داستانهای جنجالی شجاعی در بازار کتاب
مجموعه داستان جدید سیدمهدی شجاعی توسط انتشارات کتاب نیستان منتشر شد. این کتاب در حالی منتشر شده است که شجاعی در سالهای اخیر بیشترین فعالیت خود را متوجه مخاطب کودک و نوجوان کرده و بهتازگی نیز بازنویسیهایی از داستانهای پیامبران اولوالعزم منتشر کرده است.
این کتاب که «اجتناب عالیجناب» نام دارد، شامل هفت داستان اجتماعی با رویکرد طنز است که به نقد پدیدهها و مسائل اجتماعی و سیاسی حال حاضر کشور میپردازد.
این کتاب نیز مانند سایر آثار این نویسنده از زبان رایج سیدمهدی شجاعی بهره برده است.
عناوین این داستانها عبارتند از: آگهی فروش خودرو ، اجتناب عالیجناب، آرامش در حضور دیگران، خاطرنشان، یک بازی، دو بازیگر، سه بازنده، لباس عاریتی، کجا باید بخوابم؟
سیدمهدی شجاعی در دو دهه اخير به نوشتن داستانهای نقادانه اجتماعی شهره بوده است. او در «کمی دیرتر» نیز این شیوه انتقادانه را آزمود. علاوه بر این کتاب، تمامی داستانهای وی که با این مضامین نوشته شده نیز مورد توجه قرار گرفته و جریانساز شده است.
انتشار این مجموعه تازه نشان میدهد او حتی اکنون که وارد دهه ششم زندگیاش شده است نیز ایدهآلش برای قلم زدن در حوزه داستان چنین است؛ نوشتن داستانهایی که به مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه پرداخته و به نقد دستگاههای سیاسی-اجتماعی و فرهنگی و مناسبات حاکم بر آنها، مراودات اجتماعی، اخلاق فردی و مذمت عادتهایی چون دروغگویی، چاپلوسی، تملق و... میپردازد.
انتشارات کتاب نیستان این کتاب را در 122 صفحه به قیمت 29 هزار تومان منتشر کرده است.
چندی پیش از شجاعی کتاب دیگری نیز به عنوان «گنجی که میجستیم» در حوزه ادبیات نوجوان منتشر شده بود. «گنجی که میجستیم» اثری داستانی است که روایتش مربوط به زمان حضرت عیسی(ع) است. در این داستان حضرت عیسی (ع) با جمعی از یارانش در حال عبور از شهری در یک خرابه صندوقی از طلا پیدا میکند. آن را به یارانش سپرده و راهی شهر میشود تا گنج دیگری بیابد. سپس در شهر مهمان خانواده خارکنی میشود که همه داراییشان به یغما رفته و تنها پسر خانواده که او نیز خارکن است در آرزوی ازدواج با دختر پادشاه است. پیامبر خدا با اهدای صندوق طلا به وی زمینه ازدواجش را فراهم میکند و در این حین پادشاه هم متوجه میشود که فرد حامی پسر جوان، پیامبر خداست.
این کتاب که «اجتناب عالیجناب» نام دارد، شامل هفت داستان اجتماعی با رویکرد طنز است که به نقد پدیدهها و مسائل اجتماعی و سیاسی حال حاضر کشور میپردازد.
این کتاب نیز مانند سایر آثار این نویسنده از زبان رایج سیدمهدی شجاعی بهره برده است.
عناوین این داستانها عبارتند از: آگهی فروش خودرو ، اجتناب عالیجناب، آرامش در حضور دیگران، خاطرنشان، یک بازی، دو بازیگر، سه بازنده، لباس عاریتی، کجا باید بخوابم؟
سیدمهدی شجاعی در دو دهه اخير به نوشتن داستانهای نقادانه اجتماعی شهره بوده است. او در «کمی دیرتر» نیز این شیوه انتقادانه را آزمود. علاوه بر این کتاب، تمامی داستانهای وی که با این مضامین نوشته شده نیز مورد توجه قرار گرفته و جریانساز شده است.
انتشار این مجموعه تازه نشان میدهد او حتی اکنون که وارد دهه ششم زندگیاش شده است نیز ایدهآلش برای قلم زدن در حوزه داستان چنین است؛ نوشتن داستانهایی که به مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه پرداخته و به نقد دستگاههای سیاسی-اجتماعی و فرهنگی و مناسبات حاکم بر آنها، مراودات اجتماعی، اخلاق فردی و مذمت عادتهایی چون دروغگویی، چاپلوسی، تملق و... میپردازد.
انتشارات کتاب نیستان این کتاب را در 122 صفحه به قیمت 29 هزار تومان منتشر کرده است.
چندی پیش از شجاعی کتاب دیگری نیز به عنوان «گنجی که میجستیم» در حوزه ادبیات نوجوان منتشر شده بود. «گنجی که میجستیم» اثری داستانی است که روایتش مربوط به زمان حضرت عیسی(ع) است. در این داستان حضرت عیسی (ع) با جمعی از یارانش در حال عبور از شهری در یک خرابه صندوقی از طلا پیدا میکند. آن را به یارانش سپرده و راهی شهر میشود تا گنج دیگری بیابد. سپس در شهر مهمان خانواده خارکنی میشود که همه داراییشان به یغما رفته و تنها پسر خانواده که او نیز خارکن است در آرزوی ازدواج با دختر پادشاه است. پیامبر خدا با اهدای صندوق طلا به وی زمینه ازدواجش را فراهم میکند و در این حین پادشاه هم متوجه میشود که فرد حامی پسر جوان، پیامبر خداست.