خودکشی پهلوی در میدان ژاله

گفت‌وگو با مهدی طالقانی درباره اتفاقات 17 شهریور

خودکشی پهلوی در میدان ژاله

 برای نسل اول انقلاب، «جمعه سیاه» نقطه عطف و یكی از دلایل محكم برای ماندن مردم در خیابان و ادامه تظاهرات ضد پهلوی است كه به پیروزی انقلاب اسلامی ختم شد.در‌كتاب‌های تاریخی و در نشریاتی كه گفت‌وگو و تحلیل‌های سیاسی منتشر می‌كردند، جمعه سیاه؛ روز 17 شهریور سال 57 است كه میدان ژاله رنگ خون گرفت و جمعه خونین ‌در حافظه تاریخ به ثبت رسید. جمعه خونین شد و خون رنگ جنون گرفت و دیگر آرام نگرفت تا رسید به بهمن 57 و پیروزی انقلاب.برخی می‌گویند در این روز حدود چهار هزار نفر به شهادت رسیدند اما گروهی این تعداد را كمتر می‌دانند.اما هر چه بود 17‌شهریور نشان داد كه نه مردم قصد كوتاه امدن دارند و نه رژیم پهلوی.چند روز قبل از حادثه 17‌شهریور، سینما ركس آبادان در آتش سوخته بود و تعداد زیادی از مردم بیگناه در این سانحه كشته شده بودند و خیلی‌ها این فاجعه را به پای ساواك و شاه نوشته.عصبانیت مردم در اوج بود كه كشتار میدان ژاله شكل گرفت و رژیم پهلوی به سمت خودش شلیك نهایی را انجام داد.
 عصیان مردم
 مهدی طالقانی، پسر مرحوم آیت‌ا... طالقانی كه روز حادثه در نزدیكی میدان ژاله بوده می‌گوید:تظاهرات ضد پهلوی از سال 56 شروع شده بود و در سال 57 بیشتر و منسجم‌تر شده بود.تظاهراتی كه در تهران و شهرهای بزرگ شكل می‌گرفت، به شهرهای كوچك هم رسیده بود.قبل از آن تظاهرات وسیع روزهای تاسوعا و عاشورا و عید فطر انجام شده بود.
به دعوت امام‌خمینی (ره) و آیت‌ا... طالقانی مردم در این روزها تظاهرات میلیونی انجام داده و اعتماد به نفس خوبی پیدا كرده بودند.این كه آتش‌سوزی سینما ركس در شكل‌گیری در تظاهرات میدان ژاله موثر باشد را تایید نمی‌كنم اما این كه مردم عاصی و عصبانی شده بودند، شكی نیست.منطقه‌ای كه به ژاله معروف بود، منطقه وسیعی بود و از شرق، غرب، شمال و جنوب به میدان ژاله راه بود و در روز 17 شهریور مردم از هر چهار طرف به سمت میدان حركت كرده بودند.روزهای قبل انقلابیون و بازاری‌های انقلابی و زندانیان سیاسی از جمله آیت‌ا... طالقانی به مردم گفته بودند كه تظاهرات و حضور در خیابان‌ها را ادامه دهند.این که جریان تظاهرات به سمت میدان ژاله باشد را علامه یحیی نوری فراخوان داده بود.ایشان از روحانیون معتمد و با سواد آن دوره بود و مردم از وی حرف‌شنوی داشتند.
 فرمان شلیك
آن روز من هم مثل بقیه مردم به اطراف میدان ژاله رفته بودم.خاطرم هست در خیابان فخرالدوله بودم كه تیراندازی شروع شد.از شب قبل نیروهای نظامی به خیابان‌ها آمده بودند. شهر و به‌خصوص اطراف میدان ژاله امنیتی بود.اما مردم شعارگویان به سمت میدان حركت می‌كردند.چند بار فرمانده‌ نیروهای نظامی با بلند‌گو از مردم خواست كه تظاهرات را تمام كرده و به خیابان‌ها را ترك كنند اما مردم گوش نكردند چون تجربه شنیدن این اخطارها را داشتند و باور نمی‌كردند كه سربازها به سمت‌شان مستقیم شلیك كنند، اما فرمان شلیك صادر شد و سربازها واقعا به سمت آنها شلیك كردند.این اولین بار بود كه سربازها مستقیم به سمت مردم شلیك می‌كردند. اوضاع تغییر كرد و بسیاری از مردم فرار كردند و من‌هم به سمت خانه‌مان كه پیچ شمیران بود رفتم.تعداد زیادی از مردم شهید شدند اما آنچه كه من دیدم و بعد از انقلابیون و نزدیكانم شنیدم، حدود هزار شاید هم دو هزار نفر شهید شدند اما رقم چهار هزار نفر درست نیست.روز بعد روزنامه‌ها به‌خصوص روزنامه كیهان كه عكاسش هم در محل حضور داشت، اخبار و عكس‌های میدان ژاله را منتشر كرد و باعث عصبانیت همه كشور شد.خبرنگاران خارجی هم آن روز در تهران و در میدان ژاله بودند و این اتفاق بازتاب جهانی هم داشت كه برای رژیم پهلوی اصلا خوب نبود.به نظرم شاه پیش‌بینی نمی‌كرد كه مردم از سربازان او نترسند و در خیابان بمانند و تعداد كشته‌ها زیاد شود.شاید تصورش این بود كه با اولین تیراندازی‌ها مردم متفرق شوند.اما مردم ماندند و تظاهرات ادامه پیدا كرد چون زمینه‌های انقلاب فراهم شده بود و مردم تجربه تظاهرات تاسوعا و عاشورا را داشتند و باورشان شده بود باید راهی كه انتخاب كرده‌اند را ادامه دهند.بعد از اتفاق 17 شهریور، دولت حكومت نظامی هم برقرار كرد اما دیگر فایده نداشت و هیچ منع و فشاری نمی‌توانست مردم را آرام كند.
 باجی كه جواب نداد
آن روزها آیت‌ا... طالقانی و آیت‌ا... منتظری و بقیه روحانیون مبارز در زندان بودند.بعد از انتشار خبر حادثه میدان ژاله واكنش نشان دادند و آن را محكوم كردند و از مردم خواستند كه به راهشان ادامه دهند.حالا خون‌ زیادی ریخته شده بود و ثابت كرده بود كه شاه نه تنها قصد تغییر استراتژی خود در نوع حكومت‌ را ندارد كه اگر لازم باشد مردم را در خیابان‌‌ها به شهادت می‌رساند.از آن طرف شاه، تصور می‌كرد كه با این بگیر و ببند و خون‌ریزی می‌تواند كمی نفس بكشد و مردم دیگر به خیابان‌ها نمی‌آیند اما درست برعكس شد و تظاهرات
 روز‌به‌روز بیشتر شد.فشار مردم آنقدر زیاد شد كه در هشت آبان سال 57 رژیم برخی از روحانیون از جمله پدر مرحومم را از زندان آزاد كرد تا مثلا به مردم باج بدهد و آنها را آرام كند.اما پدر كه آزاد شد، منزلش شد محل رفت و آمد مبارزین و انقلابیون و اتفاقا مسیر انقلاب ریل‌گذاری و پیروزی انقلاب حتمی‌تر شد.

میدان ژاله چگونه میدان شهدا شد
 مرحوم علامه نوری پیش از پیروزی انقلاب در میدان ژاله كتابخانه و حسینیه‌ای داشته و در آنجا برای مردم سخنرانی می‌كرده و به واسطه همین سخنرانی‌ها بین مردم طرفداران زیادی داشته و خیلی‌ها پای منبر او می‌نشسته‌اند.قبل از اتفاق 17 شهریور آن‌طور كه خود علامه در گفت‌وگویی عنوان كرده، نیروهای نظامی و ساواكی‌ها در محل سخنرانی‌های او، با مردم برخورد می‌كرده‌‌اند و در یكی از این درگیر‌ها چند نفری هم به شهادت می‌رسند كه روز بعدش شریف‌امامی؛ نخست‌وزیر وقت با علامه نوری تماس می‌گیرد و توضیحاتی می‌‌دهد كه علامه نمی‌پذیرد و به سخنرانی‌های خود علیه رژیم ادامه می‌دهد.در سخنرانی‌ای كه شب عید فطر (چند روز مانده به 17 شهریور) انجام می‌دهد می‌گوید: من نام این میدان(ژاله) را میدان شهدا می‌گذارم چه دستگاه حاكمه و شهرداری بپذیرد چه نپذیرد.همین كه مردم قبول كنند كافی است.همان شب مردم حدود 100 مقوا تهیه كرده و روی آنها می‌نویسند میدان شهدا و در میدان ژاله نصب می‌كنند.بعد از واقعه 17 شهریور هم برای همیشه میدان ژاله به میدان شهدا تغییر نام می‌دهد.