنگ است، فاصله گرفته و با روایتی منطقی به بسیاری از پرسشهای ذهن ایرانیها پاسخ دهد. اینكه چطور یك شهر میتواند در مدت زمان كوتاهی به تلی از خاكستر تبدیل شود؟
گفتوگوی جامجم و نویسنده این كتاب را میتوانید هفته آینده در همین صفحات بخوانید.
تیتر خبرها