با تمام قوا علیه کرونا
سخت است؛ اینکه در آن واحد هم باید پرستار باشید، هم روانشناس، هم مدیر و هم مددکار تا بتوانید بحران را مدیریت کنید. این کاری است که کادر درمان این روزها انجام میدهند و به نظر نمیرسد جبرانی برایش وجود داشته باشد.
البته خیلی وقت است بحث اصلی، جبران نیست؛ قدردانی است. یکی از پرستاران یزدی میگوید ما طی این سالها با ویروسهای زیادی سر و کار داشتهایم و تمام اینها را با همدلی و همکاری هم پشت سر گذاشتیم؛ الان هم قصد قربت میکنیم و هر روز با وضو سر کار حاضر میشویم. میگوید همین که بدانند ما کارمان را انجام میدهیم، برایمان ارزشمند است؛ میگوید پرستارها گاهی تنها بر بالین بیمار مشکوک و حتی مثبت، ساعتها در پوششی که نفسکشیدن هم در آن سخت است به هیچ چیز غیراز بهبود هرچه زودتر بیماران فکر نمیکنند. انگار آنها مصداق آیه ۳۲ سوره مائده هستند که میفرماید هرکس انسانی را از مرگ نجات دهد گویا همه مردم را از مرگ نجات داده است.
کادر درمان برای مراقبت از بیماران از یکدیگر سبقت میگیرند و میدانند کارشان جهاد در راه خداست و قطعا خداوند حافظ آنها خواهد بود.
غلامرضا گوگونانی، پرستار دیگری در اصفهان است که این روزها خودش هم مبتلا به کرونا شده است. او میگوید چیزی که باعث خوشحالی پرسنل میشود بهبود یکی پس از دیگری بیماران درگیر به کرونا بود و هست. آن لحظه اشک شوق جاری میشود و لبخند بر لبان خشکیده پرستاران مینشیند.
غلامرضا میگوید چیزی که میتواند خستگی این روزها را از تنمان بهدر کند این است که مردم در کمال آرامش، نکات بهداشتی را رعایت کنند و هرکدام یک سفیر سلامت باشند برای دیگران تا بتوانیم از انتقال این ویروس جلوگیری کنیم و افراد کمتری مبتلا شوند و کمتر راهی مراکز درمانی گردند. بهاینترتیب نگرانی ما هم کمتر خواهد شد. هرچه تعداد مراجعهکنندهها به بیمارستان کمتر باشد، ما آدمهای خوشحالتر و سرحالتری خواهیم بود.
او این روزها که خودش هم درگیر بیماری شده است، از پلاسماهایی میگوید که اهدایش میتواند نجاتبخش بیماران دیگر باشد. انگار آنها جز کمک به قطع این زنجیره، توقع دیگری از هیچکس ندارند. حالا هم همگی میگویند که تا پای جان میایستیم و با تلاش و همت تیم درمان با این ویروس میجنگیم و پیروز خواهیم شد.