گفتوگو با تهیهکننده و کارشناسان برنامه سوره که امسال از زاویهای جدید به حادثه عاشورا پرداختند
سوره برائت
عاشورا برای شیعیان اوج بزرگداشت شهادت حسینبنعلی(ع) و خانواده و یارانش در نبرد کربلا در ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری قمری است. بنابراین تا امروز بارها از مظلومیت امامحسین(ع) و یاران باوفایش در قیام عاشورا و... در قالب برنامههای رادیویی و تلویزیونی شنیده و دیدهایم. همچنین در محافل مذهبی نیز به جزئیات این ماجرا پرداخت شده است اما کمتر پیشآمده از خلفای بنیامیه، سیاستگذاریهایشان، دشمنیهایی که با اهلبیت(ع) داشتند و... گفته شود. درحالیکه مردم باید بدانند دشمنیها قبل از واقعه عاشورا چگونه شکل گرفت و چطور یزید به خودش این اجازه را میدهد که شمشیر به دست بگیرد و نوه پیغمبر را به شهادت برساند. به همین دلیل تحلیلها و تفسیرها از این بعد ماجرا همیشه کمتر بوده درحالیکه ضرورت جامعه ایجاب میکند تا به غیر از بعد عاطفی واقعه عاشورا و حقانیت امامحسین(ع) به جریان مخالف هم پرداخت و دلایل بهصراحت عنوان شود. توجه به چنین مواردی باعث شد تا سازندگان برنامه سوره که بهصورت هفتگی از شبکه چهار پخش میشد، تصمیم بگیرند در 16 شب ابتدای ماه محرم امسال تغییر رویه دهند و این بار از زاویه نگاه بنیامیه به ماجرای عاشورا و امامحسین(ع) پرداخته شود. این اتفاق نهتنها برای مخاطبان بکر بود، بلکه توانست نگاه بسیاری از جوانان و دانشجویان را به خود جذب کند. در این برنامه مباحث بسیار منسجمی از خلفای بنیامیه گفته شد و به اطلاعات مخاطب افزود. اقبال مخاطبان نسبت به این برنامه باعث شد سراغ تهیهکننده، استادان دانشگاه و کارشناسان رسانه برویم و درباره محتوای برنامه به گفتوگو بنشینیم.
باید عمق انحراف بنی امیه را نشان دهیم
برنامه سوره از چندی پیش روی آنتن رفت و ۱۶ شب محرم بهصورت ویژه هر شب پخش شده است. این برنامه روال برنامههایی با این محوریت که هر سال محرم روانه آنتن میشود را شکست و تابوشکنی کرد. در واقع شما برخلاف قاعده همیشگی از منظر بنیامیه به واقعه عاشورا پرداختید. بنابراین اتفاق تازهای در این برنامه رقم زدید. دراینباره برایمان بگویید.
من چند نکته را لازم است که دراینباره بیان کنم. بخشی از مساله طبعا سوژهپردازی رسانهای است. یعنی بتوانید این مساله را به گونهای مطرح کنید که مخاطب در مواجهه اول به ذهنش جذاب بیاید و بتواند همراه شود. ما همیشه این موضوع را از منظر تاریخ اهلبیت(ع) نگاه کرده بودیم و متوجه نبودیم وقتی که از منظر سوگواری به ماجرا نگاه میکنیم نتیجه آن مرثیهخوانی و بیان مصائب و فجایعی است که در کربلا به وجود آمده. از این منظر سخنان حضرت سیدالشهدا و انگیزهشان از قیام پررنگ میشود که فرمودند: «إِنّی لَمْ أَخرُجْ أَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفْسِداً و لا ظالِماً، إِنَّما خَرجْتُ لِطَلَبِ إلاصلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی، أُریدُ أنْ آَمُرَ بالمَعروفِ و أنهی عَنِ المنکرِ وَ اَسیرُ بِسیرَةِ جَدّی و أبی؛ من برای جاهطلبی و کامجویی و آشوبگری و ستمگری قیام نکردم، بلکه برای اصلاح در کار امت جدم قیام کردم. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر و به شیوه جد و پدرم حرکت کنم». اما مساله مهم چه بوده است که سیدالشهدا میگویند من میخواهم در امت جدم اصلاح کنم. پس مساله فقط فساد شخص یزید نبوده است. من در همین برنامه همیشه به مهمانان هم میگفتم که وقتی میخواهید مثال بزنید، گناه بنیامیه را تقلیل ندهید به شرابخواری، میمونبازی، زناکاری و امثالهم. چون این حداقل کاری بوده که آنها کردند اما کار اصلیای که آنها کردند این بود که دین رسولا... را تغییر دادند و ما هم در سرمقالههایمان مکرر اشاره میکردیم. تغییر خلافت به سلطنت که در واقع سلطان در جایگاه خدا مینشیند و قانون دینی وضع میکند و... حال اینکه چطور توانستند این مسائل و تحریف را برای آدمهایی که پیغمبر را دیده بودهاند جا بیندازند خودش بخشی از هنر بنیامیه بوده است. بنیامیه خیلی هنرمندانه و رندانه و ظریف این کارها را انجام میداده ولی ما خیلی راحت از کنارش رد میشدیم. بنابراین باورمان این بود باید بزرگی تحریفی که بنیامیه انجام داد معلوم شود تا مشخص شود چرا امام معصوم میگوید: «ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی یا سیوف خذینی»؛ اگر دین محمد (صلیا...علیه وآلهوسلم) جز با خون من استوار نمیماند، پس ای شمشیرها مرا دریابید. این چه اتفاقی بوده است که اصل و اساس دین در خطر بوده و تنها با خون سیدالشهدا امکان اصلاح آن ممکن میشده است. برای فهم این باید عمق انحرافی را که بنیامیه انجام داده بودند بفهمیم.
در کل دیدگاه بنیامیه نسبت به اسلام چه بوده که با امامحسین(ع) مقابله کردند و شما در این برنامه به آن پرداختید؟
ما در شبهای اول برنامه به این مساله پرداختیم که مساله اصلی بنیامیه تحریف بر سر چند حکم الهی یا گناهکاری آن نبوده است. خب، حتما شنیدهاید که وقتی سر مبارک سیدالشهدا را وارد مجلس یزید میکنند، یزید شعری میخواند به این عبارت که:
لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْک فَلاَ *** خَبَرٌ جاءَ وَ لاَ وَحْی نَزَلْ
لَیتَ أَشْیاخِی بِبَدْر شَهِدُوا *** جَزَعَ الْخَزْرَجُ مِنْ وَقْعِ الاَسَلْ
لاَهَلُّوا وَاسْتَهَلُّوا فَرَحاً *** وَ لَقالُوا یا یزِیدُ لاَ تَشَلْ
فَجَزَیناهُ بِبَدْر مَثَلا *** وَ أَقَمْنا مِثْلَ بَدْر فَاعْتَدَلْ
لَسْتُ مِنْ خِنْدِف إِنْ لَمْ أَنْتَقِمْ *** مِنْ بَنِی أَحْمَدَ ما کانَ فَعَلْ
فرزندان هاشم با سلطنت بازی کردند و در واقع نه خبری (از سوی خدا) آمده بود و نه وحیای نازل شده!
کاش بزرگان من که در جنگ بدر کشته شده بودند، امروز میدیدند که قبیله خزرج چگونه از ضربات نیزه به زاری آمده است!
در آن حال، از شادی فریاد میزدند و میگفتند: ای یزید دستت درد نکند!
امروز کیفر ماجرای بدر را به آنان دادیم و همانند بدر با آنان معامله کردیم و در نتیجه برابر شدیم!
من از فرزندانِ «خِنْدِف نیستم اگر از فرزندان احمد (رسول اکرم) انتقام نگیرم.
خب ببینید خود یزید جنگ خود با سیدالشهدا را در مقابل جنگ رسولا... با سپاه قریش در بدر میدانست. خب آنجا مساله جنگ و نزاع کفر و ایمان است. این در حالی است که خود یزید بهصراحت در شعرش میگوید: «فرزندان هاشم با سلطنت بازی کردند، و در واقع نه خبری (از سوی خدا) آمده بود و نه وحیای نازل شده!» پس مساله دو چیز است از نگاه یزید. اول اینکه وحی نبوده است و از اساس اینها ایمان نداشتند و به تعبیر آیه 14 سوره حجرات قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لَکنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکمْ. یعنی اصلا ایمان وارد قلوب اینها نشده بود بلکه صرفا به خاطر قدرت و سیطره اسلام، تسلیم شده بودند. حتی مسلمان هم به معنای واقعی نشده بودند و مساله دوم مساله سلطنت بوده است که چند صباحی از دست اینها خارج شده بود و میخواستند به هر قیمتی بوده است آن را پس بگیرند.
فلذا میبینید که اصلا مساله بنیامیه مساله دین نیست. بلکه دین هم یک ابزاری است در کنار دیگر ابزارها برای رسیدن به سلطنت.
همانطور که خودتان هم اشاره کردید معمولا در برنامههایی که با این محوریت روی آنتن میرفت همیشه به مساله شرابخواری و مسائل غیراخلاقی بنیامیه اشاره میشد. اما شما در این برنامه از زاویه دیگری به ماجرا نگاه کردید. آیا باز هم قابلیت این را دارد که از زوایای دیگری به این ماجرا بپردازید؟
ما 16 برنامه دیگر هم میتوانیم درباره بنیامیه صحبت کنیم. چون تا به امروز فقط درباره کلیات بنیامیه صحبت کردیم. اگر بخواهیم به جزئیات بپردازیم، باید معاویه را جداگانه بررسی کنیم. به یزید به صورت مجزا بپردازیم. همینطور به نقش مشاوران این افراد هم باید به صورت جداگانه بپردازیم. ازجمله مروان، عمروعاص و سَرْجون بن مَنْصور رومی و... بپردازیم. در این میان باید به تفاوت رویکرد معاویه و یزید و نقش خاندان اموی در کلیت خودش و مناسبات آنها با خلیفه سوم هم توجه ویژه کرد. بهطور کلی من فکر میکنم تقلیل دادن گناه امویان و یزید به شرابخواری و زناکاری و امثالهم بزرگترین لطف ناخواستهای بود که ما شیعیان در حق یزید و معاویه انجام دادیم. انحرافی که اینها به وجود آوردند خیلی بزرگتر از معاصی شخصیای است که انجام میدادند.
شما در 10 شب پایانی ماه صفر هم ویژهبرنامه «سوره» را روی آنتن خواهید داشت. در آن شبها چه سرفصلهایی را برای برنامه در نظر گرفتهاید؟
ما در شبهای پایانی ماه صفر قرار است به تاریخ حضرت امام حسن(ع) بپردازیم. درباره فرم و رویکرد برنامه توضیحی نمیدهم. ما سال گذشته هم درباره حضرت رسول(ص) برنامه رفتیم و امسال هم درباره امام حسن(ع).
چقدر در این برنامه سعی کردید پاسخگوی شبهات جوانترهایی باشید که در این زمینه سؤالهای بسیاری دارند؟
فکر میکنم باید از جوانها پرسید که چقدر به سؤالات و شبهات آنها در برنامه پاسخ داده شد. اما ما سعی کردیم آن مسالهمندی قضیه را پیدا کنیم و توضیحش بدهیم. البته مخاطبان تا به امروز بازخورد خوبی به ما در شبکههای اجتماعی و تماسهایی که داشتند و پیامکهایی که به برنامه ارسال شد، دادند. در واقع کمترین چیزی که ما سعی کردیم فراهم کنیم این بوده که حرف تازهای از این بخش از تاریخ اسلام که تاکنون مورد غفلت بوده است را بیان کنیم.
مهمانهای برنامه را بر چه مبنایی انتخاب کردید و چه معیارهایی را در نظر گرفتهاید؟
ما برای انتخاب مهمانها خیلی سختگیری داشتیم. یعنی در ابتدا پژوهشهایی کردیم که بدانیم چه افرادی در این حوزهها کار کردند. بعد از آن با تعدادی از آنها جلسه گذاشتیم و به فهرستی از دوستان و بزرگواران رسیدیم. ضمن اینکه مسالهمان این بود شخصی را که میخواهیم بهعنوان مهمان در برنامه دعوت کنیم ظرفیت گفتوگوی رسانهای دارد یا نه. چون برخی از این دوستان ظرفیت علمی دارند ولی خیلی رسانهای و خوشصحبت ممکن است نباشند. در جلسات به این جمعبندیها رسیدیم. مشکلات کرونا هم در این میان بود که در نهایت موجب حذف و اضافاتی به فهرست شد و در نهایت رسیدیم به همین بزرگوارانی که روی آنتن مشاهده کردید.
مهمانهای شبهای پایانی ماه صفر هم مشخص شدهاند؟
تعدادی از آنها بله انتخاب شدهاند اما برخی از مهمانها هنوز انتخاب نشدهاند و در جلسات آتی تحریریه و پژوهش انتخاب خواهند شد.
دکتر سعید طاوسی مسرور، استاد دانشگاه:
سوره با استقبال جوانان مواجه شد
دکتر سعید طاوسی مسرور درباره پرداخت برنامه سوره از دیدگاه بنیامیه به واقعه عاشورا میگوید: من در قسمتی که خودم در برنامه حضور داشتم به این موضوع اشاره کردم که اتفاق مبارکی است و باید تداوم پیدا کند، زیرا برای تحلیل کامل و جامع داشتن از وقایع تاریخی باید به همه عواملی که در ماجرا دخالت داشتند، بپردازیم تا برای مخاطبان شناخته شود. از سوی دیگر برای مخاطبان تلویزیون و رادیو از یزید، شمر، عمربن سعد کلیات متعارف گفته شده، اما درباره امام حسین(ع) و یارانش تفسیرهای زیادی گفته شده و آن هم با جزئیات، حتی نظرات و دیدگاههای متفاوت هم انعکاس پیدا کرده و مخاطبان در جریان قرار گرفتند. بنابراین ما برای شناخت مخاطب از بنیامیه نباید به کلیات بسنده کنیم، باید به جزئیات هم بپردازیم.
وی ادامه میدهد: باید مخاطب بشناسد که معاویه چه کار کرده و چگونه حکومت را به دست آورد و آن را تثبیت کرد. از آغاز خلافت یزید تا واقعه عاشورا شش ماه است و قطعا قبل از این اتفاقات و تحولات مهمی رخ داده بود که یزید دست به شمشیر برمیدارد و علیه نوه پیغمبر برمیخیزد. بنابراین باید دوره حکومت معاویه بهخوبی شناخته و سیاستگذاریها و انحرافات یزید مشخص شود. معمولا ما در برنامههای محرم به شرابخواری، قماربازی و... یزید اشاره میشود اما گفته نشده بود او چه استراتژیای برای حکومتش داشت. نگاهش به مخالفان چطور بود و چه خشونتهایی انجام میداد و چه بلاهایی بر سر جامعه اسلامی آورد. این موارد جای کار زیادی دارد. در ضمن خط امام حسین(ع) در عاشورا تمام نمیشود. همچنین خط بنیامیه هم تمام نشده بود. پس از این دست برنامهها باید بیشتر باشد. ضمن اینکه غیر از بنیامیه موضوعات دیگری هستند که باید به آنها توجه شود.
این استاد دانشگاه درباره اینکه به چه موضوعات دیگر میتوان توجه کرد، توضیح میدهد: از زاویه بنیعباس هم باید این کار انجام شود. باید مردم هارون، مامون، منصور، متوکل و... هم بشناسند تا مردم متوجه شوند امام جواد(ع)، امام هادی(ع) و امام کاظم (ع) چگونه توانستند چنین شخصیتهایی را در برابر شیعیان هدایت کنند و چطور مردم را راهنمایی کردند و مذهب را نگه داشتند تا امروز به ما برسد. به نظرم مردم در زمینه تاریخ خلفا کم شنیدند و باید این خلا جبران شود. حال برنامه سوره در مورد بنیامیه دست گذاشته، میتوان از زوایای دیگر هم به این موضوعات پرداخت. مثلا فرهنگ و اقتصاد جامعه در زمان بنیامیه چطور بوده؟ راه کسب درآمد مردم و حکومت به چه روشی بوده؟ دلمشغولیها چگونه بود؟ رسانههای آن زمان چه کسانی بودند که جنگ روانی و تبلیغاتی ایجاد میکردند؟ آیا حدیثسازان و شاعران این کارها را انجام میدادند و... بنابراین هنوز جای کار زیادی دارد. در هر قسمت از این برنامه مباحثی که مطرح شده، جای کار زیادی دارد و هر عنوان فتح بابی است برای مباحث بیشتر و اینکه باید این مسیر ادامه پیدا کند.
طاوسی با اشاره به اینکه باید از قالبهای متفاوت برنامهسازی هم برای پرداختن به چنین مباحثی استفاده کرد، توضیح میدهد: غیر از برنامههای گفتوگو محور میتوانیم مستند تاریخی هم بسازیم یا کلیپ تهیه کنیم، حتی میتوان سریال ساخت. سریال معصومیت از دست رفته داوود میرباقری برای آشنایی با مقطعی است که امام حسین(ع) شهید میشود. پخش کارهایی از این جنس میتواند به اتفاقات خوشایندی منجر شود. این جنس کارها میتواند تولید شود و باید از ظرفیتهای مختلف استفاده کرد.
وی درباره بازخورد برنامه میان جوانان و اینکه چنین برنامهای تا چه میزان پاسخگوی شبهات آنهاست، میافزاید: بازخوردهای مثبت زیادی دریافت کردم، حتی بیش از تصورم بود. پیامهای تشکر زیادی ارسال شد و همه تاکید داشتند چنین موضوعاتی را نشنیده بودند یا به گوششان نخورده بود، مطلب نویی بود، نگاهمان تغییر کرد و... از این جنس پیامها بهشدت دریافت کرد. بهویژه پیامهای ارسالی از سوی جوانان و دانشجویان بود. امیدواریم تعداد چنین برنامههایی افزایش یابد و در این ایام برنامهها فقط به مداحی اکتفا نشود. در ضمن بهتر است چنین برنامههایی در دیگر مناسبتهای مذهبی پخش شود و مردم تحلیلهای این چنینی را بشنوند.
دکتر زهرا روح الهی امیری، استاد دانشگاه:
زوایای جدیدی از حماسه عاشورا باز شد
مسلما هر کارشناسی وقتی قرار است در یک برنامه با محوریت دین و مذهب صحبت کند برای خودش معیارهایی در نظر میگیرد. چه ویژگی در برنامه «سوره» وجود داشت که شما را ترغیب به حضور در آن کرد؟
با توجه به اینکه خودم کارشناس مسائل تاریخی هستم و سالها درباره این موضوع تدریس میکنم باعث شد که به این برنامه دعوت شوم. به هر حال جایگاه برنامه و شبکه چهار جایگاه فرهیختگان است و نگاه مخاطبانی که بیننده این برنامه هستند، باعث شد در این برنامه حضور پیدا کنم. برنامه «سوره» برنامه خاص و نخبگانی است. ایدهها و مسائل جدید در این برنامه مطرح میشود. گونهای دیگر از تاریخ را برای مخاطب عرضه میکند و از این جهات برای من جذابیت داشت. تا اینکه برنامهای باشد که صرفا یک برنامه روایی تاریخی باشد.
به نظر شما چقدر ساخت چنین برنامههایی با چنین رویکرد و نگاه متفاوتی در تلویزیون ضرورت دارد؟
بر اساس یک پیشینه 40 ساله که جمهوری اسلامی در این زمینه داشته تا به حال سعی شده که بیشتر از زاویه مثبت به قضایا نگاه کند. حال اگر دشمنان اهل بیت ما هم مورد توجه قرار میگرفتند و گاهی اوقات به آنها پرداخته میشد، اصل موضوع برای ما نبود و در حاشیه به آن پرداخته میشد و میتوانم بگویم در برنامههای صداوسیما به این موضوع نگاه تکبعدی داشتیم. شاید مردم نگاهشان به این جنس برنامهها این بود که این برنامهها تکراری هستند و حرفهای کلیشهای زدهشده و مباحث مدام تکرار میشوند. انتظاری که ما و مخاطبان از صداوسیما داشتیم این بود که حرفهای جدیدتری نسبت به گذشته زده شود. کارشناسان متنوعتر باشند و آدمهای جدیدتری وارد عرصه شوند. از سوی دیگر هم ابعاد جدیدتری از موضوع مکشوف شود. من به واسطه ارتباط نزدیکی که با دانشجویان دارم میبینم که جذب این برنامه شدند. لذا این نشان میدهد برنامه توانسته در دل مخاطبان جا باز کند و حتی افرادی که نسبت به برنامههای صداوسیما بیتوجه شدهاند را هم به خود جذب کرده است.
چقدر این موضوع قابلیت پرداختن در برنامههای مختلف تلویزیونی را دارد؟
من همیشه این را مورد تاکید قرار میدهم که تا ما ظرف زمان و ظرف مکان را نشناسیم هیچ تحلیل مناسبی از عملکرد افراد در آن ظرفیت زمانی و مکانی نمیتوانیم داشته باشیم. درست است که هدف ما شناخت اهل بیت است اما اگر ظرف زمانی و مکانی موضوع برای ما قابل شناخت نباشد، نمیتوانیم به درستی از سیره و سیاست اهل بیت تحلیلی ارائه بدهیم و درکش کرده و به مخاطب خودمان القا کنیم. اما اینکه ستم زمانه چه مواردی را در برمیگیرد نکتهای است که باید به آن پرداخته میشد. مساله بعد کاربردیکردن مباحث تاریخی است. ادعای ما و حکومت ما بر این است که میخواهیم مردم را اهل بیتی کنیم. اما تا ندانیم که چرا اهل بیت ما نسبت به برخی مواضع عکسالعمل نشان دادند و این موضع چه بوده است نمیتوانیم الگوسازی کنیم. لذا به نظر میرسد که برنامه با این هدفگذاری توانسته تا حدود زیادی موفق شود و هم در جهت آگاهسازی مردم و مسوولان توانسته گام موثری بردارد.
آیا به اعتقاد شما میتوان از زوایای دیگری هم به واقعه عاشورا پرداخت؟
ما از زاویه تاریخ به این واقعه نگاه کردیم. خود تاریخ باز هم میتواند زوایای متعدد دیگری هم از باب مردمشناسی این عصر داشته باشد. به عقیده من از بعد جامعه شناسی بسیار مهم است که ما جامعه شناسی سرزمین کوفه و مناطق اطرافش را بدانیم و اینکه چرا اینگونه شد و چرا مردم کوفه متفاوت بودند و در دورههای مختلف متفاوت عمل میکردند. اینها پرسشهایی است که ما هنوز به طور کلی پاسخ میدهیم. اما اینکه چه عواملی روی رفتار مردم کوفه تاثیرگذار بوده را مردم خیلی نمیدانند. شاید جامعه نخبگانی ما هم اطلاعات جزئی داشته باشند. ما باید در تربیت مردم و جامعه خودمان از عواملی که باعث تشدید این وضعیت میشود دوری کنیم و این درسی است که تاریخ به ما میدهد.
فکر میکنید این برنامه چقدر در پاسخ به سوالات و شبهات و ابهامات دینی و تاریخی جوانهای امروزی موفق عمل کرده؟
میزان موفقیت برنامه را باید در بازخوردهای مخاطبان برنامه جستوجو کرد. من به عنوان معلم تاریخ که دانشجوها و همکارانم برنامه را دیدند، بازخورد مثبت نسبت به آن داشتند. البته نگاه مخاطبان متفاوت است. از طرفی ممکن است رویکرد مهمانهای برنامه در جزئیات تفاوتهایی داشته باشد یا برخی ابهامات را خود مهمانها ایجاد کرده باشند که به نظر میرسد باید این ابهامات هم توسط سردبیر و مجری فرهیخته برنامه پرداخته شود.
یعقوب توکلی، کارشناس برنامه سوره:
ایستادگی امام حسین (ع) برای رد حاکمیت کفر بود
این کارشناس درباره ورود برنامه «سوره» از جنبهای متضاد به مبحث عاشورا بیان میکند: شاید تا به حال بیشتر به اردوی جریان امامت نگاه میکردیم و بیشتر بعد عاطفی آن را در نظر داشتیم. در واقع بیشتر جنبههای ناشی از وقوع جنایت و ظلم امویها که حداکثر میزان قابل تصور برای عقل بشری یا حتی عقل شیطانی بوده، روایت میشد. به این موضوعات کمتر پرداختیم که اصلا چرا بخشی از جامعه مسلمانان به اینجا کشیده شدند؟ چگونه این مسیر را طی کردند؟ روندی که جامعه از آن به دینداری ابزاری، ظاهرگرایی در دین و استفاده نادرست از دین رسید، چطور طی شد؟ روندی که متاسفانه در طول تاریخ تبدیل به فرهنگ شد و یک جریان عجیبی به وجود آورد که هرازگاهی در جوامع مختلف پدیدار میشود. به همین علت نمیشود گفت نگرش اموی از بین رفته است. مقالهای در دانشگاه تهران داشتم که در آن به صورت دقیقتر، سیاستی که داعش در عراق و سوریه پی گرفته بود و همپیوندیهای رفتاری، اعتقادی، فکری و وحدت ماخذ سیاست آنها با دیدگاه اموی را بیان کردم.
توکلی ادامه میدهد: باید گفته شود انگارههای حاکم بر جریان اموی چه بود و چرا آنها اینقدر علیه امام حسین (ع) و اهلبیت(ع) اعمال بغض کردند. چگونه این کفر سازمانیافته غلبه نظامی پیدا کرد و برای خودش نظام سیاسی ترتیب داد و بر مسلمانان حاکمیت یافت؟ ابعاد این کفر باید شناخته شود وگرنه مطالعه جزئی درباره عاشورا و گفتن از اینکه به خاطر بیعت بود یا دعوت کوفیان یا اینکه امام حسین (ع) از واقعه عاشورا خبر داشت یا نه و... گفته شده است. باید بستر حوادث و جریان مقابل را شناسایی کنیم و از غلبهای که کفر اموی بر دنیای اسلام پیدا کرد و ایستادگی امام حسین (ع) بگوییم. ایستادگی امام تلاشی بود برای عدم امضای حاکمیت کفر که باید بیشتر دیده شود. من فکر میکنم این دوره از برنامه سوره توانست به مقدار زیادی فضا را باز کند و خوشبختانه بعد از جلساتی که با حضور اساتید مختلف برگزار شد شاهد اتفاقهای مثبتی در این حوزه هستیم.
این پژوهشگر درباره بازخوردهای برنامه میگوید: تقریبا کمتر کسی را دیدم که این برنامه را ندیده باشد. مردم از طبقات مختلف مثل استادان، روستاییان، کشاورزان و... در جاهای مختلف گفتند یا پیامک دادند که این برنامه را مشاهده کردند. حتی دانشجویان خارج کشور که با ما در ارتباط هستند هم اظهار کردند برنامه را دیدند و واکنش نشان دادند.
از توکلی درباره فواید این بازخوانی تاریخی و تلاش او در این برنامه برای خروج از حوزه تاریخ صرف و پیوند این آگاهی به امروز پرسیدیم که پاسخ داد: یکسری مسائل به گونهای است که در دورههای مختلف زمانی در زندگی بشری قابل تداعی و قابل فهم است. مثلا یک پسر در 17 سالگی صورتش مو در میآورد و در 40 سالگی موهایش جوگندمی و در 60 سالگی سفید میشود. البته امکان دارد یک جوان در 15 سالگی صورتش پر مو شود و دیگری در 18 سالگی، تفاوتهایی هست اما به هر حال واقعیت دارد و اتفاق میافتد. این طبیعت زندگی انسان است. روابط اجتماعی حاکم بر زندگی بشر هم تا حد زیادی شبیه هم است. به عنوان مثال رفتار انسانی که مال جمع میکند و دنبال غلبه سیاسی از طریق اندوختن مال است، شناختهشده و بازخوردهای آن هم قابل مطالعه است.
همانطور که خروجی رفتار انسانی که نسبت به بیتالمال مسلمانان توجه دارد هم مشخص است. در نظامهای رفتار سیاسی، خروجی رفتار حاکمی که احساس مسؤولیت جدی نمیکند یا خودش را در برابر قانون مسؤول نمیداند؛ قانون را دور میزند یا از فرصت دسترسی به بیتالمال مسلمانان برای تبدیل آن به خزانه شخصی خود استفاده میکند، قابل شناسایی و قابل تعریف است. هر چند ممکن است به صورت دقیق قابل اندازهگیری نباشد ولی قابل فهم است و باعث تغییر رفتار اجتماعی میشود. برخی اتفاقها در طول تاریخ مشابهتهای فراوانی با همدیگر دارد و در این برنامه هم فکر میکنم پیوندی میان وقایع تاریخی و امروز ایجاد شد. مثلا در زمان سقراط به لحاظ تفکر سوفسطایی بحرانی در جامعه یونان اتفاق افتاد و آشفتگی فکری به وجود آورد. البته بعد از آن اقداماتی شد تا در برابر سفسطه ایستادگی شود.
اما الان ما در جامعه همچنان دچار سفسطه هستیم. دروغهای مجازی و راستودروغهای خلط شده که وارد جامعه میشود و تاثیر مخربی بر روان جامعه دارد از همین قسم است. خروجی این اتفاق مشخص است؛ مبانی نظری، فکری و اخلاقی ذهن انسانها را به هم میزند و یک ذهن آشفته و سفسطهزده ایجاد میکند چون ما به خود اجازه دادیم روزانه حجم زیادی از قضایای راست و دروغ را با هم بخوانیم و نسبت به بعضیها واکنش درخوری که مبتنی بر علم و آگاهی باشد، نشان ندهیم.
او میافزاید: برخی قضایا، بشری است و شما نمیتوانید آنها را از حال بشر منتزع کنید و بگویید برای انسان 50 یا 500سال پیش بوده است. بعضی مسائل ربطی به انسان سنتی یا امروز ندارد و به واسطه انسانی بودن، همیشگی است.
توکلی درباره دیگر وجوه قیام امام حسین (ع) که کمتر به آن پرداخته شده بیان کرد: من فکر میکنم حرف اغلب اساتیدی که در این برنامه حضور داشتند، تمام نشده است. شاید برای هرکدام، یک برنامه یا دو برنامه نیاز باشد تا حرفشان را بزنند. به نظرم این کار آگاهیبخشی مثبت و خوبی به باور میآورد. این برنامه نشان داد عزیزانی که دارای نظام مطالعاتی و ذهن سازمانیافته هستند حضورشان در یک برنامه سازمانیافته میتواند به سازمانیافتگی اطلاعات خیلیها
کمک کند.
او بیان میکند: متاسفانه بخشی از حافظه تاریخی جامعه ما گرفتار ادبیاتزدگی، شعرزدگی یا عاطفهزدگی است. شما در ادبیات و شعر توقع ندارید گوینده دقت تاریخی داشته باشد و به صحت یا عدمصحت برخی وقایع فکر کند. بخش زیادی از تاریخ ما در میان داستان و واقعیت در رفتوآمد است و باید به جامعه بخش واقعی تاریخ را بگوییم. افسانه، اسطوره و داستان هم ارزش خاص خود را دارند، ولی پایه و بنیان باید براساس واقعیتی باشد که اتفاق افتاده نه آنچه در فکرمان هست و به آن علاقه داریم. این فقط درباره عاشورا هم نیست. در سایر حوزهها هم همین مسائل را داریم. مثلا آنها که نسبت به تاریخ باستان توجه دارند شاید 95درصد مطالبشان واقعیت نیست. خیال و دوستداشتههای نویسندگان است و افراد نتوانستند بین خیال نویسنده و واقعه تاریخی تفکیک قائل شوند و جرات کنند و بگویند شاید خلاف آن صحت داشته باشد. به همین دلیل اسطورههایی در ذهن مردم شکل گرفته است که خیلی واقعی نیستند. امیدواریم صداوسیما بیش از پیش به بحثهای جدی کارشناسی التفات کند و شبکههای صداوسیما هم به این موضوع تن دهند. همیشه تاریخ ثابت کرده است وقتی در جامعهای معرفت اجتماعی و علمی بالا برود انتفاع آن به همه جامعه میرسد.
-
شاه ماهی در امارات
-
ماه، پشت ابر نمیماند
-
ماراتن دولت و مجلس به کجا میانجامد؟
-
سوره برائت
-
حکیمی در قید «حیات» است
-
تحلیل گزینه بهداشتی دولت
-
کشتیهای نجات
-
قتل به خاطر توهم توطئه
-
تحول به اقتصاد ایران میرسد؟
-
پیام تسلیت رئیس رسانهملی در پی درگذشت محمدرضا حکیمی
-
فتنه آمریکایی در افغانستان
-
طالبان: اشغالگران، افغانها را به مکانهایی میبرند که کمتر از زندان نیست
-
عدالتخواه غبطهبرانگیز
-
مرام جاودانه*