قتل پیرزن تنها برای سرقت یک مشت طلا
دختر جوان که برای نظافت به خانه پیرزن تنها رفته بود با انگیزه سرقت طلا او را کشت و راز این جنایت بعد از 16ماه فاش شد.
به گزارش خبرنگار جامجم، روزهای پایانی مهر98 دختری با حضور در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای جنایی تهران شکایت کرد که مادر 82سالهاش بهطور مشکوکی فوتکرده و طلاهایش بهسرقت رفته است.
پرونده بعد از هماهنگی قضایی به ادارهدهم پلیس آگاهی تهران رفت و شاکی در تحقیقات گفت: زنی از چند سال قبل بهعنوان پرستار خانگی از مادر سالخوردهام نگهداری میکرد و کارهای نظافت و خریدش را انجام میداد. ساعت 11و30دقیقه سیزدهم مهر ماه به خانه مادرم زنگ زدم که جواب نداد. به پرستارش زنگ زدم که مدعی شد از مادرم خبر ندارد. دلنگرانشده و به خانه او رفتم که دیدم مادرم کف اتاق افتاده و بهسختی نفس میکشد. اورژانس آمد و مادرم را به بیمارستان بردیم اما دو روز بعد فوت شد. بعد از خاکسپاری و پایان مراسم عزاداری وقتی به خانهاش رفتم، پیبردم گردنبند، انگشتر و النگوهای طلایش سرقتشده و به پرستارخانگیاش شک دارم.
در ادامه پرستار میانسال به نام نرگس برای تحقیقات احضار شد که معلوم شد او در ماجرای مرگ و سرقت از پیرزن نقشی نداشته است و چون جسد دفنشده و شرایط برای نبش قبر او فراهم نبود، پرونده بالینی بیمار فوتشده مورد بررسی قرار گرفت که معلوم شد آثار شیارهایی روی گردنش بوده اما علت مرگ همچنان نامشخص بود و قرار شد کارشناسان پزشکیقانونی دراینباره اظهار نظر کنند. کارشناسان طی چند جلسه موضوع را بررسی کردند اما علت مرگ بهدرستی معلوم نبود و سرانجام 16ماه بعد از مرگ پیرزن هیات تخصصی کارشناسان پزشکیقانونی نظر دادند او براثر فشارهایی روی عناصر حیاتی گردن و عوارض ناشی از آن فوتشده و همین سرنخ کافی بود که فرضیه قتل پیرزن قوت بگیرد. با تحقیقات پلیسی معلوم شد که روز حادثه دختر نرگس به خانه پیرزن رفته است. او تحتتعقیب قرار گرفت تا اینکه چهارشنبه دوم تیر امسال مخفیگاهش شناسایی و بازداشت شد.
دختر 35ساله به نام مستانه بعد از ضدونقیضگویی پنجشنبه اعتراف کرد و گفت: مادرم چند سال بود برای این پیرزن کار میکرد و گاهی من هم همراه مادرم به آن خانه میرفتم که متوجه شدم پیرزن طلای زیادی دارد چون مشکلات مالی داشتم وسوسه شدم سرقت کنم. روز حادثه به بهانه اینکه مادرم نمیتواند برای نظافت بیاید و من جای او آمدهام به خانه پیرزن رفته و در فرصتی مناسب به او حملهورشده و با دستانم گلویش را محکم فشار دادم. او بدحال شد و افتاد و بهسختی نفس میکشید. طلاهایش را دزدیده و فرارکردم و وقتی به خانه رفتم به مادرم حرفی نزدم. بعد از چند روز که او به عنوان مظنون احضار شد، خواستم تسلیم پلیس شوم که او آزاد شد و راز جنایت را پنهان کردم. چند هفته بعد طلاهای سرقتی را به طلافروشی آشنا 10میلیون تومان فروخته و خرج مشکلات مالیام کردم.
محمدجواد شفیعی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران با تائید این خبر گفت: دختر 35ساله به اتهام قتلعمد و سرقت مقرون به آزار بازداشتشده و تحقیقات از او ادامه دارد.