برای محله
ایده تلاش برای بهبود شرایط محله از سوی بچه مسجدیها مطرح شد اما اگر همراهی اهالی نبود، هیچکدام از برنامههای مسجد به سروسامان نمیرسید. در ادامه با چند نفر از اهالی محله گپ زدهایم.
آرایشگر محله
مریم 35سال دارد و 15 سال پیش دیپلم آرایشگری گرفته است و چند سالی هم در یک اتاق کوچک در خانه پدری کار کرده است اما ازدواج، خانهداری و بچهدارشدن تمام وقتش را میگیرد. زندگیاش زمانی که اعضای گروه مسجد محله به او مراجعه میکنند تغییر کرد و وقتی که مسجدیها توانمندی مریم را دیدند به او پیشنهاد خوبی دادند. اینکه او به 5نفر از بانوان محله آرایشگری آموزش بدهد و در مقابل هم اعضایگروه او را برای دریافت وام معرفی کنند. مریم با کمال میل این پیشنهاد را قبول کرد. حالا مریم یک آرایشگاه راه انداخته و 4نفر هم در سالن او کار میکنند. او میگوید: «هنوز هم به کسانی که دوست دارند آرایشگری یاد بگیرند، آموزش میدهم.»
کفاشی در جویآباد
رضا 30سال از عمرش را به شغل کفاشی مشغول بود. 5سال پیش اما آتشسوزی در کارگاهش، تمام زندگی او را تغییر داد و به علت بدهی مجبور به تعطیلکردن کارگاهش شد.
به این ترتیب رضا به کارگری رومیآورد. رضا اما همیشه به فکر راهاندازی دوباره کارگاه کفاشی بود؛ طرح مسجد محله بهانهای میشود تا او دوباره به شغلی که دوست داشته، برگردد. او حالا در زیرزمین مسجد یک کارگاه کفاشی دارد و ده نوجوان و جوان پیش او آموزش میبینند و دو نفر هم با کمک آموزشهای او کسبوکار خود را شروع کردهاند. رضا میگوید: «دو نفر تا از جوانان قبلا از این که پیش او آموزش ببینند به سمت کارهای خلاف قانون رفته بودند.»
گوهرتراشی علیه ناامیدی
زهرا تا یکسال پیش یک زن خانهدار 43ساله بود. او اما همیشه دوست داشت هنری یاد بگیرد و از طریق آن کسب درآمد کند. به همین دلیل او در کلاسهای آموزش سنگتراشی مسجد شرکت کرد. او میگوید که تراشیدن سنگ سخت، برایش لذتبخش است به همین دلیل تصمیم میگیرد زیرنظر یکی از اهالی محل که سنگتراشی میدانسته، آموزش ببیند. زهرا حالا در خانه کار میکند و راحتتر از گذشته میتواند به کارهای خانهداری و بچههایش برسد. زهرا تعریف میکند به دخترانش هم سنگتراشی آموزش داده و حتی به فکر آموزش به چند نفر از اهالیمحله هم هست.