تبعات وابستهكردن جامعه به نتایج انتخابات آمریكا چیست؟
سیگنال اشتباه به غرب
این روزها همزمان با شمارش آرای انتخاباتی در آمریكا، شاهد كلیدخوردن دور جدیدی از معضلی كهنه در عرصه سیاستورزی جمهوری اسلامی ایران هستیم؛ معضلی سیاسی كه میتواند دامنگیر جامعه نیز بشود. این معضل -كه در گذشته بارها شاهد آن بودهایم و همواره یكی از دغدغههای رهبر انقلاب بوده است -شرطیكردن جامعه ایران به تحولات خارجی هستیم كه این روزها این تحولات در قالب انتخابات ریاستجمهوری آمریكا نمود یافته است. این شرطیسازی از چندی قبل با مانور برخی رسانهها درباره نتیجه انتخابات آمریكا شروع شده و پس از برگزاری انتخابات نیز توسط عدهای از سودجویان در بازارهای داخلی به ویژه بازار ارز و طلا كلید خورده است. در همین راستا در روز اول پس از برگزاری انتخابات آمریكا یعنی چهارشنبه گذشته با توجه به بالا بودن احتمال پیروزی ترامپ، شاهد افزایش قیمت ارز و طلا بودیم و این در حالی بود كه پیش از انتخابات آمریكا، قیمتها در بازار طلا و ارز، روندی نزولی داشت. این گونه حركتها در فضای سیاسی و اقتصادی كشور میتواند به شرطیشدن جامعه و همچنین فعالان اقتصادی نسبت به تحولات خارجی به ویژه تغییرات سیاسی در آمریكا شود كه اثرات زیانباری خواهد داشت و همواره نسبت به آن هشدار داده شده است. گوشههایی از تاثیرات این نوع سیاستورزی را میتوان در روزهای اخیر مشاهده كرد كه ذهن جامعه به شدت درگیر انتخابات آمریكا شده و خبرهای لحظه به لحظه انتخابات آمریكا در داخل ایران انعكاس مییابد. این در حالی است كه تقریبا تمام كارشناسان و تحلیلگران اذعان دارند سیاست آمریكا در قبال ایران -چه در دوره دموكراتها و چه در دوره جمهوریخواهان- تغییری نداشته و عمده مشكلات اقتصادی كشور، ریشه در سوء مدیریتهای داخلی دارد و شرطی كردن جامعه صرفا باعث معطل شدن فعالیتهای داخل كشور میشود.
در همین زمینه كافی است نگاهی به برخی روزنامهها و نشریات در روزهای گذشته و تیترها و عكسهایی كه برای صفحات اول خود برگزیده بودند بیندازیم؛ تیترهایی از جمله «بازی سرنوشت» یا «قیمتها؛ بایدنی-كاهشی یا ترامپی-افزایشی» كه همراه با عكسهایی از نامزد انتخابات ریاستجمهوری آمریكا بر صفحات اول برخی روزنامههای اصلاحطلب نشستند. علاوه بر اینگونه مطالب و تیترها كه به صورت مستقیم مدعی تاثیرگذاری انتخابات آمریكا بر شرایط اجتماعی و اقتصادی ایران بودند در هفتههای اخیر شاهد كثرت حضور اخبار و تحولات انتخابات آمریكا در صفحات اول روزنامههای اصلاحطلب و اختصاص مكرر عكسها و تیترهای صفحه یك این روزنامهها به این رویداد سیاسی بودیم كه نشاندهنده اهمیت آن برای این جریان سیاسی و تلاش آن برای القای این اهمیت به جامعه بودیم.
در میان موضعگیریهای برخی چهرههای سیاسی نیز میتوان به وضوح شاهد اهمیت انتخابات آمریكا بود با این محور كه حضور بایدن در كاخ سفید میتواند باعث گشایش روزنههایی شود كه در صورت انتخاب مجدد ترامپ همان روزنه اندك هم بسته میشود. برای مثال علی صوفی، وزیر دولت اصلاحات، در مصاحبهای گفته بود: «با انتخاب بایدن روند مذاكره تسریع میشود و راحتتر خواهد بود.» یا چندی پیش ابراهیم اصغرزاده گفته بود: «منش دموكراتها نشان داده است لااقل به دیپلماسی پایبند هستند. به قدرت رسیدن ترامپ به ضرر منافع ملی ایران و متفاوت با بایدن است». یا احمد نقیبزاده، چندی قبل گفته بود «اگر بایدن به ریاست جمهوری برسد و به برجام نیز بازگردد، یك موفقیت بزرگ نصیب جمهوری اسلامی خواهد شد». یا حسین مرعشی اعلام موضع كرد و گفت: «بایدن و دموكراتها چون برجام را كار خودشان تلقی میكردند، رسما اعلام كردند كه به برجام باز میگردند و این یك فرصت خیلی خوب است. اگر آمریكاییها به برجام برگردند، ایران نیز در چارچوب 1+5 میتواند گفتوگوهایش را ادامه دهد». عباس عبدی نیز با ابراز تمایل به ریاستجمهوری بایدن گفته بود: «شخصا دوست دارم بایدن انتخاب شود؛ به دلیل اینكه نظام جهانی را به جایگاهی كه قبلا بود، برگرداند و كمی از این فضای تنش بیرون بیاورد».
حتی فراتر از این مساله برخی فعالان سیاسی، انتخابات آمریكا را به ریاستجمهوری آینده در ایران ارتباط دادهاند. اسماعیل گرامیمقدم در این زمینه گفته است: «اگر دموكراتها برنده انتخابات ۲۰۲۰ باشند، در ایران نیز امید به مردم برمیگردد و احتمالا یك رئیسجمهور اصلاحطلب یا اعتدالگرا انتخاب خواهد شد». چنین تصور سیاسی كه پیروزی بایدن در انتخابات آمریكا میتواند برگ برندهای برای یك جریان سیاسی در داخل كشور ایران باشد یكی از دلایل دامنزدن به اهمیت كاذب انتخابات ریاستجمهوری آمریكا در ایران باشد.
انتخابی كه برای ایران بیتاثیر است
تلاش برخی جریانها برای شرطیكردن جامعه درباره انتخابات آمریكا در حالی صورت میگیرد كه این پدیده میتواند آثار مخربی برای كشور داشته باشد و نباید به خاطر برخی منافع زودگذر، كشور را با این تبعات منفی روبهرو كرد. به گفته كارشناسان اقتصادی، ۸۰ درصد ظرفیتهای اقتصادی ایران داخلی است و تنها ۲۰ درصد مربوط به مناسبات خارجی است و اگر از ۸۰ درصد ظرفیت داخلی به صورت اساسی و درست استفاده شود و برای آن برنامهریزی دقیقی صورت گیرد بخش قابل توجهی از نیازهای كشور مرتفع میشود. در همین راستا باید توجه داشت كه تغییر رئیسجمهور در آمریكا تاثیری بر مشكلات داخلی اقتصادی ایران نخواهد داشت. پیمان مولوی، دبیركل انجمن اقتصاددانان ایران در همین زمینه در مطلبی در توییتر نوشت: «نوشتهاند با آمدن بایدن بحران اقتصادی ایران به تدریج فروكش خواهد كرد، فقر و فاصله طبقاتی هم كاهش مییابد... این آدرس غلط است! بند زدن اقتصاد ایران با انتخابات آمریكا یعنی تعلیق اقتصاد ایران! آیا آقای بایدن نقدینگی را كنترل خواهد كرد؟ ایشان كسری بودجه را خواهد كاست؟»
از سوی دیگر این نكته را نیز نباید فراموش كرد كه با توجه به ساختار آمریكا و همچنین سیاستهای اعلامی از سوی ترامپ نباید انتظار داشت تحول خاصی در رویكردهای آمریكا نسبت به ایران رخ دهد. رهبر انقلاب در سخنانی كه در آبان سال گذشته در جمع كارآفرینان و تولیدكنندگان داشتند تصور پایان تحریمها در یكی دو سال آینده را خیال باطل خواندند و افزودند: با شناختی كه از مسائل جبهه استكبار داریم، تحریمها حالا حالاها وجود دارد، بنابراین برای نجات اقتصاد كشور نباید منتظر پایان تحریمها و بودن یا نبودن فلان شخص یا اقدام فلان كشور بود.
هشدارهای متعدد رهبر انقلاب درباره آفت شرطیسازی
شرطی نکردن اقتصاد کشور به تصمیم این و آن، یکی از مسائل مهم است. اقتصاد را به این وابسته نکنیم که ببینیم آیا آمریکا آن معافیتها را تمدید خواهد کرد یا نخواهد کرد؛ اصلا هیچ. از اول یکی از مشکلات کار ما همین است. در این چندساله مکرر این اتفاق افتاد. خود ما که مسؤولین حکومتی هستیم، خیلی از فعالیتهای خودمان را به این موکول کردهایم که ببینیم آن طرف که در اختیار ما نیست چه تصمیمی خواهد گرفت؛ خب وقتی ما این کار را میکنیم، فلان تاجر، فلان سرمایهگذار، فلان کارآفرین هم همین جور ملاحظه خواهد کرد. خیلی از کارهای مهم و اقدامات لازم عمرانی همینطور معطل مانده که ببینیم دیگران چه تصمیمی میگیرند؛ نه، اقتصاد را نباید شرطی کرد نسبت به کارهای دیگران. ( دیدار مسؤولان نظام در 24/2/1398)
یکی از بدترین مشکلات در کشور همین است که ما اقتصاد را شرطی کنیم. متأسفانه اقتصاد ما در این چند سال اخیر شرطی است؛ «ببینیم چه میشود. شش ماه دیگر چه میشود. برجام چه میشود» و مانند اینها. حالا هم بعضی سعی میکنند باز دوباره اقتصاد را شرطی کنند؛ «ببینیم ابتکار رئیسجمهور فرانسه چه میشود؛ فلان ابتکار چه میشود»؛ اینها را باید بگذارند کنار. کاری میخواهند بکنند، بکنند. کاری را که ممنوع نیست و عبور از خطوط قرمز نیست، انجام بدهند، اما اقتصاد را متوقف به آن نکنند، افکار عمومی را به او متوجه نکنند. (دیدار جمعی از تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی در 28/8/1398)
ما یک روز مشکل اقتصادی کشور را موکول کردیم به برجام، [اما] برجام نتوانست مشکل اقتصادی کشور ما را برطرف کند و به ما کمک قابل توجهی بکند و نتیجه این شد که مردم نسبت به برجام شرطی شدند، که وقتی آن بابا میخواهد از برجام خارج بشود، تا مدتی که او میگوید خارج میشوم، ما همینطور دچار تلاطم در بازار خواهیم بود. ما شرطی شدهایم دیگر، مردم را ما شرطی کردهایم. حالا هم بسته اروپایی. مردم را درباره بسته اروپایی شرطی نکنید.... این را جزو موضوعات اصلی کشور قرار ندهید. بسته اروپایی بیاید، نیاید. ما کارهایی در کشور داریم، مقدوراتی در کشور داریم، این مقدورات بایستی تحقق پیدا کند؛ دنبال این مقدورات بروید. (دیدار رئیسجمهور و اعضای هیات دولت 24/4/1397)
تبعات فرستادن سیگنال اشتباه
از سوی دیگر، نشاندادن علاقه به حضور یك فرد در راس قدرت در كشور دیگر و شرطیكردن جامعه در این زمینه، عملا میتواند به اهرم فشاری در اختیار كشورهای خارجی تبدیل شود، چرا كه وقتی تاثیرپذیری جامعه و اقتصاد، نسبت به تحولات خارجی زیاد شد كنترل شرایط نیز به دست عوامل خارجی درمیآید. ارسال چنین سیگنالهای اشتباه به طرف خارجی در آینده میتواند سیاستمداران آمریكایی را به این نتیجه برساند كه توانایی زیادی برای تاثیرگذاری بر تحولات اجتماعی و اقتصادی ایران دارند و بر اساس همین توهم، سیاستهای خود را در مقابل ایران تنظیم كنند.
ابوالفضل عمویی، سخنگوی كمیسیون امنیت ملی چندی قبل با هشدار نسبت به علاقه فراوان برخی جریانهای سیاسی داخلی به پیروزی بایدن در انتخابات آمریكا و علنیكردن این علاقه گفته بود: اگر ما بخواهیم منتظر انتخابات آمریكا باشیم تا پس از انتخابات امید به درست شدن وضعیت اقتصادی كشورمان داشته باشیم كار بینتیجهای است، چرا كه بسیاری از مشكلات اقتصادی ریشه در داخل كشور دارد. ستاد انتخاباتی زدن برای «جو بایدن» در تهران ایده درستی نیست و این كار دست طرف ایرانی در سیاست خارجی را میبندد. حتی اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد، نباید خودمان را به یك طرف وابسته كنیم. البته با وجود برخی موضعگیریها و اقدامات كه میتواند به شرطیشدن جامعه نسبت به تحولات آمریكا منجر شود رهبر انقلاب همواره نسبت به این مواضع هشدار داده و تاكید كردهاند سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال آمریكا ثابت و تغییر ناپذیر است. ایشان در سخنرانیای كه سهشنبه گذشته در روز ملی مبارزه با استكبار داشتند با تأكید بر اینكه سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال آمریكا حسابشده و مشخص است و با رفتوآمد اشخاص تغییر پیدا نمیكند، خاطر نشان كردند: ممكن است با آمدن یا نیامدن یك فرد اتفاقاتی بیفتد، اما به ما هیچ ارتباطی ندارد و در سیاست جمهوری اسلامی هیچ تاثیری نخواهد داشت. در پایان باید تاكید كرد مهمترین مولفه برای سامان دادن شرایط كشور، توجه به ظرفیتهای داخلی است و اگر مدیران قوی و كارآمد در راس امور باشند زندگی و معیشت مردم بهتر خواهد شد. توانمندیهای داخلی و اقدامات جهادی، موضوعی است كه در هر حوزهای مورد توجه قرار گرفته، مشكلات فراوانی را از پیش پای مردم برداشته و اگر در عرصه سیاسی و اقتصادی نیز مورد توجه قرار گیرد قطعا دست ایران را در رویاروییهای بینالمللی آینده بالاتر خواهد برد.
استمرار دشمنی با مردم ایران
زهره الهیان / عضو كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی
تجربه 40 سال گذشته و انتخابات آمریكا نشان داده كه دو حزب دموكرات و جمهوریخواه در استراتژی خود نسبت به جمهوری اسلامی ایران و دشمنی با ملت ایران با هم تفاوتی ندارند و هریك از نامزدهای هریك از این دو حزب رای بیاورند تنها در روشهای تقابل با ملت ایران ممكن است تفاوتی داشته باشند. اساسا استراتژی و رویكرد دولت آمریكا نسبت به موضوعات كلان و ازجمله نحوه مقابله با جمهوری اسلامی ایران در سطحی بالاتر از رئیسجمهور ایالاتمتحده مشخص میشود و آن قاعدتا صهیونیسم بینالملل است كه نوع تقابل با جمهوری اسلامی ایران را تعیین میكند. از این رو تفاوتی برای ما نخواهد داشت كه آقای ترامپ یا آقای بایدن رای بیاورند و طبعا این نوع حساب باز كردن روی شرایط آینده و بحثهایی مبنی بر اینكه اگر بر فرض دموكراتها روی كار بیایند موقعیت تحریمها و فشار علیه ملت ایران تخفیف پیدا خواهد كرد قابل اتكا نیست. همانطور كه مقام رهبری تاكید دارند مسؤولان ما باید تمام توان خود را بر این موضوع بگذارند كه توجه به ظرفیتهای داخلی و پتانسیلی كه در كشور داریم ازجمله نیروی جوان متخصص و منابع خدادادی و طبیعی، بتوانیم با یك مدیریت صحیح از این ظرفیتها استفاده كنیم و نباید چشمداشتی به خارج كشور و بهویژه دشمنان نظام داشته باشیم. هركدام از این دو كاندیدا رای بیاورند قاعدتا دشمنی علیه ملت ایران استمرار خواهد داشت و اگر بر فرض با حضور آقای بایدن بحث مذاكره مجدد مطرح شود خاطره تاریخی ملت ایران نسبت به مذاكره با آمریكا تلخ است و تجربه ما نسبت به مذاكره با ایالات متحده چیزی جز عهدشكنی، دشمنی، خصومت و تحریم علیه ملت ایران نیست.
خطای محاسباتی و استراتژیک
سارا فلاحی / عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی
وصل کردن مسائل کشور و مطالبات مردم به انتخابات جامعه دیگر، یک فرافکنی است که برخی مسؤولان در داخل کشور انجام میدهند تا سرپوشی برای ضعف، ناکارآمدی و سوءمدیریتشان باشد. از این جهت این رویه بسیار خطرناک است، چون بخش عظیمی از مشکلاتی که ما داریم ریشه داخلی دارد. پیوند زدن مسائل داخل کشورمان به انتخابات آمریکا یک اشتباه استرتژیک و خطای محاسباتی است. برخی افراد در داخل کشور عامدانه به این مساله دامن میزنند تا اذهان را از برخی بیکفایتیها به سمت انتخابات آمریکا ببرند. بخشی از این رویکرد سهوی و ناشی از جو روانی و رسانهای است که دشمن به آن دامن میزند. ما باید روی داشتهها و قدرت داخلی خود سرمایهگذاری کنیم و به هیچوجه در این زمینه منفعل نباشیم. ما مدعی هستیم بازیگر فعالی در عرصه منطقهای و بینالمللی هستیم و این نوع تفسیرها و تحلیلها ما را از وضعیت فعال، خارج میکند و به سمت انفعال میبرد و باعث میشود آمریکاییها که در پی اعمال فشار حداکثری هستند از این استیصال و صداهای درونی مبتنی بر ضعف ما استفاده کنند و در استراتژی جدید خود برای اعمال فشار بیشتر علیه ایران بهره ببرند. معتقدم این یک ضعف برای دشمن است. کاری که در چهار دهه گذشته انجام دادیم این بود که به شکل یک بازیگر فعال و تاثیرگذار در منطقه بودیم و این رفتارها باعث میشود این تاثیرگذاری کم شود. بنابراین به استراتژی صحیح برگردیم و روی داشتههای خودمان تمرکز، سرمایهگذاری و این فضا را مدیریت کنیم. چون اظهارنظرها از سر ضعف باعث خواهد شد هر کسی که برنده انتخابات آمریکا شود روی چنین مسالهای سرمایهگذاری کند.
تصحیح تصورات ناصحیح
بیژن نوباوه / نماینده تهران
مساله انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا مسبوق به سوابقی است که قبلا هم آن را تجربه کردهایم. رهبر انقلاب در این زمینه تحلیل دقیقی دارند مبنی بر اینکه انتخاب هر کدام از نامزدهای انتخاباتی آمریکا تفاوتی برای ما ندارد، به این معنا که دشمنی هر کدام از این نامزدها با ملت و مردم ایران تفاوتی ندارد. گرچه ممکن است روشهای افرادی که انتخاب میشوند فرق کند، اما در عمل دیدیم در طول چهار دهه گذشته، دموکراتها بیشترین قطعنامههای تحریمی را علیه ایران اعمال کردند. از ابتدای انقلاب که همزمان با ریاستجمهوری کارتر از جناح دموکراتها بود، ما شاهد تحریم از سوی آمریکا بودیم و در دوره کلینتون از همین جناح هم ایران با تحریم موسوم به داماتو مواجه شد و در دوره باراک اوباما هم ما شاهد بیشترین تحریم از سوی ایالات متحده بودیم. اینکه تصور کنیم نگاه گروه محافظهکار یا دموکرات در آمریکا درباره ایران دچار تغییر شود نگاه و نظری ناصحیح است. حتی خود آمریکاییها هم فرق دموکراتها و جمهوریخواهان را در حد تفاوت میان پپسی کولا و کوکاکولا میدانند. بنابراین تصور اینکه بایدن رفتار بهتری به نسبت ترامپ با ایران خواهد داشت تصوری نادرست است و ما بارها این را تجربه کردیم. معتقدم مطابق نظر رهبری و مردم آن چیزی که باید مبنای عمل در مواجهه با دشمنیهای کارگزاران آمریکا باشد، این است که ما روی پای خودمان بایستیم. هر چند طی چند سال گذشته، سختی زیادی را ملت ایران تجربه کرده، اما با فروش حداقلی نفت و تاکید بر جایگزینها و رفتن به سمت خروج از تک محصولی، درصدد ساماندهی اقتصادمان هستیم و قطعا آمریکا علیه خودکفایی اقتصادی ما برنامهریزی خواهد کرد.