بازنشر گفتوگو با زندهیاد سیامک اطلسی کارگردان، بازیگر و دوبلور
عمرم را تلف نکردم
کرونا چقدر نامرد است، انگار دوره افتاده و دست میگذارد روی آدمهای خوب و آنها را میبرد. سیامک اطلسی یکی از همین آدمهای خوب بود. روز یکشنبه که خبر رسید این بازیگر و دوبلور توانمند بهدلیل ابتلا به کرونا از دنیا رفته، چقدر افسوس خوردم. اطلسی علاوه بر اینکه بازیگر توانمندی بود در دوبله هم کارهای خوبی را گویندگی کردهاست. اما در کنار حرفهاش، آدم خوبی بود. بیشتر سالهای عمرش کار گروهی انجام داده اما هیچکس را پیدا نمیکنی که از او گلهای داشته باشد یا از او بد بگوید. در این روزگار «آدم خوب» بودن کار سادهای نیست. بهمن سال97 با او همصحبت شدم. شفاف و صادق جواب سؤالاتم را داد. حالا که برای همیشه از این دنیا رفته، خواندن جوابهای او خالی از لطف نیست و پی بردن به این نکته که برای خوب زندگی کردن مصمم بوده است.
راضی از زندگی
اگر بخواهم از اصطلاحات رایج امروزی استفاده کنم باید بگویم خوب مانده است! 82 ساله است اما نه ظاهرش نشان میدهد و نه روحیهاش. هنوز مثل سابق بازی میکند و در دوبله هم فعال است. هنوز مثل جوانیهایش عاشق دوبله است. در صدایش میتوان تهلهجه آذری را شنید. متولد ارومیه است اما سالهاست در تهران زندگی میکند. سیامک اطلسی از معدود آدمهایی است که با او همصحبت شدهام و به زبان آورده که حالش خوب است. همینطور الکی نه! برای زندگیاش برنامه داشته و الان از جایی که ایستاده و مسیری که طی کرده راضی است. رضایتی درونی که میتوانی از جملاتش متوجه آن شوی.
سیامک اطلسی برای ما که از دهه 60 کلی خاطره خوب داریم، همان کارگردانی بود که فیلم سینمایی «مشت» را کارگردانی و خودش هم در آن بازی کرد. فیلمی که بیشتر اتفاقات روز را پوشش میداد، از جنگ گرفته تا اتفاقات اجتماعی و خانوادگی سالهای اولیه بعد از پیروزی انقلاب. اطلسی حالا که به سال62 میرود و فلاشبک میزند، از ساخت این فیلم راضی است. خوشحال است که یکی از پرفروشهای سینمای ایران را به نام خودش ثبت کرده. میگوید: فیلم مشت نهتنها در تهران که در شهرستانها هم بهشدت با استقبال روبهرو شد. سینمادارها این فیلم را بهعنوان فیلم ذخیره نگه داشته بودند و هر وقت فیلم نداشتند یا مشتریانشان کم میشدند، مشت را اکران میکردند.
اطلسی معتقد است در دهه 60 سینمای ایران اعتباری داشت که الان ندارد. فیلمها به مردم تلنگر میزدند و آنها عیب و ایرادهای خود را در فیلمها میدیدند و مراقب بودند آنها را تکرار نکنند، چون بر این باور بودند که سینما تاثیر زیادی روی ذهنیت مردم دارد. اما سالهاست که سینما تبدیل به شوخی و سرگرمی شده و دیگر نمیتوان حرف جدی در آن پیدا کرد، مگر به صورت انگشتشمار. تهیهکنندهها به سمت فیلمهای کمدی رفتهاند تا به سود برسند و سینما مرجعیتش را از دست دادهاست. در دهه 60 و نیمه اول دهه 70 همهجور فیلم در سینما ساخته میشد؛ جدی و شوخی اما هیچکدام سطحی نبود. سینما واقعا آینهای بود مقابل مردم و جامعه.
نسل امروز را درک نمیکنیم
سیامک اطلسی در سریال پدرسالار هم بازی کرد. نقش عموی خانواده و پدر آذر (کمندامیرسلیمانی) را بازی میکرد. اطلسی، سریال پدرسالار را هم یکی از آثار خوب تلویزیون میداند و میگوید: حتما یادتان هست این سریال چقدر تاثیرگذار بود، چه موجی راه انداخت. همه چیز حساب شده بود. همه عوامل میدانستند قرار است به چه نتیجهای برسد آخر کار.
به اطلسی میگویم پدرسالار نشان داد اگر در داخل خانواده اختلافی هم هست، اما حال آدمها و ته دلشان خوب باشد، از مشکلات گذر خواهند کرد و دوباره آشتی برقرار میشود. همین امید به آشتی، همه را دلگرم میکرد اما الان اختلاف هست و حال خوب گذشته نیست. به نظرتان چرا مثل دهه 60 که مشکلات زیادی هم داشتیم، حالمان روبهراه نیست؟
اطلسی در پاسخ به من میگوید: نسلها عوض شدهاند. خواستهها و مطالبات جوانان امروز تغییر کرده. شاید ما دیگر آنها را نمیفهمیم، برای همین نمیتوانیم با آنها آشتی کنیم. شکاف بین نسلها روزبهروز بیشتر میشود. به نظرم ما بیشتر از نسلهای امروزی میدانستیم چه میخواهیم. جوانهای امروز آنقدر در معرض رویدادهای تازه و فناوری هستند که خودشان هم نمیدانند از زندگی چه میخواهند. نباید به آنها ایراد گرفت بههرحال هر نسلی خواستهها و روش و سبک زندگی خودش را دارد.
کارنامهام را دوست دارم
از اطلسی میپرسم فیلمهای «مشت»، «سفر پرماجرا» و «راز شب بارانی» را کارگردانی کردید که آثار موفقی هم بود اما چرا بعد کارگردانی را ادامه ندادید؟
میگوید: شرایط عوض شده، تهیهکنندهها دیگر روی فیلمهایی مثل این آثار سرمایهگذاری نکردند. تولید فیلم گران شد و خودم توانایی تولید نداشتم، به همین دلیل تمرکزم را گذاشتم روی بازیگری و دوبله.
اطلسی عزتنفس خاصی دارد. 40 سال است در سینما، تلویزیون و دوبله فعال است و هرگز از او حاشیهای ندیده و نشنیدهایم. سرش به کار خودش است. انگار در دنیایی آرام زندگی میکند و اجازه نمیدهد این دنیا را تلاطمی بههمبریزد. خودش میگوید: نقشهایم را انتخاب میکنم. اینجور نیست که هر نقشی را پیشنهاد بدهند بازی کنم. برای کارنامه کاریام زحمت کشیدهام و دوست ندارم با آثار سطحی و سیاه خرابش کنم. میخواهم مردم خاطرهبازی در آثاری مانند «آنسوی آتش» و «مختارنامه» و بقیه فیلمها و سریالهایم را در ذهن نگهدارند. جای تاسف است که ساخت فیلمهایی مانند آن سوی آتش در سینمای ایران تکرار نشد.
به اطلسی میگویم انگار آن فیلم ساخته شده تا در تاریخ سینمای ایران بماند و به آن اعتبار ببخشد. بازیگر سریال «بچههای بهشت» میگوید: از بازی در سریال مختارنامه هم راضیام. نقش بسیار سختی بود که خوب درآمد و نظر مردم را جلب کرد. وقتی به کارنامهام نگاه میکنم، احساس میکنم عمرم را تلف نکردهام. برای بازی در سریال مختارنامه زحمت زیادی کشیدم. در یکی از سکانسها روی اسب نشسته بودم مقابل سپاه مختارنامه. چند صفحه دیالوگ داشتم که همه را از حفظ کردم و با یک برداشت به نتیجه رسید و به برداشت دوم نرسید.
زیادهخواه نیستم
اینکه یک هنرمند و بازیگر چنین به کارنامهاش افتخار میکند، نکتهای است که این روزها کمتر آدمی از آن لذت میبرد. به این بازیگر میگویم رضایتمندی درونی شما ریشه در چه دارد و او میگوید: هیچوقت از خواستهها و اهدافم کوتاه نیامدهام. دوبله همیشه مکان امنی برایم بوده و هست. وقتی نقش خوبی پیشنهاد نمیشود تمرکزم را بر دوبله میگذارم. آنقدر زیادهخواه نیستم که برای پول یا برای پرکاری تن به هر نقشی بدهم. نه گلهای از کسی دارم نه شکایتی. هر کسی خودش مسؤول زندگی و انتخابهایش است و نباید دیگران را مسؤول مشکلات یا نافرجامیهای زندگیاش بداند.
راضی از زندگی
اگر بخواهم از اصطلاحات رایج امروزی استفاده کنم باید بگویم خوب مانده است! 82 ساله است اما نه ظاهرش نشان میدهد و نه روحیهاش. هنوز مثل سابق بازی میکند و در دوبله هم فعال است. هنوز مثل جوانیهایش عاشق دوبله است. در صدایش میتوان تهلهجه آذری را شنید. متولد ارومیه است اما سالهاست در تهران زندگی میکند. سیامک اطلسی از معدود آدمهایی است که با او همصحبت شدهام و به زبان آورده که حالش خوب است. همینطور الکی نه! برای زندگیاش برنامه داشته و الان از جایی که ایستاده و مسیری که طی کرده راضی است. رضایتی درونی که میتوانی از جملاتش متوجه آن شوی.
سیامک اطلسی برای ما که از دهه 60 کلی خاطره خوب داریم، همان کارگردانی بود که فیلم سینمایی «مشت» را کارگردانی و خودش هم در آن بازی کرد. فیلمی که بیشتر اتفاقات روز را پوشش میداد، از جنگ گرفته تا اتفاقات اجتماعی و خانوادگی سالهای اولیه بعد از پیروزی انقلاب. اطلسی حالا که به سال62 میرود و فلاشبک میزند، از ساخت این فیلم راضی است. خوشحال است که یکی از پرفروشهای سینمای ایران را به نام خودش ثبت کرده. میگوید: فیلم مشت نهتنها در تهران که در شهرستانها هم بهشدت با استقبال روبهرو شد. سینمادارها این فیلم را بهعنوان فیلم ذخیره نگه داشته بودند و هر وقت فیلم نداشتند یا مشتریانشان کم میشدند، مشت را اکران میکردند.
اطلسی معتقد است در دهه 60 سینمای ایران اعتباری داشت که الان ندارد. فیلمها به مردم تلنگر میزدند و آنها عیب و ایرادهای خود را در فیلمها میدیدند و مراقب بودند آنها را تکرار نکنند، چون بر این باور بودند که سینما تاثیر زیادی روی ذهنیت مردم دارد. اما سالهاست که سینما تبدیل به شوخی و سرگرمی شده و دیگر نمیتوان حرف جدی در آن پیدا کرد، مگر به صورت انگشتشمار. تهیهکنندهها به سمت فیلمهای کمدی رفتهاند تا به سود برسند و سینما مرجعیتش را از دست دادهاست. در دهه 60 و نیمه اول دهه 70 همهجور فیلم در سینما ساخته میشد؛ جدی و شوخی اما هیچکدام سطحی نبود. سینما واقعا آینهای بود مقابل مردم و جامعه.
نسل امروز را درک نمیکنیم
سیامک اطلسی در سریال پدرسالار هم بازی کرد. نقش عموی خانواده و پدر آذر (کمندامیرسلیمانی) را بازی میکرد. اطلسی، سریال پدرسالار را هم یکی از آثار خوب تلویزیون میداند و میگوید: حتما یادتان هست این سریال چقدر تاثیرگذار بود، چه موجی راه انداخت. همه چیز حساب شده بود. همه عوامل میدانستند قرار است به چه نتیجهای برسد آخر کار.
به اطلسی میگویم پدرسالار نشان داد اگر در داخل خانواده اختلافی هم هست، اما حال آدمها و ته دلشان خوب باشد، از مشکلات گذر خواهند کرد و دوباره آشتی برقرار میشود. همین امید به آشتی، همه را دلگرم میکرد اما الان اختلاف هست و حال خوب گذشته نیست. به نظرتان چرا مثل دهه 60 که مشکلات زیادی هم داشتیم، حالمان روبهراه نیست؟
اطلسی در پاسخ به من میگوید: نسلها عوض شدهاند. خواستهها و مطالبات جوانان امروز تغییر کرده. شاید ما دیگر آنها را نمیفهمیم، برای همین نمیتوانیم با آنها آشتی کنیم. شکاف بین نسلها روزبهروز بیشتر میشود. به نظرم ما بیشتر از نسلهای امروزی میدانستیم چه میخواهیم. جوانهای امروز آنقدر در معرض رویدادهای تازه و فناوری هستند که خودشان هم نمیدانند از زندگی چه میخواهند. نباید به آنها ایراد گرفت بههرحال هر نسلی خواستهها و روش و سبک زندگی خودش را دارد.
کارنامهام را دوست دارم
از اطلسی میپرسم فیلمهای «مشت»، «سفر پرماجرا» و «راز شب بارانی» را کارگردانی کردید که آثار موفقی هم بود اما چرا بعد کارگردانی را ادامه ندادید؟
میگوید: شرایط عوض شده، تهیهکنندهها دیگر روی فیلمهایی مثل این آثار سرمایهگذاری نکردند. تولید فیلم گران شد و خودم توانایی تولید نداشتم، به همین دلیل تمرکزم را گذاشتم روی بازیگری و دوبله.
اطلسی عزتنفس خاصی دارد. 40 سال است در سینما، تلویزیون و دوبله فعال است و هرگز از او حاشیهای ندیده و نشنیدهایم. سرش به کار خودش است. انگار در دنیایی آرام زندگی میکند و اجازه نمیدهد این دنیا را تلاطمی بههمبریزد. خودش میگوید: نقشهایم را انتخاب میکنم. اینجور نیست که هر نقشی را پیشنهاد بدهند بازی کنم. برای کارنامه کاریام زحمت کشیدهام و دوست ندارم با آثار سطحی و سیاه خرابش کنم. میخواهم مردم خاطرهبازی در آثاری مانند «آنسوی آتش» و «مختارنامه» و بقیه فیلمها و سریالهایم را در ذهن نگهدارند. جای تاسف است که ساخت فیلمهایی مانند آن سوی آتش در سینمای ایران تکرار نشد.
به اطلسی میگویم انگار آن فیلم ساخته شده تا در تاریخ سینمای ایران بماند و به آن اعتبار ببخشد. بازیگر سریال «بچههای بهشت» میگوید: از بازی در سریال مختارنامه هم راضیام. نقش بسیار سختی بود که خوب درآمد و نظر مردم را جلب کرد. وقتی به کارنامهام نگاه میکنم، احساس میکنم عمرم را تلف نکردهام. برای بازی در سریال مختارنامه زحمت زیادی کشیدم. در یکی از سکانسها روی اسب نشسته بودم مقابل سپاه مختارنامه. چند صفحه دیالوگ داشتم که همه را از حفظ کردم و با یک برداشت به نتیجه رسید و به برداشت دوم نرسید.
زیادهخواه نیستم
اینکه یک هنرمند و بازیگر چنین به کارنامهاش افتخار میکند، نکتهای است که این روزها کمتر آدمی از آن لذت میبرد. به این بازیگر میگویم رضایتمندی درونی شما ریشه در چه دارد و او میگوید: هیچوقت از خواستهها و اهدافم کوتاه نیامدهام. دوبله همیشه مکان امنی برایم بوده و هست. وقتی نقش خوبی پیشنهاد نمیشود تمرکزم را بر دوبله میگذارم. آنقدر زیادهخواه نیستم که برای پول یا برای پرکاری تن به هر نقشی بدهم. نه گلهای از کسی دارم نه شکایتی. هر کسی خودش مسؤول زندگی و انتخابهایش است و نباید دیگران را مسؤول مشکلات یا نافرجامیهای زندگیاش بداند.