بازخوانی یک حادثه مهم تاریخی در «منک» ساخته جدید دیوید فینچر
«همشهری»، نویسنده تو کیست؟
فیلم در فیلمها همیشه هم برای دستاندرکاران سینما جذابیت بسیار زیادی در خود داشته و هم برای تماشاگران معمولی. دیدن اتفاقات رنگارنگ و عجیب و غریبی که در داخل استودیوهای فیلمسازی و در پشتصحنه تولیدات آنها رخ میدهد، به اندازه خود فیلمهایی که روی پرده سینما خودنمایی میکند جذابیت دارد. به همین دلیل است که هرازگاهی سروکله فیلم تازهای پیدا میشود که گوشهای از ماجراهای پشتپرده تولیدات سینمایی را در مرکز توجه خود قرار میدهد و به نوعی، دست به افشاگری میزند. «منک» تازهترین ساخته سینمایی دیوید فینچر که به سبک محصولات کلاسیک سینما تماما سیاه و سفید فیلمبرداری شده، یکی از همین فیلمهاست. فینچر با کمک فیلمنامهای که توسط پدر متوفای خود جک فینچر نوشته تلاش دارد واقعیتهای پسپرده نگارش فیلمنامه اسکاری «همشهری کین» اورسن ولز را به نمایش بگذارد. از آنجا که این اثر کلاسیک سینما چندین دهه است که از سوی منتقدان برجسته عالم سینما بهعنوان بهترین فیلم تاریخ سینما شناخته و معرفی میشود، طبیعی است که فیلمی درباره جار و جنجالهای مربوط به آن میتواند توجهات زیادی را به سمت خود جلب کند. ظاهرا دیوید فینچر که در سابقه و کارنامه کاریاش بیشتر فیلمهای ترسناک و دلهرهآور (همچون هفت، بیگانه 3، بازی، اتاق امن و زودیاک) خودنمایی میکند، فریفته همین بخش از ماجرا شده و دست به کارگردانی درامی شرححالگونه زده که اختلاف بین یکی از فیلمسازان مولف و بسیار موفق کلاسیک سینما با یک فیلمنامهنویس قهار و کارکشته را در عریانترین شکلش به نمایش میگذارد.
فیلمنامه دهه نودی
نکته جالبی که در رابطه با منک توجه عموم را به خودش جلب کرد، این بود که جک فینچر فیلمنامه آنرا در دهه 90 میلادی نوشته بود و حتی قرار بر این بود که فیلمساز آنرا بعد از پایان کار «بازی» (1997) جلوی دوربین ببرد. حتی کوین اسپیسی و جودی فاستر هم برای ایفای نقشهای اصلی آن انتخاب شده بودند اما بهدلایلی که هیچوقت مشخص نشد این اتفاق نیفتاد. گفته میشود اصرار فینچر بر سیاه و سفید بودن فیلم، با موافقت مدیران کمپانیهای بزرگ فیلمسازی روبهرو نشد و فیلمساز ترجیح داد تولید آنرا به زمانی موکول کند که بتواند به این خواسته خود برسد. جک فینچر سال 2003 درگذشت و با مرگ او، پسرش فیلمنامه را به بایگانی سپرد.
فیلمنامه اولیه 120 صفحهای جک فینچر، براساس مقاله پائولین کیل، منتقد سرشناس نشریه نیویورکر در سال 1971 نوشته شد. کیل در این مطلب جنجالی ادعا کرد که ولز حق ندارد خودش را مالک و نویسنده فیلمنامه همشهری کین بداند. به صورت طبیعی، این مقاله صدای اعتراض بسیاری از منتقدان سینمایی را (که بهشدت ستایشکننده ولز و فیلمهایش هستند) بلند کرد. یکی از آنها پیتر باگدانویچ دوست صمیمی ولز بود که بعدا خودش هم به جرگه فیلمسازان پیوست. مقاله جنجالی باگدانویچ در مجله اسکوائر در سال 1972 که پاسخی به کیل بود، بر دامنه جنجالها افزود. گفته میشود اریک روث، تهیهکننده منک دست به رتوش فیلمنامه جک فینچر زد تا از جنبههای ضدولزی آن بکاهد! دیوید فینچر در پاسخ به پرسشی درباره مالکیت فیلمنامه همشهری کین، اعلام کرد داستان فیلمش در این رابطه نیست و ادامه داد:«قصدم ساخت فیلمی درباره حق مالکیت این یا آن روی فیلمنامه یک اثر جنجالی نبوده است. هدفم کارگردانی فیلمی درباره مردی بود که برای خودش حق تالیف و اعتباری قائل نبود و این موضوع را کاملا شفاف بیان کرد اما بعدا نظرش را عوض کرد و چیز دیگری گفت. بهدنبال کالبدشکافی این موضوع بودم و میخواستم این نکته را برای خودم حل کنم.»