گفتوگو با سید مرتضی موسوی، کارشناس مسائل خاورمیانه
عربستان در موضع ضعف قرار دارد
بعد از دو دهه تنش میان روابط ایران و عربستان برخی نشانهها حاکی از این است که دو کشور در پی تجربه دور جدیدی از تعاملات هستند. سید مرتضی موسوی تحلیلگر مسائل خاورمیانه در گفتوگو با جامجم به تبیین این موضوع پرداخت. وی بر این باور است که موضع سعودیها در این گفتوگوها از جایگاه ضعف است و باتوجه به شرایط منطقهای ناشی از خروج آمریکا از خاورمیانه و همچنین چالش یمن، عربستان برای رهایی از مشکلاتش به تکاپو افتاده تا با رسیدن تفاهم با ایران چارهای برای رهایی از چالشهای موجود بیندیشد.
ارزیابی شما از برگزاری چند مرحله گفتوگو میان ایران وعربستان طی چند ماه اخیر چیست؟
ایران و عربستان دو کشور قدیمی و دارای تاریخ گستردهای از همکاریهای دوجانبه و چندجانبه با مشارکت سایر کشورهای منطقه هستند. نقش و جایگاه این دو کشور در ایجاد ثبات و آرامش در منطقه اثبات شده است. در عین حال تاریخ منطقه و روابط دوطرفه نشان داده که ایجاد تنش در روابط دو کشور به همان تناسب میتواند به منطقه تسری پیدا کند و ضمن اینکه منافع دو کشور را تحتالشعاع قرار بدهد میتواند اثرات منفی را بر امنیت و ثبات منطقه بگذارد. سعودیها در سالهای اخیر همآوا با آمریکاییها سیاست خارجی خود را بخشی از سیاست خارجی ایالات متحده قرار دادند و جزئی از طرح فشار همهجانبه علیه ایران شدند. اما ایران با نهایت حکمت و آرامش با مساله برخورد کرد و الان با مرور راههای رفته، عربستان به این نتیجه رسیده که سیاستهای اعمالشده منافعی برای آنها و منطقه نداشته است. در مورد گفتوگوها هم باید گفت که حدودا پنج الی شش ماه است که این گفتوگوها آغاز شده است. پیشزمینههای آن در عمان اتفاق افتاد و به موضوع پرونده یمن و تحولات منطقه مربوط میشد. البته بیشترین تمایل هم از سوی سعودیها بود. در مرحله بعد عراقیها وارد عرصه شدند و تا الان این گفتوگوها به میزبانی بغداد صورت گرفته است. آخرین گفتوگوها هم مربوط به دو هفته پیش بود که نشستی سهجانبه میان آقای ایروانی معاون شورای عالی امنیت ملی، رئیس سرویس اطلاعاتی عربستان و به میزبانی مصطفی الکاظمی، نخست وزیر موقت عراق برگزار شد. در این گفتوگوی جدی، توجه طرف ایرانی روی روابط دوجانبه و بعد مسائل منطقه معطوف بود و بر حسن همجواری و آرامش و امنیت منطقه تاکید داشت. تمرکز طرف سعودی روی مساله خلاصی از یمن و تحولات منطقه بود و از یک جایگاه پایینتر در مذاکرات شرکت کرد.
با توجه به شواهد موجود به نظر میرسد که سعودیها تمایل بیشتری به برقراری روابط با ایران دارند. نظر شما چیست؟
انگیزه مهم عربستان برای بازگشت دوباره به برقراری روابط با ایران، شکست ترامپ و وقوف بر طرح خروج کامل آمریکا از منطقه است. مستحضرید که بعد از روی کار آمدن بایدن و مشخصشدن نشانههای فروپاشی اقتصادی آمریکا و متعاقب آن افول ایالات متحده و تمرکز آن بر مهار شرق یعنی محاصره روسیه و چین، سعودیها را به این صرافت انداخت که آمریکاییها آنها را رها کردند و از این جهت آن پشتوانه را برای درگیرشدن با ایران ندارند. نکته دیگر ماجرای یمن است که باید آن را انگیزه دوم عربستان برای تمایل به گفتوگو با ایران دانست.
محتوای گفتوگوها عمدتا مبتنی بر مباحث سیاسی و امنیتی است یا نگاهی به تعاملات اقتصادی هم دارد؟
دو کشور متاسفانه بهرغم اینکه تاریخ طولانی روابط دوجانبه دارند اما هیچگاه به سمت یک همکاری اقتصادی جدی نرفتند. ظرفیتها البته در حدود صدها میلیارد دلار است برای اینکه دو کشور بتوانند در حوزههای مختلف سرمایهگذاری کنند. ایران میتواند بخشی از بازار نیاز سعودیها را به خدمات فنی، مهندسی و عمرانی تامین کند. واقعیت این است که عربستان ظرفیت خاصی برای صادرات به ایران ندارد از این جهت که نه زیرساخت صنعتی قابل توجهی دارد و نه در حوزههای فنی و مهندسی حرفی برای گفتن دارد. البته موقعیتی برای توسعه گردشگردی، آن هم از نوع مذهبی آن برای عربستان وجود دارد.
در همین زمینه هم شایعهای مبنی بر احداث جادهای از مشهد تا مکه از سوی برخی رسانهها منتشر شده. آیا انتشار این خبر معطوف به همین گفتوگوهای اخیر و موضوع گسترش گردشگری مذهبی است؟
این موضوع البته شایعه بود و چنین چیزی در مذاکرات مطرح نشد. اگر هم چنین مطلبی صحت داشته باشد 20 الی 25 سال زمان خواهد برد که این طرح از قوه به فعل تبدیل شود. همکاریهای دو کشور میتواند در حوزههای اقتصادی گسترش پیدا کند. ایران آمادگی کامل را برای بسط روابط در حوزههای اقتصادی دارد و اگر چنین اتفاقی بیفتد البته کشور صادرکننده، ایران خواهد بود. این مساله منوط به وجود اراده سیاسی میان دو کشور است. من البته فکر میکنم اگر هم دو کشور به تفاهمات اقتصادی برسند اجراییشدن آن به بازه زمانی پنج تا 10 ساله خواهد رسید و به زودی چنین اتفاقی نخواهد افتاد. مساله این است که طرف سعودی هیچ عزم جدی برای این مساله ندارد و به خاطر چالشهای سیاسی و امنیتی خود به فکر تجدید روابط با ایران افتاده است.
در کنار ابراز تمایل عربستان به برقراری روابط با ایران، شیطنتهای رسانهای این کشور با راهاندازی شبکههای ضد جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد. این دو مساله چگونه با هم قابل جمع است؟
عربستان خواهان روابط استاندارد و همهجانبه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی با ایران به دلایل رقابتهای درون منطقهای و ملاحظات مذهبی نبوده و نیست. اساسا نگاه عربستان زیگزاگی و کاریکاتوری است. از سویی در اوج نیاز با واسطهکردن عمان، فرانسه، عراق و حتی سوریه به مذاکره با ایران روی میآورد اما دست از اقدامات خصمانه و تهاجمی خود برنمیدارد. در تمامی مراجع بینالمللی، سعودیها همنوا با رژیم صهیونیستی علیه ایران مصاحبه و تبلیغات منفی انجام میدهد. در مجمع عمومی سازمان ملل شاه عربستان سخنرانی کرد و برخی البته لحن او را آشتیجویانه تلقی کردند اما کسانی که به زبان عربی مسلط بودند میدانند که ادبیات بهکاررفته از سوی ملک سلمان خصمانه بود. در بعد رسانهای هم طرف سعودی به دلیل فقدان تصمیم و اراده بر آرامشبخشی در روابط با ایران و محور مقاومت نهتنها به سمت کاهش تنش پیش نرفت بلکه با ایجاد شبکههای رسانهای دروغ پراکن وابسته به خود تصور میکند که میتواند ایران را مورد هجمه و فشار قرار دهد. علت این کار هم مشخص است. دست طرف سعودی در میدان و حوزه دیپلماسی در برابر ایران از ابزارهای چانه زنی خالی است. ایران به رغم اینکه سالها تحت محاصره و فشار اقتصادی بود دستش در میز مذاکره با هر طرفی از آمریکا گرفته تا عربستان سعودی از ابزارهای چانهزنی پر است.
ارزیابی شما از برگزاری چند مرحله گفتوگو میان ایران وعربستان طی چند ماه اخیر چیست؟
ایران و عربستان دو کشور قدیمی و دارای تاریخ گستردهای از همکاریهای دوجانبه و چندجانبه با مشارکت سایر کشورهای منطقه هستند. نقش و جایگاه این دو کشور در ایجاد ثبات و آرامش در منطقه اثبات شده است. در عین حال تاریخ منطقه و روابط دوطرفه نشان داده که ایجاد تنش در روابط دو کشور به همان تناسب میتواند به منطقه تسری پیدا کند و ضمن اینکه منافع دو کشور را تحتالشعاع قرار بدهد میتواند اثرات منفی را بر امنیت و ثبات منطقه بگذارد. سعودیها در سالهای اخیر همآوا با آمریکاییها سیاست خارجی خود را بخشی از سیاست خارجی ایالات متحده قرار دادند و جزئی از طرح فشار همهجانبه علیه ایران شدند. اما ایران با نهایت حکمت و آرامش با مساله برخورد کرد و الان با مرور راههای رفته، عربستان به این نتیجه رسیده که سیاستهای اعمالشده منافعی برای آنها و منطقه نداشته است. در مورد گفتوگوها هم باید گفت که حدودا پنج الی شش ماه است که این گفتوگوها آغاز شده است. پیشزمینههای آن در عمان اتفاق افتاد و به موضوع پرونده یمن و تحولات منطقه مربوط میشد. البته بیشترین تمایل هم از سوی سعودیها بود. در مرحله بعد عراقیها وارد عرصه شدند و تا الان این گفتوگوها به میزبانی بغداد صورت گرفته است. آخرین گفتوگوها هم مربوط به دو هفته پیش بود که نشستی سهجانبه میان آقای ایروانی معاون شورای عالی امنیت ملی، رئیس سرویس اطلاعاتی عربستان و به میزبانی مصطفی الکاظمی، نخست وزیر موقت عراق برگزار شد. در این گفتوگوی جدی، توجه طرف ایرانی روی روابط دوجانبه و بعد مسائل منطقه معطوف بود و بر حسن همجواری و آرامش و امنیت منطقه تاکید داشت. تمرکز طرف سعودی روی مساله خلاصی از یمن و تحولات منطقه بود و از یک جایگاه پایینتر در مذاکرات شرکت کرد.
با توجه به شواهد موجود به نظر میرسد که سعودیها تمایل بیشتری به برقراری روابط با ایران دارند. نظر شما چیست؟
انگیزه مهم عربستان برای بازگشت دوباره به برقراری روابط با ایران، شکست ترامپ و وقوف بر طرح خروج کامل آمریکا از منطقه است. مستحضرید که بعد از روی کار آمدن بایدن و مشخصشدن نشانههای فروپاشی اقتصادی آمریکا و متعاقب آن افول ایالات متحده و تمرکز آن بر مهار شرق یعنی محاصره روسیه و چین، سعودیها را به این صرافت انداخت که آمریکاییها آنها را رها کردند و از این جهت آن پشتوانه را برای درگیرشدن با ایران ندارند. نکته دیگر ماجرای یمن است که باید آن را انگیزه دوم عربستان برای تمایل به گفتوگو با ایران دانست.
محتوای گفتوگوها عمدتا مبتنی بر مباحث سیاسی و امنیتی است یا نگاهی به تعاملات اقتصادی هم دارد؟
دو کشور متاسفانه بهرغم اینکه تاریخ طولانی روابط دوجانبه دارند اما هیچگاه به سمت یک همکاری اقتصادی جدی نرفتند. ظرفیتها البته در حدود صدها میلیارد دلار است برای اینکه دو کشور بتوانند در حوزههای مختلف سرمایهگذاری کنند. ایران میتواند بخشی از بازار نیاز سعودیها را به خدمات فنی، مهندسی و عمرانی تامین کند. واقعیت این است که عربستان ظرفیت خاصی برای صادرات به ایران ندارد از این جهت که نه زیرساخت صنعتی قابل توجهی دارد و نه در حوزههای فنی و مهندسی حرفی برای گفتن دارد. البته موقعیتی برای توسعه گردشگردی، آن هم از نوع مذهبی آن برای عربستان وجود دارد.
در همین زمینه هم شایعهای مبنی بر احداث جادهای از مشهد تا مکه از سوی برخی رسانهها منتشر شده. آیا انتشار این خبر معطوف به همین گفتوگوهای اخیر و موضوع گسترش گردشگری مذهبی است؟
این موضوع البته شایعه بود و چنین چیزی در مذاکرات مطرح نشد. اگر هم چنین مطلبی صحت داشته باشد 20 الی 25 سال زمان خواهد برد که این طرح از قوه به فعل تبدیل شود. همکاریهای دو کشور میتواند در حوزههای اقتصادی گسترش پیدا کند. ایران آمادگی کامل را برای بسط روابط در حوزههای اقتصادی دارد و اگر چنین اتفاقی بیفتد البته کشور صادرکننده، ایران خواهد بود. این مساله منوط به وجود اراده سیاسی میان دو کشور است. من البته فکر میکنم اگر هم دو کشور به تفاهمات اقتصادی برسند اجراییشدن آن به بازه زمانی پنج تا 10 ساله خواهد رسید و به زودی چنین اتفاقی نخواهد افتاد. مساله این است که طرف سعودی هیچ عزم جدی برای این مساله ندارد و به خاطر چالشهای سیاسی و امنیتی خود به فکر تجدید روابط با ایران افتاده است.
در کنار ابراز تمایل عربستان به برقراری روابط با ایران، شیطنتهای رسانهای این کشور با راهاندازی شبکههای ضد جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد. این دو مساله چگونه با هم قابل جمع است؟
عربستان خواهان روابط استاندارد و همهجانبه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی با ایران به دلایل رقابتهای درون منطقهای و ملاحظات مذهبی نبوده و نیست. اساسا نگاه عربستان زیگزاگی و کاریکاتوری است. از سویی در اوج نیاز با واسطهکردن عمان، فرانسه، عراق و حتی سوریه به مذاکره با ایران روی میآورد اما دست از اقدامات خصمانه و تهاجمی خود برنمیدارد. در تمامی مراجع بینالمللی، سعودیها همنوا با رژیم صهیونیستی علیه ایران مصاحبه و تبلیغات منفی انجام میدهد. در مجمع عمومی سازمان ملل شاه عربستان سخنرانی کرد و برخی البته لحن او را آشتیجویانه تلقی کردند اما کسانی که به زبان عربی مسلط بودند میدانند که ادبیات بهکاررفته از سوی ملک سلمان خصمانه بود. در بعد رسانهای هم طرف سعودی به دلیل فقدان تصمیم و اراده بر آرامشبخشی در روابط با ایران و محور مقاومت نهتنها به سمت کاهش تنش پیش نرفت بلکه با ایجاد شبکههای رسانهای دروغ پراکن وابسته به خود تصور میکند که میتواند ایران را مورد هجمه و فشار قرار دهد. علت این کار هم مشخص است. دست طرف سعودی در میدان و حوزه دیپلماسی در برابر ایران از ابزارهای چانه زنی خالی است. ایران به رغم اینکه سالها تحت محاصره و فشار اقتصادی بود دستش در میز مذاکره با هر طرفی از آمریکا گرفته تا عربستان سعودی از ابزارهای چانهزنی پر است.