فرصتی برای خانهتكانی در مدیریت كشور
عباس مقتدایی نایبرئیس كمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی
در همه نظامهای مردمسالاری پذیرفته شده است كه هر شخصی به ریاست جمهوری برگزیده شد، از لحظهای كه مسؤولیت به عهده میگیرد، رئیسجمهور كشور است. یعنی همه كسانی كه در انتخابات شركت كردهاند یا نكردهاند، به آقای رئیسی رای دادهاند یا رای ندادهاند؛ توقعشان این است كه رئیسجمهور برای آنها وظایف ریاستجمهوری را انجام دهد. در نظام مردمسالاری دینی، این موضوع مؤكدا مورد تاكید قرار گرفته كه كسی كه در موضع مسؤولیت است، باید برای همه آحاد مردم تلاش كند، این تلاش نه تنها رابطه مابین فرد و خدا، بلكه رابطه میان فرد و طبیعت و فرد با انسانهای دیگر را هم دربرمیگیرد. حتی روابط افراد با یكدیگر هم تحتتاثیر تمیشیت، مدیریت رئیسجمهور و به طور كلی همكاران او و مدیران جامعه قرار دارد.
یكی از دلایل كمتر شدن مشاركت مردم در انتخابات همه كشورها، ناكارآمدی دولت مستقر بیان میشود. در جمهوری اسلامی ایران نیز میتوانیم همین موضوع را رهگیری كنیم. اگر آقای روحانی و كابینهاش قویتر عمل میكرد و سطح مطالبات مردم را آنقدر تقلیل نمیداد كه افراد جامعه اسیر تامین مرغ و تخممرغ باشند، حتما سطح مشاركت افزایش مییافت. در هر دوره، بخشی از مردم گلایه خود از ناكارآمدی دولتها را در انتخابات بعدی جبران میكنند.
اكنون فرصت مغتنمی است كه آقای رئیسی كه اعتماد مردم را به دست آورده و رئیسجمهور شده، تلاش كند تا آن بخش از گلایهها مرتفع شود و سطح مطالبات مردم از مباحث ریز و خرد به مباحث كلانتر كه میتواند رشد و توسعه مردم را دربر داشته باشد، ارتقا یابد و نشان دهد كه ناكارآمدی مدیریت، بیش از آنكه تحتتاثیر مباحث بیرون باشد، ریشه در درون دارد.
اكنون فرصتی است برای خانهتكانی در مجموعههای مدیریتی كشور. ناكارآمدها بروند و كارآمدیها جایگزین نواقص، سوءمدیریت، تنبلیهای مدیریتی و شلختگیهای برنامهریزی یا فسادهای مالی شود. اكنون مجلس شورای اسلامی و قوه قضاییه به عنوان دو قوه مهم دیگر، همراستا با دولت میتوانند فرصت مغتنم پدید آمده را به یك نقطه عطف تاریخی تبدیل كنند. سال 1400، شروع یك تحول و جهش مدیریتی است.
پیشانی این امر دولت آقای رئیسی است و پیشقراول آن مجلس شورای اسلامی بوده است كه به گونهای عمل كرده كه مهر تایید رهبری را در ابتدای دوره دوم فعالیت خود گرفته و به نظر میرسد با آمدن آقای رئیسی اوضاع كشور به سمت بهروزی پیش
خواهد رفت.
یكی از دلایل كمتر شدن مشاركت مردم در انتخابات همه كشورها، ناكارآمدی دولت مستقر بیان میشود. در جمهوری اسلامی ایران نیز میتوانیم همین موضوع را رهگیری كنیم. اگر آقای روحانی و كابینهاش قویتر عمل میكرد و سطح مطالبات مردم را آنقدر تقلیل نمیداد كه افراد جامعه اسیر تامین مرغ و تخممرغ باشند، حتما سطح مشاركت افزایش مییافت. در هر دوره، بخشی از مردم گلایه خود از ناكارآمدی دولتها را در انتخابات بعدی جبران میكنند.
اكنون فرصت مغتنمی است كه آقای رئیسی كه اعتماد مردم را به دست آورده و رئیسجمهور شده، تلاش كند تا آن بخش از گلایهها مرتفع شود و سطح مطالبات مردم از مباحث ریز و خرد به مباحث كلانتر كه میتواند رشد و توسعه مردم را دربر داشته باشد، ارتقا یابد و نشان دهد كه ناكارآمدی مدیریت، بیش از آنكه تحتتاثیر مباحث بیرون باشد، ریشه در درون دارد.
اكنون فرصتی است برای خانهتكانی در مجموعههای مدیریتی كشور. ناكارآمدها بروند و كارآمدیها جایگزین نواقص، سوءمدیریت، تنبلیهای مدیریتی و شلختگیهای برنامهریزی یا فسادهای مالی شود. اكنون مجلس شورای اسلامی و قوه قضاییه به عنوان دو قوه مهم دیگر، همراستا با دولت میتوانند فرصت مغتنم پدید آمده را به یك نقطه عطف تاریخی تبدیل كنند. سال 1400، شروع یك تحول و جهش مدیریتی است.
پیشانی این امر دولت آقای رئیسی است و پیشقراول آن مجلس شورای اسلامی بوده است كه به گونهای عمل كرده كه مهر تایید رهبری را در ابتدای دوره دوم فعالیت خود گرفته و به نظر میرسد با آمدن آقای رئیسی اوضاع كشور به سمت بهروزی پیش
خواهد رفت.