سجاد نوروزی، کارشناس ارشد فلسفه سیاسی و فعال فرهنگی
نباید مردم را توده متراکم تصور کرد
آنچه رهبر حکیم انقلاب در مراسم تنفیذ به آن اشاره کردند، نقطه ثقل و موتور محرکه یک جنبش و بیداری معنوی بود که جامعه ایرانی یک مابهازای سیاسی به عنوان انقلاب اسلامی ایران برای آن پیدا کرد. این جنبش معنوی و نهضت بیداری، معلول نگاه امام و ارجاع طنین نوای توحیدی ایشان به فطرت انسانها و مبتنی بر احترام به ذات انسانها بود؛ آنچه در تعالیم و اصول فقهی تشیع هم نهفته موید این موضوع است. در واقع امام با یک نگاه فقهی و فلسفی موتور محرکه آن تغییر عمیق معرفتی و سیاسی را بنا گذاشتند و آن روح خداجو را زنده کردند.
مهمتر از همه این که امام با مردم صادقانه صحبت و حتی در مواردی از مردم عذرخواهی کردند. ایشان همچنین هشدار دادند بترسید که مستضعفین و زاغهنشینها روزی یک یوما... دیگری را رقم بزنند. از این رو امام از عمق جان و با تکتک سلولهای وجودش به مردم باور و ایمان داشت، چراکه تاکید داشتند این مردم از مردم حجاز هم بالاترند و این صحبت ناشی از شناخت عمیقی بود که هیچکس در آن برهه تاریخی جز امام به دلیل فکر عمیق فلسفی و فقهی نتوانست به مردم عرضه کند.
از سوی دیگر ما در دهه 60 کم مصیبت و گرفتاری اقتصادی و تحریم نداشتیم. اما سوال این است چرا مردم ناراضی و مثل امروز عصبی نبودند؟ یک دلیل، نوع رفتار امام و خود رهبر معظم انقلاب بود که در آن زمان رئیسجمهور بودند و حتی کابینه آن زمان به مردم احترام میگذاشتند و مردم را نامحرم یا توده متراکم قابل شکلدهی فرض نکردند و رابطه دوسویهای با مردم داشتند و نتیجهاش این شد که توانستیم از پیچهای خطرناک دهه60 عبور کنیم.
البته من مخالف این هستم که همه مشکلات را در برهه فعلی به دولت منتسب کنیم، هرچند کارهای دولت پیشین حتی برای حامیانش هم مشخص است، ولی شایسته نیست که بخواهیم وارونهنمایی کنیم. همه بحرانهای فعلی را نباید صرفا به نهاد دولت معطوف کنیم. به اعتقاد من تقریبا غیر از رهبری و تعداد معدود دیگری از مسؤولان، این جهانبینی مردم محور اول انقلاب در شخص دیگری وجود ندارد که این اتفاق خطرناک است.
بنابراین الگوی حکمرانی و نه فقط دولتداری ما باید تغییر کند، چراکه حکمرانی ما دچار سکتههای معرفتی و معنوی و اجرایی شده است. اگر شما فهرست هشدارهای رهبری در 20سال اخیر را مرور کنید، متوجه میشوید همه آنها معطوف به اصلاح حکمرانی است. اما حکمرانی در کشور ما از الگوی اولیه اصیل خودش فاصله گرفته است و این شامل همه نهادها میشود.
اگر آقای رئیسی در انتخابات موفق شد به این دلیل بود که او به آن الگوی اولیه برگشت و مردم در قوهقضاییه یک چهره و حکمرانی متفاوت دیدند و امروز هم خوشحالیم که آقای اژهای همان مسیر را میروند.
از این رو تا مردم این الگوی متفاوت و تغییر ریل را در حکمرانی ما به صورت کامل نبینند، آن اتفاقی که رهبر معظم انقلاب گفتند رخ نخواهد داد و مردم باید به صداقت و کفایت قوه اجراییه، مقننه و قوهقضاییه باور پیدا کنند.
در عین حال، شکاف فعلی با حاکمیت، معرفتی نیست و این یک اشتباه بنیادین سیاسی است که برخی میخواهند به ما تحمیل کنند که بین مردم و نظام حفره معرفتی ایجاد شده است. مردم خواهان بازگشت به آن الگوی اولیه هستند و این روند غلط فعلی در حکمرانی باید اصلاح شود.
در همین قضیه واکسیناسیون، گاهی وعدههای دروغ از همه نهادها به مردم داده شد و اگر امروز شاهد هستیم تعداد زیادی از مردم روزانه پرپر میشوند به خاطر الگوی غلط حکمرانی است.
مهمتر از همه این که امام با مردم صادقانه صحبت و حتی در مواردی از مردم عذرخواهی کردند. ایشان همچنین هشدار دادند بترسید که مستضعفین و زاغهنشینها روزی یک یوما... دیگری را رقم بزنند. از این رو امام از عمق جان و با تکتک سلولهای وجودش به مردم باور و ایمان داشت، چراکه تاکید داشتند این مردم از مردم حجاز هم بالاترند و این صحبت ناشی از شناخت عمیقی بود که هیچکس در آن برهه تاریخی جز امام به دلیل فکر عمیق فلسفی و فقهی نتوانست به مردم عرضه کند.
از سوی دیگر ما در دهه 60 کم مصیبت و گرفتاری اقتصادی و تحریم نداشتیم. اما سوال این است چرا مردم ناراضی و مثل امروز عصبی نبودند؟ یک دلیل، نوع رفتار امام و خود رهبر معظم انقلاب بود که در آن زمان رئیسجمهور بودند و حتی کابینه آن زمان به مردم احترام میگذاشتند و مردم را نامحرم یا توده متراکم قابل شکلدهی فرض نکردند و رابطه دوسویهای با مردم داشتند و نتیجهاش این شد که توانستیم از پیچهای خطرناک دهه60 عبور کنیم.
البته من مخالف این هستم که همه مشکلات را در برهه فعلی به دولت منتسب کنیم، هرچند کارهای دولت پیشین حتی برای حامیانش هم مشخص است، ولی شایسته نیست که بخواهیم وارونهنمایی کنیم. همه بحرانهای فعلی را نباید صرفا به نهاد دولت معطوف کنیم. به اعتقاد من تقریبا غیر از رهبری و تعداد معدود دیگری از مسؤولان، این جهانبینی مردم محور اول انقلاب در شخص دیگری وجود ندارد که این اتفاق خطرناک است.
بنابراین الگوی حکمرانی و نه فقط دولتداری ما باید تغییر کند، چراکه حکمرانی ما دچار سکتههای معرفتی و معنوی و اجرایی شده است. اگر شما فهرست هشدارهای رهبری در 20سال اخیر را مرور کنید، متوجه میشوید همه آنها معطوف به اصلاح حکمرانی است. اما حکمرانی در کشور ما از الگوی اولیه اصیل خودش فاصله گرفته است و این شامل همه نهادها میشود.
اگر آقای رئیسی در انتخابات موفق شد به این دلیل بود که او به آن الگوی اولیه برگشت و مردم در قوهقضاییه یک چهره و حکمرانی متفاوت دیدند و امروز هم خوشحالیم که آقای اژهای همان مسیر را میروند.
از این رو تا مردم این الگوی متفاوت و تغییر ریل را در حکمرانی ما به صورت کامل نبینند، آن اتفاقی که رهبر معظم انقلاب گفتند رخ نخواهد داد و مردم باید به صداقت و کفایت قوه اجراییه، مقننه و قوهقضاییه باور پیدا کنند.
در عین حال، شکاف فعلی با حاکمیت، معرفتی نیست و این یک اشتباه بنیادین سیاسی است که برخی میخواهند به ما تحمیل کنند که بین مردم و نظام حفره معرفتی ایجاد شده است. مردم خواهان بازگشت به آن الگوی اولیه هستند و این روند غلط فعلی در حکمرانی باید اصلاح شود.
در همین قضیه واکسیناسیون، گاهی وعدههای دروغ از همه نهادها به مردم داده شد و اگر امروز شاهد هستیم تعداد زیادی از مردم روزانه پرپر میشوند به خاطر الگوی غلط حکمرانی است.