دوران گذار و راهکار حکیم همراستا
امید مهدینژاد طنزنویس
در دوران حکومت لیو چانگ، سومین پادشاه سلسله گوانگیو در چین باستان بر اثر برخی نابسامانیهای اقتصادی که بهنوبه خود ناشی از برخی نارساییهای سیاسی بود، شکاف طبقاتی گسترده شد و وضع معیشت اقشار فرودست رو به وخامت گذاشت. لیو چانگ که خودش جمعه خبردار شده بود طی نشستی با حکمای همراستا سراسر کشور از ایشان خواست با شیوههای حکمتآمیز مختصات دوران گذار را برای مردم تشریح و ایشان را به خویشتنداری و تلاش بیشتر برای بهبود اوضاع دعوت کنند. مدتی بعد کشاورز فقیری نزد حکیمی از حکمای همراستا رفت و گفت: در اثر کمبود نهادههای دامی، خانه خود را فروخته و نهاده دامی خریدهام و اکنون همراه همسر و چهار فرزندم در یک اتاق کنار مزرعه زندگی میکنم و شرایط سختی دارم. بفرمایید چه خاکی بر سرم بریزم؟ حکیم گفت: الاغ داری؟ کشاورز گفت: بلی. حکیم گفت: از امشب الاغت را نیز داخل خانه بیاور. کشاورز رفت و چنین کرد. چند روز بعد کشاورز بار دیگر نزد حکیم همراستا رفت و گفت: به توصیه شما عمل کردم. اکنون علاوه بر کمبود جا، اتاقمان به طویله تبدیل شده است. حکیم گفت: گاو داری؟ کشاورز گفت: بلی. حکیم گفت: از امشب گاوت را نیز داخل خانه ببر. کشاورز رفت و چنین کرد. وی چند روز بعد نزد حکیم همراستا بازگشت و از سختترشدن اوضاع و بروز مشکلات بهداشتی شکایت کرد. حکیم گفت: مرغ و خروس داری؟ کشاورز گفت: بلی. حکیم گفت: از امشب آنها را هم داخل خانه ببر. کشاورز رفت و چنین هم کرد. فردای آنروز حکیم یکی از شاگردانش را نزد کشاورز فقیر فرستاد و به وی پیغام داد: از امروز الاغ و گاو و مرغ و خروس را به جای قبلیشان برگردان. فردای آنروز کشاورز با هدیهای نزد حکیم بازگشت و گفت: ای حکیم بزرگ با عمل به توصیههای شما از دیروز اوضاعمان واقعا خوب شده است. جایمان بزرگشده و جا برای خوابیدن همه هست
و مشکلات بهداشتیمان نیز مرتفع شده است. حکیم لبخندی زد و هدیه کشاورز را گرفت و از وی تقدیر کرد و داستان را در همینجا به پایان رساند.
و مشکلات بهداشتیمان نیز مرتفع شده است. حکیم لبخندی زد و هدیه کشاورز را گرفت و از وی تقدیر کرد و داستان را در همینجا به پایان رساند.