اجازه میدهید از این رمان لذت نبرده باشم آقای پاموک؟
شبهای طاعون جدیدترین اثر اورهان پاموک است که اوایل۲۰۲۱ به بازار آمد و اخیرا در ایران هم منتشر شده است. نگاه به این رمان از دو منظر قابل بررسی است؛ یکی شباهتهای همهگیری طاعون ابتدای قرن۲۰ با کرونایی است که دوسالی ما را درگیر خودش کرده است. در رمان والی ایالت مینگر و هیات قرنطینه ابتدا همهگیری را کتمان میکنند مانند اتفاقی که ابتدای کرونا در سراسر جهان دیده شد. بعد آنها به جای اینکه با ماجرا محکم و قاطع برخورد کنند اهمال و تنبلی به خرج میدهند که این هم برای ما آشناست. در این میان سوءاستفادههای زیادی توسط سیاسیون، کاسبین، تجار و بزرگان منطقه اتفاق میافتد. اهالی قدرت با هم وارد بدهبستانهایی میشوند که ربطی به سلامت و جان مردم ندارد. توصیههای متخصصان نادیده گرفته میشود و آن چیزی که رویش نام مصلحت را گذاشتهاند جای تصمیمهای صحیح را میگیرند. عدهای هم این میان معتقدند که لازم نیست مردم اقناع شوند بلکه فقط کافی است با فشار و زور و قدرت آنها را سرجایشان نشاند تا همهگیری به پایان برسد. رمان پاموک البته این را هم به ما نشان میدهد که دولتهای بزرگ دنیا هیچ اهمیتی برای مردم ترک و ولایت مینگر قائل نیستند و تنها نگرانی آنها این است که بیماری سمت آنها نیاید. این برای شما آشنا نیست؟ شبهای طاعون به ما نشان میدهد که طی این 120سال هیچچیز در دنیا نه عوضشده و نه بهتر. وجه دیگر بررسی این رمان از منظر روایت و درونمایه است. راستش را بخواهید شبهای طاعون زیادی کش دارد. میشود 200صفحه از داستان را کاملا حذف کرد و داستان حتی یکدرصد هم تغییر نکرده باشد. در واقع پاموک در بیشتر مواقع یک حرف را چندبار زده و هربار چند صفحه برای همان حرف تکراری خرج کرده است. توضیح توزیع قدرت میان بخشهای مهاجر، مسیحی و مسلمان حداقل پنجششبار و هربار پنجششصفحه در کتاب وارد شده است. شک و تردیدهای والی، تیم قرنطینه و بقیه شخصیتها هم همینطور. ایراد بعدی آن است که پاموک خیلی روی نقش مسلمانان در این همهگیری تمرکز کرده به حدی که در جامعه نصف-نصف مسیحی و مسلمان مینگر گویا فقط مسلمانان مقصر شیوع و ادامه همهگیری بودهاند؛ البته قضاوقدری و خرافی نگهداشتن جوامع مسلمان در تاریخ عثمانی از راههای کنترلکردن آنها بوده و من این حقیقت تاریخی را کتمان نمیکنم اما با اینکه دکتر داستان هم مسلمان است من احساس نمیکنم عدالت و بیطرفی در این زمینه رعایت شده باشد و ایکاش پاموک روایت بیطرفانهتری را در داستانش دنبال میکرد. در مجموع بهنظر من رمان از وجه توصیف همهگیری خوب و در بعد داستانی و محتوایی زیر متوسط است و چیزی نیست که اگر نخوانید ضرر کنید. سارا گفت: «من موقعی که میترسم دوست دارم به کسی فکر کنم که به من احساس آرامش و امنیت میدهد». آنچه من را به عنوان بزرگسال مخاطب این کتاب قرار میداد نکتهای ظریف اما نجاتبخش بود: اگر توانستهای در مقابل شرایطی که پیشبینیناپذیر و نگرانکننده است دوام بیاوری، قهرمان هستی. همین برای قهرمان بودن کافی است.