رباعیها؛روایتهای ثلاثی سر میدهند
روایت روزی و روضهها،با نشانی پرچم خانهها
یادداشت مهدی توکلیان فعال فرهنگی
هلال نخستین سال قمری كه سایهاش بر آسمان نور میبخشد
ثلاثی مجردهای:
عشق و عقل و عطش؛ هرکدام تنها در سینهها و زبانها تكرار میشود
و ضرباهنگ قلبها را با
هزاران واژه تفسیر میكنند و رباعیها؛روایتهای ثلاثی سرمیدهند.... و غزلها و قصیدهها و مثنویها روایت میشوند
روایت پنهانشده در پس هر اذان
هزار نغمه عاشقی فریاد برمیدارند
بلندای زمان و گرمای هوا بهانه میشوند، تا گوش جان صوتی پنهان در پستوی تاریخ در غرب و شرق جهان فریاد بزند...
حی علی العزا و این خود روضهای مصور است در دل زمان و در ماه محرمالحرام و همان ظرف ساده آب در سفره عزا و تكرارش در لحظهلحظههای زمان و ساده سلام میدهد هر قطره آب و چه صمیمی؛روضهخوان میشوند مردم این شهر، با ا...اكبر اذان
و با لبتشنه عطر سلام بر حسین را زمزمه میكنند
و بیادعا سر میسپارند به صدای آب
و این طعم عطش است كه روضهخوان میشود...
و امروز در هر محله شهر و در كوچهها و خیابانها منزلبهمنزل، روضه میشود به پا
و از میان این انبوه خانهها و برجها و منزلها،هیأتی با نشانی پرچم
و این علمهای عزا و کتلهای سیاه و سبز و سرخ
و روضهای میشود به پا
و زمان یادآور است
زمانهای را كه چهل منزل صوت قرآن بر محملی بلند بود و خیزران...
و هزارویك روضه بسیار
روضه قصهای غصهدار
قصهای آسمانی كه در هزارههای ابتدایی تاریخ روایت شد
قصه من،تو و آینههای امیدوار
قصهای سرشار از جوانی و غوغا
عاشقی، زیبایی، جاودانگی و تا صوراسرافیل بدمد این قصه تكرار و تعریف میشود
مردان با شنیدش سینهچاک میدهند، جوانان بر طبل جنون میكوبند و زنان در اشك معطر میشوند و مروارید زیبا و كودكان لباس رزم میپوشند و آفتاب در نوروز سال قمری هرسال در انتظار اوست
قصه روز دهم رویش لالههای سرخ
كربلای شصتویک هجرت، قصه روزی كه خورشید رفت و شفق تولد یافت، آغاز غمی شیرینتر از شادیهای هستی، كه تكرار نیست و تواتر است
تصویری از شهیدانی چراغ به دست كه رو به آسمان دارند، تصویری از اهالی ساحلی كه در انتظار سفری بی نهایتند، قصه قبیله باحیای حیرتانگیز حادثه روزگار، حدیث حادثهها، قصه تو، قصه من، قصه ما
و قصهای كه تا ابد غصهاش قلبها را به درد میآورد
قصه غمناك عشق...