فرق پیر با عمه 2برادر

فرق پیر با عمه 2برادر

امید مهدی‌نژاد طنزنویس

 در زمان‌های قدیم در یکی از سرزمین‌های نواحی دوردست، پیرمرد کشاورزی دو پسر و یک زمین قناس داشت. چون هنگام مرگ پیرمرد فرا رسید دو پسر خود را فراخواند و نخست مثال چوب تنها و دسته‌چوب‌ها را برای آن‌دو اجرا کرد و سپس به آنها وصیت کرد که اگر می‌توانند با هم روی زمین کار کنند و اگر نمی‌توانند در اولین فرصت زمین را بین خود به‌طور مساوی تقسیم کنند و هرکس در قسمت خود
مشغول به کار شود. دو پسر نیز نخست از زحمت‌هایی که پدر برایشان کشیده بود تشکر و آرزو کردند روح پدر پس از مرگ در آرامش باشد و سپس قول دادند به هر ترتیب ممکن اجازه ندهند چراغ کشت‌وکار پدر
خاموش شود.
فردای آن‌روز پیرمرد کشاورز از دنیا رفت و دو پسر مراسم ترحیم شایسته‌ای برای وی برگزار و مخارج مراسم سوم، هفتم و چهلم را نیز صرف امورخیریه کردند. سپس از آنجا که می‌دانستند آب‌شان توی یک جوب نمی‌رود و نمی‌توانند به‌طور مشترک کشت‌وکار پدر را اداره کنند، تصمیم گرفتند به توصیه‌دوم پدر عمل‌کرده و زمین را به‌طور مساوی میان خود تقسیم کنند اما از آنجا که زمین قناس بود، هرچه درباره نحوه تقسیم با هم بحث و تبادل‌نظر کردند، نتوانستند به فرمول مشترک و مورد وفاقی برای تقسیم برسند.
یک‌روز که دو پسر مانند بقیه روزها مشغول بحث و تبادل‌نظر درباره تقسیم زمین بودند، متوجه پیرمردی شدند که از آن ناحیه عبور می‌کرد. وی را صدا کردند و مشکل خود را با وی در میان گذاشتند. پیر فکری کرد و گفت: چاره کار آن است که شیر یا خط بیندازید و هرکس شیر آورد زمین را تقسیم کند. وی خواست ادامه دهد که دو برادر به وی فحش داده و گفتند: این راه‌حل را عمه ما بلد است و اتفاقا همین راه را به ما نیز پیشنهاد داد. پیر گفت: اگر اجازه می‌دادید ادامه دهم، می‌فهمیدید فرق من با عمه‌تان چیست. دو برادر گفتند: ادامه بده. پیر گفت: کسی که شیر آورد زمین را تقسیم می‌کند و کسی که خط آورد انتخاب می‌کند که کدام بخش را بردارد. در این هنگام دو برادر فرق پیر و عمه‌شان را فهمیدند و از وی به‌خاطر فحش‌هایی که داده بودند عذرخواستند و زمین را به همین ترتیب تقسیم کردند.