8 روایت از آیتا... سیدمرتضی عسکری که امروز سالگرد درگذشت اوست
یک عمر دفاع از شیعه
علامه سیدمرتضی عسکری را بیشتر در حوزه تحقیق علوم دینی، نگارش کتب تاریخ اسلام و تألیف در حوزه معارف اهلبیت(ع) میشناسیم. در عمری نزدیک به یک قرن دهها کتاب تاریخی، تفسیری و کلامی تألیف کرد و نامش را در عرصه توسعه علم و اندیشه ماندگار ساخت. رهبر معظم انقلاب درخصوص علامه فرمودند: ایشان به حق «مرزبان حریم تشیع» است. زیرا کار عمده ایشان این بود که اتهاماتی که به مکتب اهلبیت(ع) وارد میشد را رصد میکرد و پاسخ میداد. اما روایتهای دیگری از زندگی او وجود دارد که کمتر به آن پرداخته شده، سیداحمد عسکری آخرین فرزند او، حجتالاسلام علی سلیمی؛ معاون مرکز مطالعات علامه عسکری و خواهرزاده علامه و حجتالاسلام سیدمحمدمرتضی عاملی؛ مدیرعامل مؤسسه تنظیم و نشر آثار علامه سیدجعفرمرتضی در گفتوگو با ما زوایای خواندنی از زندگی علامه عسکری را بازگو کردهاند.
بهار 1293 خورشیدی در خانوادهای با اصالت خراسانی که از دوره صفویه «شیخالاسلام» ساوه بودند، به دنیا آمد. در شش ماهگی یتیم شد و پدربزرگ مادریاش خاتمه المحدثین عهدهدار تربیت و زندگی او شد. درباره دوران کودکی و علاقهاش به علمآموزی میگفت: من هشتساله بودم که در کتابخانه پدربزرگم دونوشته در مورد تاریخ واقعه تنباکو و نیز کتاب گفتار خوش یارقلی را مطالعه کردم. جریان رژی که در دو کتاب اول آمده بود و داستان حزبالوطنی سیدجمالالدین اسدآبادی مرا با استعمار و نقشهها و اهداف آن آشنا کرده بود. این آشنایی مرا به مبارزه با استعمار در همه عمر هدایت کرد.
علاقهاش به تحصیل و مطالعه از همان کودکی موجب شد تا از 10سالگی تحصیل را درحوزه علمیه سامرا آغاز کند. در 18سالگی و در دوره ریاست آیتا... حائری یزدی بر حوزه علمیه قم به ایران آمد و ساکن قم شد. در این ایام در مکتب علمی آیات مرعشی نجفی، امام خمینی، شریعتمداری ساوجی و میرزا خلیل کمرهای دروس حوزه را در «فیضیه» آموخت.
علامه سیدمرتضی عسکری آینده جامعه ایران را در اصلاح روش تعلیم و تربیت میدید و از این رو برپایی درس تفسیر قرآن در دستور کار خود قرار داد تا در برابر غربیسازی فرهنگ ایرانی توسط پهلوی سپری بسازد. او پس از مدتی دوباره به سامرا بازگشت و تحصیل را در حوزه سامرا ادامه داد.
چه مبارک سحری بود
سیداحمد عسکری آخرین فرزند علامه که سالها در خدمت پدر بوده است در ارتباط با حالات معنوی علامه عسکری میگوید: پدر، بیماری قلبی و معده داشتند و سرمای زمستان برای ایشان مضر بود. تصمیم گرفتیم چند وقتی به دزفول سفر کنیم. مسؤول دفتر امامجمعه وقت شهر وقتی از حضور علامه در دزفول مطلع شد درخواست سخنرانی در برنامهای در تبیین ولایت امیرالمومنین(ع) کرد. به ایشان گفتیم که علامه بهدلیل بیماری از سخنرانی و تدریس منع شدهاست. روز پس از این ملاقات گذشت و شبجمعه فرا رسید. من در اتاق پدر خواب بودم و از صدای گریه ایشان بیدار شدم. سحر شده بود و بعد از اذان از من خواستند که اطلاع بدهم ایشان برای سخنرانی در مراسم حاضر میشود. در آن مراسم از رؤیای صادقهای گفتند که حضرت امام حسین(ع)، پدر را به برپایی ولایت علی(ع) فرا میخواند.
حجتالاسلام علی سلیمی، معاون مرکز مطالعات علامه عسکری و خواهرزاده وی، از تجربه سالها مجاورت با علامه عسکری میگوید: ایشان علاقه ویژهای به حضرت فاطمه(س) داشت. خاطرم هست مناظرهای بین یک وهابی و استاد دانشگاه سوربون فرانسه به نام سیدمحمد تیجانی سماوی در شبکه المستقبل برگزار شد. آن فرد وهابی به حضرت زهرا(س) جسارت کرد. مرحوم علامه با مشاهده این صحنه از جا برخاست و گفت پسر فاطمه زهرا نیستم اگر جوابت را ندهم.
خدمت خانوادگی به توسعه علمی
سیداحمد عسکری درباره روابط علامه با خانوادهاش میگوید: فعالیتهای علمی و پژوهشهای گسترده و زمانبر پدر در ایران و عراق هیچگاه مانع توجه ایشان به خانواده و فرزندان نشد. علامه عسکری در کنار تحقیق، سفرهای علمی، تدریس و تألیفات علمی نگاه ویژهای به تربیت فرزندان داشت و هرگز آنها را فدای مسیری که میپیمود، نکرد. یکی از کارهایی که مسیر زندگی همسر و فرزندان علامه عسکری را مشخص کرد، هدایت خانواده به سمت علم و دانش بود. مرحوم پدر علاوه بر همراهی و هدایت با خانواده برای فراگیری علم از همه توان و قوای آنان برای خدمت و توسعه علم بهره میگرفت. علامه در وصیتنامه خود سه فرزند خویش نورالدین، ضیاءالدین و کاظم را مسؤول جمعآوری آثار و انجام امور کتابخانه معرفی کردند. بقیه فرزندان نیز برای انجام بهتر امور در خدمت برادران بودیم. من در زمان حیات پدر محافظ شخصی، آشپز، راننده و خادم ایشان بودم و پس از رحلت علامه نیز در خدمت توسعه اندیشه و آثار علمی پدر بودم.
علامه عسکری قبل از افتتاح دانشکده اصول دین، مجمع علمی اسلامی را تأسیس کردند. در آن زمان همه خانواده کارمند مجمع بودیم. حتی مادر و خواهرانم داوطلبانه برای 30 نفر از کارمندان مجمع آشپزی میکردند. خدمت خانوادگی به علم یکی از ثمرات برنامههای تربیتی علامه عسکری بود. محبتهای بیدریغ پدر به دختران و پسرانش آنها را به خدمت علم درآورد.
نوآوری در پژوهش
حجتالاسلام سلیمی درباره علاقه علامه به نوآوری در تحقیقات علمی میگوید: مرحوم علامه عسکری بهدنبال این بود که مطالبی را مورد بررسی قرار دهد که به آن پرداخته نشده یا کمتر پرداخته شدهاست. در اوایل زندگی علمی تصمیم گرفتند مستدرکی بر وسایلالشیعه بنویسند زمانی که متوجه شدند آیتا... امین در عراق این کار را شروع کردند، منصرف شدند. نوآوری در تمام تألیفات مرحوم علامه به چشم میخورد. کتاب عبدا... بن سبا برای اولینبار پاسخ قاطعانه علمی به شبههای داد که علیه شیعه بیان شده بود. تا قبل از انتشار این کتاب مذهب شیعه متهم بود که ساخته و پرداخته شخصی یهودی به نام عبدا... بن سباست. مرحوم علامه در کتابی سه جلدی با استدلال تاریخی ثابت کردند که شخصی به نام عبدا... بن سبا وجود خارجی ندارد. همچنین کتاب دیگر ایشان با عنوان «یکصد و پنجاه صحابی ساختگی» موجب شد تا علم حدیث غربال شود. ایشان در این اثر ثابت کردند که 150 نفری که وجود خارجی ندارند از آنها حدیث نقل شده و در کتب حدیثی نیز آمده است. به همین دلیل رهبر معظم انقلاب درخصوص علامه فرمودند: ایشان به حق «مرزبان حریم تشیع» است. زیرا کار عمده ایشان این بود که اتهاماتی که به مکتب اهلبیت(ع) وارد میشد را رصد میکرد و پاسخ میداد.
سفرهای عالمانه
علامه عسکری برای مطالعه و تحقیق از کتابهایی که در دسترس نبود، سفری به انگلستان میکند. فرزند علامه در این ارتباط میگوید: علامه در هر سفری، سبک زندگی مردم آن کشور، دیانت، اندیشه و رفتارشان را بررسی میکرد. به همین دلیل پس از انجام کارهای تحقیقاتی، به یکی از کلیساهای نزدیک محل اقامت رفتیم. روز یکشنبه بود و مراسم عبادی برگزار میشد. پدر مقداری ایستاد و عبادتشان را تماشا کرد. سپس در پایان مراسم عبادی با کشیش آنجا ملاقاتی داشت و با او مباحثهای علمی انجام داد. علامه به هر کشور و شهری سفر میکرد با صاحبان فکر و اندیشه مباحثه میکرد.
مشاهده سبک زندگی یهودیان لندن نیز یکی دیگر از برنامههایی بود که در آن سفر صورت گرفت. همراهان با ماشین ما را به محلهای بردند که ساکنانش یهودی بودند. سبک زندگی و حجاب زنان یهودی برای علامه بسیار جالب بود. ایشان در حین قدمزدن در آن محله، اقدام به ارتباط گرفتن با مردان آنجا کرد تا با آنها گفتوگو کند. ایشان از هر فرصتی برای گفتوگو و تعامل با دیگران بهره میجست و سعی در تبلیغ معارف و فرهنگ اهلبیت(ع) داشت.
پس از گذشت چند روز یکی از همراهان پیشنهاد داد که از قبر چرچیل دیدن کنند. علامه بر سر قبر چرچیل گفت: «چرچیل تو خواستی دین اسلام و تشیع را نابود کنی در صورتی که ما اسلام را به انگلستان آوردیم.»
از تأسیس حزب تا دعوت به وحدت در مبارزه
مبارزه با استعمار و استبداد از همان کودکی در وجودش نهادینه شده بود. در دوره حکومت حزب بعث به دلیل همکاری با شهید سیدمحمدباقر صدر و سیدمهدی حکیم در راهاندازی حزب الدعوه عراق در 1338 شمسی مورد غضب حکومت قرار گرفت. هدف آنان از تأسیس حزب، تشکیل حکومت اسلامی در منطقه بود. اما پس از آنکه امام خمینی نهضت را آغاز کردند با دعوت امت اسلام به حمایت از امام پرداخت، این اتفاق در سفر حج رخ داد. البته ایشان در همین ایام ایشان به یک کار جدی و اساسی سیاسی پرداخت و آن ایجاد ائتلاف و اتحاد میان قبایل شیعی عراق بود. پس از آنکه به دلیل فعالیتهای سیاسی به اعدام محکوم میشود از عراق به لبنان سفر میکند. سلیمی میگوید: علامه حدود یک ماه در لبنان سکونت داشت و در آن ایام و پس از آن ارتباطی هم با امام موسی صدر، علامه فضلا... و سیدمهدی شمسالدین داشت. بعد از آن به برای همیشه در ایران ماندگار شد. آن روزها در منزل ما ساکن شد، ارتشبد نصیری، رئیس وقت ساواک با منزل ما تماس میگیرد و با علامه صحبت میکند. نصیری به علامه گفته بود: «شما عراقی هستید و اینجا که آمدید، باید با ما هماهنگ باشید.»
علامه شجاعانه پاسخ نصیری را داده بود که؛ «اینجا کشور خودم است. من به کشور خودم آمدم و برای آمدن به کشورم از شما اجازه نمیگیرم.»
فعالیتهای عامالمنفعه
ایشان در حدود 20 سالگی در سامرا، کار کوچک اما مهم دیگری شروع کرد که بعدها گسترش و ادامه یافت و آن تأسیس یک مدرسه کوچک در شهر سامرا بود. مدرسهای برای ایرانیان ساکن سامرا که در محل مدرسه تخریب شده میرزای شیرازی تاسیس شد. سلیمی درباره ماجرای مدرسه میگوید: مکرر از ایشان شنیدم که میگفت در آن روزگار احساس میکردم که فرزندان ما مادام که در دبستان درس میخوانند، هنوز فرزند ما هستند اما وقتی به دبیرستان پای میگذارند، از دست ما میروند. پس ما باید به تأسیس مدارس روی بیاوریم. علامه با همین رویکرد بیش از 10مدرسه در مقاطع مختلف تحصیلی تاسیس کرد. راهاندازی چند دانشگاه، بیمارستان و خیریه از دیگر فعالیتهای عامالمنفعه علامه در ایران، عراق و لبنان بود. اما یکی از مسائل مورد توجه ایشان مساله تحصیل دختران بود. به همین دلیل از تاسیس مدارس دخترانه غافل نشد. خواهران علامه در همان مدرسه دخترانه تحصیل کردند و شهیده بنتالهدی صدر استاد همان مدرسه دخترانه بود.
در دانشگاهی که در عراق به نام «اصول دین» تأسیس شد چون دولت عراق فارغالتحصیلان آن را به رسمیت نمیشناخت از دانشگاه خارجی قاهره اعتبار دریافت کرده و کمبریج شاگردان آن را در سطوح بالاتر قبول کرد.
تواضع علمی
یکی از ویژگیهای علامه عسکری تواضع و فروتنی ایشان در رفتارهای فردی و چه فعالیتهای اجتماعی عنوان شدهاست. سلیمی در این ارتباط میگوید: علامه عسکری در سفری به لبنان تصمیم به تأسیس دانشگاه گرفت و همه مراحل از ثبت و مجوز را به سرانجام رساند و حتی بهدنبال استخدام استادان بود. مرحوم شیخ مهدی شمسالدین که در آن زمان رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان بود از علامه تقاضا کرد که دانشگاه را به وی واگذار کند. علامه در همان جلسه همه مدارک را به وی واگذار کرد. به علامه گفتم چرا کار را واگذار کردید؟ گفت: اصل تبلیغ معارف اهلبیت(ع) است. در حال حاضر آن دانشگاه به نام دانشگاه اهلبیت(ع) در بیروت مشغول به فعالیت است و هیچ نامی هم از علامه عسکری در آن نیست.
حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدمرتضی عاملی، فرزند علامه سید جعفر(ره) نیز با نقل خاطرهای از علامه عسکری، میگوید: در میان اسنادی که از مرحوم پدرم به جا مانده، نامهای از علامه عسکری موجود است که حدود 40 سال قبل خطاب به علامه سید جعفر نوشته شده، در آن نامه مینویسد اگر میدانستم شما الصحیح را نوشتهاید هرگز کتاب مستقلی نمینوشتم.
علامه عسکری، علامه عاملی را بزرگترین محقق شیعی میدانست و درباره ایشان گفته بود بزرگترین محقق شیعی که ما میشناسیم. در حالی که خود دریای علم بود. این نشان از تواضع علمی و تقوای علامه عسکری دارد.