امسال نیز بانوان رکورددار قبولی در کنکور بودند این پیشتازی چه تاثیری در جامعه میگذارد؟
راه زندگی از دانشگاه میگذرد؟
در نتایج اعلامشده از سوی سازمان سنجش سهم قبولی دختران 53درصد اعلام شده است. موفقیت بیشتر دختران در کنکور سراسری اتفاقی است که در یک دهه گذشته بارها تکرار شده، هرچند این اتفاق در کلام مدیران سازمان به عنوان رکوردشکنی اعلام شده اما همواره ترکیب جنسیتی ورودی به دانشگاهها از جمله موارد پرچالش محسوب میشده است. آنقدر که این نکته باعث شکلگیری سهمیهبندی جنسیتی در ورودی دانشگاهها هم در سالهای گذشته شد، اما با همه این اوصاف باز هم سهم دختران در ورود به دانشگاه همواره بیشتر از پسران بوده است. توازن جنسیتی ورود به دانشگاه موافقان و مخالفانی هم داشته که استدلال موافقان توازن جنسیتی همواره مبتنی بر آمار بالای زنان فارغ التحصیل بیکار بوده، آماری که براساس آن 65درصد از فارغالتحصیلان بیکار در سالهای اخیر را زنان تشکیل میدادند و آنها این آمار را مساوی با هدر رفت تحصیلات عالی برای زنان میدانستند. در مقابل مخالفان این موضوع معتقد بودند برای حل این مشکل نباید صورتمساله را پاک کرد و آنها بر این باورند که باید زمینه اشتغال زنان تحصیلکرده را در جامعه فراهم کرد. موافقان از بالارفتن سن ازدواج و تهدید بنیان خانواده با توجه به افزایش ورودی زنان میگفتند و مخالفان بر بیتاثیری تحصیلات عالی بر این موارد اصرار داشتند و تنها مولفه مهم در این راستا را وضعیت اقتصادی میدانند. فارغ از معیارهای آموزشی، نسبت بیشتر زنان دانشگاهی علل اجتماعی هم دارد، کسب آزادیهای اجتماعی بیشتر برای زنان یکی از آن علل است و همچنین کسب وجه متمایز اجتماعی یکی دیگر از عللی است که کارشناسان این حوزه دلیل افزایش همواره آمار ورودی زنان به دانشگاه میدانند.
افزایش دانشگاهها، تکثیر رشتهها
در مقابل افرادی که موضوع فزونی تعداد زنان به دانشگاه را چالش میدانند افرادی هم وجود دارند که آن را مثبت تلقی میکنند. نظریهای که طرفدارانی نیز دارد، آن است که چیستی پدیده اجتماعی اکثریت یافتن ورود دختران به دانشگاهها را در راستای فراگرفتن علم و دانش ارزیابی کرده و آن را از زاویه یک امر مثبت و قابلدفاع ارزیابی و حمایت میکنند، اما صرفنظر از اینکه موافق پدیده اکثریتیافتن دختران در مقطع آموزش عالی باشیم یا مخالف آن،یک نکته را نباید از نظر دور داشت که این پدیده، پدیدهای نیست که به صورت فعال مدیریت شده باشد. محمد فاضل افزایش بیرویه دانشگاهها در دو دهه گذشته را یکی از مصداقهای رهاشدگی در این حوزه میداند. به باور او «یکی از عوامل فزونی و افزایش جمعیت دختران در دانشگاهها فقدان مدیریت و مهندسی فرهنگی-اجتماعی در بدنه حاکمیت است.» تقریبا در بیست سال گذشته سیاست دولتها تمرکز بر حوزه آموزش عالی بوده است. افزایش دانشگاهها، افزایش پذیرش دانشجویان، تکثیر نامتوازن رشتههای تحصیلی بدون توجه به نیازهای اجتماعی و تاسیس نهادهای موازی آموزش عالی، بخشی از اقدامات دولتها در تمرکز برحوزه آموزش عالی محسوب میشود.
بیرغبتی پسران
مدتهاست آرامآرام تب مدرکگرایی در ایران فروکش کرده است؛ تبی که باعث میشد به هر قیمتی افراد را روانه دانشگاه کند. مهمترین دلیل فروکشکردن این تب وضعیت معیشتی و اقتصادی جامعه است. جواد حاتمی، عضو هیاتعلمی دانشگاه تربیت مدرس معتقد است اساس این انتخاب اقتصاد و وضعیت معیشتی است. به باور او مردان به واسطه ایجاد تاخیر تحصیلات آموزش عالی در راه رسیدن به اشتغال رغبت کمتری به آن دارند. محمد فاضل اما این اتفاق را حاصل تبلیغات کاذب جریانی میداند که از آن سود بسیاری میبرد. او به جامجم میگوید: «متاسفانه اشتیاق بالای جامعه برای کسب تحصیلات عالی در ایران به شکل چشمگیری اغراق شده است. یکی از دلایل این اشتیاق شاید بهدستآوردن آزادیهای مدنی بیشتر به ویژه برای خانمهاست اما دلیل مهمتر منفعت جریانی است که از این بازار سود کلانی به دست میآورد.» اما حالا مدتهاست که مدرک تنها شاخص انتخاب شغل نیست و برای بسیاری از مشاغل مهمتر از مدرک مهارت است. آنچه به باور برخی از کارشناسان پسران را از مهارتآموزی دور میکند تحصیلات دانشگاهی است. مسالهای که محمد فاضل معتقد است تبدیل به یک پیشه شده است. او میگوید به اشتباه تحصیل در ایران تبدیل به یک شغل شده آن هم بیتوجه به آینده و سرنوشتی که پس از تحصیل در انتظار پسران است. او مصداق این گفته را تعداد بسیاری از افرادی میداند که نسبتی میان شغل و تحصیلاتشان وجود ندارد.
هویتخواهی دختران
استفاده از آزادیهای مدنی بیشتر و خروج از یک فضای محدود و مردسالارانه برای زنان یکی از عوامل رغبت بیشتر زنان به تحصیلات دانشگاهی عنوان شده، اما این موارد آفتهایی هم به همراه داشته است، اینکه تنها برای بهدستآوردن چنین مواردی تن به تحصیلات بالا بدهیم بدونتوجه به آینده شغلی و حتی موردعلاقه چه دلیلی میتواند داشته باشد؟ برخی معتقدند یکی از علل و عوامل عمده انگیزشی در ورود دختران به دانشگاهها، کسب هویت اجتماعی است، دختران به وسیله آموزش عالی و عمدتا مدرک حاصل از آن به تثبیت موقعیت اجتماعی خود در مواجهه با اطرافیان میپردازند. به دلایل مختلف بسیاری از دختران به رغم اینکه احتمال عدم دستیابی به فرصتهای شغلی مناسب را در نظر دارند به تحصیل در دانشگاهها و مقاطع آموزش عالی اقدام میکنند. این در حالی است که بسیاری از این رشتهها صرفنظر از فرصتهای شغلی ممکن هیچ تناسبی با نیازهای شخصی و صنفی دختران پیدا نمیکند. محمد فاضل اما معتقد است این باور برای کسب هویت اجتماعی حاصل تبلیغات کاذب نظام آموزشی است. او به جامجم میگوید: « نظام آموزش ما به دلیل وجود تبلیغات کاذب اینطور فرهنگسازی کرده که کسانی که دیپلم دارند در جامعه از ارزش پایینی برخوردارند و برای کسب هویت فردی حتما باید افراد تحصیلات عالی داشته باشند و همین باعث تلاش برای اخذ مدرک صرفا برای کسب وجه اجتماعی از سوی زنان شده است. زنانی وجود دارند که در مقاطع بالای تحصیلی مدرک کسب کردهاند اما ارتباطی میان این مدرک با شغل احتمالیشان وجود ندارد. صرفا مدرکی گرفتهاند تا صاحب یک وجهه اجتماعی شوند. این وجهه اجتماعی را دستگاههای تبلیغاتی دامن میزنند .»
یکی از عوامل فزونی ورود دختران به دانشگاهها، تغییر در الگوهای حاکم بر بازار کار است. در واقع بخشی از عوامل تأثیرگذار در ورود دختران به دانشگاهها را باید در نیاز بازار به تواناییها و ویژگیهای زنان دانست که تجلی اصلی آن کنش ارتباطی بالای زنان و دختران در مقایسه با مردان است. پژوهشی که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی صورت گرفته نشان میدهد: «الگوی اقتصاد جدید انعطاف در تغییر مأموریتها، توانایی در انجام کارهای متفاوت و قابلیت بالای دریافت و مبادله اطلاعات را طلب میکند که این ویژگیها در زنان بیش از مردان یافت میشود. طبیعی است وقتی بازار کار به نیروی تحصیلکرده زنان نیازمند است، این نیاز برای گروهی از زنان دغدغه و انگیزه ورود به دانشگاهها را فراهم میکند.» اما این گزاره تناقض آشکاری به نام آمار دارد، آماری که حکایت میکند 65درصد از فارغالتحصیلان بیکار در ایران را زنان تشکیل میدهند.