برای رئیسجمهور منتخب
حسن احمدی نویسنده کودکان ونوجوانان
خیلی با خودم کلنجار رفتم، سکوت کنم و حرف نزنم و چیزی ننویسم. ماهها پیش هم در اینستاگرام نوشتم دیگر نمینویسم. همیشه حسم این بود خودم را وقف نوشتن و وقف بچهها کردهام. از وقتی خودم را شناختم، بهترین دوست و رفیقانم، قلم و کاغذ بودهاند. 42 سال به شکل جدی کار کردهام. بیش از 40مجموعه داستان و رمان و کار گردآوری مجموعه داستان دارم. سردبیر چند نشریه نوجوانان بودهام. کار تهیه سریال کردهام و....اما هیچوقت نه ما را کسی جدی گرفته است، نه به کارهایمان اهمیت دادهاند. ما کسی نیستیم. کسی ما را نمیشناسد. اگر بازیگر سریالی رده چندم بودیم، یکشبه میشدیم سلبریتی و... اگر کارتهیه کردهام با کمترین برآورد بود. خیلی وقتها پل و پله بودیم برای بالا رفتن خیلیها. اگر قرار بود اتفاقی برای نویسندگان کودکان و نوجوانان بیفتد، تا بفهمیم آمده، گرفته و رفته بودند. اگر معرفی برای جایزهای یا اتفاقی درسطح بینالملل بوده، قحطی نویسنده برای کاندیدا شدن بود. اگر سفری بوده همیشه یکی دو نفر خاص رفتهاند. برگزاری نمایشگاه درسطح جهانی بوده، پیداست چه کسانی در اولویت بودند.
هیچوقت نویسندهها جدی گرفته نشدهاند و از مسؤولان و سران کسی از آنان حمایت نکرده است.
در دوره اول ریاستجمهوری آقای روحانی چند نفر، ازجمله بنده در خبرگزاریها به ایشان گفتیم حداقل چند ماهی یک نشست و برنامه با نوجوانان برگزار کنند. با نویسندهها جلساتی برگزار شود و من چقدر پشیمان شدم ازگفتههایم. احساس میکردم بیهوده وقت کلمات را گرفتهام. دریغ ازیک گوشه چشمی. آقای رئیسجمهور منتخب، جناب آقای رئیسی، گفتهاند قرار است دولتشان مردمی و.... باشد. نظر میخواهند، ولی آیا سود خواهد داشت؟
آقای رئیسجمهور نمیگویم هر شش ماه یک مرتبه، در این چهار سال لااقل دو برنامه دیدار با اصحاب قلم، بهخصوص با نویسندگان کودکان و نوجوانان و مخاطبان آنان برگزارکنید، لطفا گزینشی نباشد. سالهاست چند پیشتاز همچنان و همیشه میتازند. آینده را بچهها باید بسازند و رقم بزنند. بچهها باید جدی گرفته شوند. پس نویسندگان آنان باید جدیتر دیده شوند. فاتحه کتاب خوانده است. قیمت چاپ کتاب و کاغذ سرسامآور است. از سالها پیش دوره مرگ رمان و داستان رسیده است. خانوادهها پول خرید نان ندارند. چگونه کتابهای گرانقیمت را در سبد خریدهایشان قراردهند؟ دیگر فیلم برای بچهها، (سریال، کوتاه یا سینمایی) ساخته نمیشود. اگر هم ساخته میشود با نگاههای سطحی و با برآوردهای پایین است.
میدانم حرفهایم در نهایت به خودم برمیگردد. جز چند نفر دیگران در بازی نیستند. کاش و ای کاش این بار همه چیز متفاوت باشد. البته هستند و بسیارند که راهها را حتی برای کسی هم که با صداقت قدم برمیدارد، سد میکنند. خواستها و نیروهای مورد دلخواه خودشان را چنان نرم و آهسته و با ابتکار وارد معرکه میکنند که پیداست چه میشود و چه خواهد شد.