تفکر قالبی و معمای پدر پسر
امید مهدینژاد طنزنویس
مردی پس از آنکه خودروی گرانقیمت خارجیاش را از نمایندگی فروش خودروهای گرانقیمت خارجی تحویل گرفت، سوار خودروی یادشده شد و به منزل رفت و به پسر نوجوانش پیشنهاد کرد با هم سوار خودرو شوند و نخست به گردش بروند و ناهار بخورند و سپس به محل کار همسرش عزیمت نمایند و وی را با خودروی گرانقیمت خارجی شگفتانه کنند. مرد و پسرش سوار ماشین شدند و پس از ساعتی دوردور در اندرزگو و الهیه و شهرک و صرف ناهار در یکی از رستورانهای لاکچری زعفرانیه به سمت محل کار همسر حرکت کردند. در راه بر اثر زیادهروی ناگهان کنترل خودرو از دست مرد خارج شد و خودروی گرانقیمت خارجی پس از تصادف با دو خودروی دیگر و نیز یک درخت در کنار خیابان متوقف شد. در پی این حادثه مرد جابهجا فوت کرد و پسرش بهشدت زخمی شد. چند دقیقه بعد نیروهای امدادی پیکر پسر و جسد مرد را از میان خودروی گرانقیمت خارجی مچاله شده خارج کردند و به نزدیکترین بیمارستان بردند. دقایقی بعد وقتی پزشک کشیک اورژانس برای معاینه پسر به ملاقات او رفت با شگفتی متوجه شد آن کودک پسر خود اوست...در اینجا همه حاضران در داستان از کارکنان نمایندگی فروش خودروهای گرانقیمت خارجی تا دوردورکنان اندرزگو و الهیه تا گارسونهای رستوران لاکچری تا نیروهای امدادی تا مردمی که در محل حادثه جمع شده بودند، یکصدا به این فکر فرو رفتند که: اگر پدر کودک فوت کرده است، پس پزشک کشیک اورژانس بیمارستان کیست؟ در این هنگام پیری که برای انجام تست کرونا به بیمارستان مراجعه کرده بود،رو به خوانندگان کرد و گفت: گاهی انسان به صورت ناخودآگاه به افکاری چنگ میزند که هیچ پشتوانه منطقی برای آن ندارد. تنی چند از خوانندگان پرسیدند: یعنی چه؟ پیر گفت: اگر تفکر قالبی در مورد جنسیت وجود نمیداشت، ما به این سؤال جواب درست میدادیم اما این تفکر قالبی مانع رسیدن ما به جواب درست میشود. خوانندگان پرسیدند: میشود بیشتر توضیح بدهید؟ پیر گفت: بله. آیا پزشک کشیک اورژانس بیمارستان نمیتواند یک زن باشد؟ او مادر پسر بود و مرد راننده که فوت شد، پدر پسر و پسر نیز خود پسر. خوانندگان گفتند: عجب. پیر در پایان گفت: امروزه ما بیشتر از همیشه اسیر تفکرات قالبی خود هستیم. وی افزود: تفکر قالبی فقط در مورد جنسیت نیست. مراقب تفکر قالبی خود باشیم.