نگاهی به روند شکلگیری شبکههای برونمرزی صدا و سیما
رسانه ای برای جنگ نرم
جنگ رسانهها امروزه بسیار جدی است. حالا در دنیای اپلیكیشنهای ارتباطی و ابزارهای فوقمدرن، كشور و ملتی كه جنگ رسانهای را واگذار كند بی شك در عرصههای نظامی و اقتصادی هم حرفی برای گفتن نخواهد داشت. این نكته از آن جایی اهمیت دارد كه بدانیم بسیاری از رسانههای مهم و پرمخاطب جهان بر خلاف تصور عمومی مستقیما توسط دولتهای مطبوع خود حمایت میشوند و سرمایهگذاری كشورهای بزرگ روی این رسانهها نشانگر اهمیت بسیار زیاد آنهاست. این كشورها عموما از همان سالهای اولیه توسعه رادیو سعی میكنند به زبان كشورهایی كه از نظر آنها اهمیت دارد برنامه تولید كنند. برنامههایی در زیر رنگ و روی جذاب و عامه پسند خود در حقیقت سیاستهای دولت سرمایهگذار را اشاعه میدهد. سیاستهایی كه در همه این چند قرن بر پایه استعمار و استثمار كشورهای كوچكتر بنا شده و حالا اگر در این میان كشوری مانند ایران این انحصار را بشكند، قطعا اولین و مهمترین راهی كه میتوان به مقابله با آن پرداخت جنگ رسانهای است. جنگی كه حالا در سالهای معاصر شكل پیچیده و متفاوت به خود گرفته است. از تاسیس شبكههایی با ترویج تفكرات افراطی مذهبی در لندن تا ساخت اپوزیسیونها و حتی طرفداران قلابی نظام كه همگی از تشكیل یك اتاق فكر وسیع و كاركشته برای مقابله با ایران خبر میدهد. رسانههایی كه هرگز به مدت طولانی به یك شیوه رفتار نمیكنند و اتفاقات
20 سال گذشته در ایران میتواند این نكته را تایید كند.
روزهای سنگرهای خاكی
تلویزیون در سالهای اولیه پس از انقلاب دچار تغییرات بسیار مهم ساختاری و نیروی انسانی میشود. تغییراتی كه ابتدا باعث كندی یا تعطیلی بسیاری از پیشرفتها میشود و در این میان نیروهای مزدور و خود فروخته هم تا جایی كه میتوانند در فضای خاكستری این سالها به شایعات دامن میزنند. این سالها انقلاب نوپای ایران ابزارهای محدودی برای پاسخ به كارشكنیهای خارجی و عناصر وابسته به آنها در داخل كشور دارد و به همین دلیل یك سری از دروغهای مسلم تاریخی تا هم اكنون هم به عنوان یك اصل مسلم پذیرفته میشود. دو شبكه تلویزیونی با ساعات پخش محدود،چند شبكه رادیویی و روزنامه تمام دارایی انقلابی است كه هر روز از سویی با
یك تهاجم جدید روبه رو میشود. آغاز جنگ تحمیلی هم در این میان فرصتی میشود تا فضای رسانهای غرب هر آنچه میخواهد علیه ایران انجام دهد و به شكل طبیعی به دلیل تجربه طولانیتری كه در استفاده از رسانه و كاركردهای آن دارد معمولا به پیروزی میرسد. ایران در این سالها توان اقتصادی بسیار محدودی برای نبردهای رسانهای دارد و در این میان این سالها درگیری و تقابل نظامی در اولویت جبهه مقابل است و غرب به نابودی انقلاب ایران با ابزارهای نظامی اطمینان دارد و روی آن برنامهریزی میكند. در این دوران رسانههایی مانند بخش فارسی بی.بی.سی و صدای آمریكا هر آنچه در توان دارند صرف میكنند و حتی رسانهای مانند رادیو كویت با پخش ترانههای درخواستی سعی میكند مخاطب داخلی ایران را به سوی اخبار جهت دار خود سوق دهد.
مهمترین تلاش رسانهای این سالهای مجموعه صدا و سیما پخش برنامههای رادیویی به زبان كردی و عربی برای مرزنشینان و مردم مرزی كشورهایی مانند عراق و تركیه و سایر كشورهای همجوار است. اینكار از آنجایی اهمیت دارد كه بدانیم ایران در دوران درگیری نظامی مستقیم با عراق قرار دارد و اتفاقا بسیاری از مردم مرزی این كشور در مرزهای مشترك با ایران به زبانهای كردی و عربی صحبت میكنند. این اتفاق باعث میشود ایران بسیاری از اخبار دروغ و شانتاژهای رسانهای رادیوهایی مانند بخش فارسی رادیو اسرائیل، عراق و همینطور رسانه وابسته به منافقین را خنثی كند. منافقینی كه در فاصله چند ده كیلومتری مرز با ایران خبرپراكنیهای وسیعی انجام میدهند و حتی به پشتوانه رژیم بعث عراق وارد درگیری نظامی با ایران میشوند كه البته سرانجامی جز شكست برای آنها ندارد.