کدام عروسکهای تلویزیونی راهشان را به خانههای ما باز کردند؟
زندگی با عروسکها
عروسکها همیشه موهای طلایی و چشمهای تیلهای نداشتند. خیلی از عروسکها را اولینبار در تلویزیون دیدیم و با آنها خاطره ساختیم. بعدها همان عروسکها قانونی یا غیرقانونی به بازار اسباببازی راه پیدا کردند و از آنجا به خانههای ما هم آمدند. عروسکهایی که دوستشان داشتیم یکشبه خلق نشده بودند. پشت صحنه خلق آنها کلی مطالعه و تحقیق بوده و به همین دلیل هم ماندگار شدهاند. به گفته عادل بزدوده، عروسکساز باسابقه: «ما در ساخت عروسکها سناریو و فیلمنامه را میخواندیم، شخصیت را میشناختیم و آن را چند بار تجزیه و تحلیل اجتماعی و زیباییشناختی میکردیم و بعد ماکتسازی میکردیم. مثلا برای ساخت «مخمل»(گربه خونه مادربزرگه) نرفتیم یک گربه بسازیم. گربه بود اما چه گربهای؟ برای ساخت این گربه ساعتها جلسه و بحث و جنگ و دعوا داشتیم تا مخمل شد مخمل و سرخود کار نکردیم. شخصیت را تحلیلکردیم و بعد عروسک آن را ساختیم.» واقعیت این است که عمده فیلمهای عروسکی دهههای 60و70 را آدمهای کاربلد و دلسوزی ساختند که دغدغهشان کودکان بود؛ فیلمهایی که بسیار محبوب شدند و میتوان ردپایشان را در برنامههای سالهای بعد هم دید. این متن مروری است بر چهار عروسکی که از جعبهجادویی بیرون آمدند و پایشان به قفسه اسباببازی بچهها هم رسید.
کلاهقرمزی شاید محبوبترین و خاطرهسازترین عروسک ایرانی باشد؛ عروسکی که اسمش با نام ایرج طهماسب و حمید جبلی گرهخورده. یازده برنامه تلویزیونی، سه فیلم سینمایی و یک برنامه در شبکهخانگی با حضور این شخصیت ساخته شده است. کلاه قرمزی را خیلی از ما اولینبار سال1372 در برنامه «جغجغه و فرفره» و «صندوقپست» دیدیم و آخرینبار هم سال97 کنار آقای مجری و دوستانش مثل ببعی و جیگر و دیبی و پسرخاله و فامیلدور و آقوی همساده تماشایش کردیم. خلاقیت طهماسب و جبلی بعد از سالها همچنان جواب میدهد و هر عروسکی که به مجموعهشان اضافه کردند محبوب و پرطرفدار شد و اغراق نیست اگر بگوییم این روزها فامیلدور هم به اندازه کلاهقرمزی محبوب است.
کپل و رفقایش
سریال مدرسه موشها در سالهای ابتدایی دهه60، فیلم سینمایی شهر موشها1 سال1364و بالاخره فیلم سینمایی شهرموشها2 سال1393 ساخته شد. ادامهداربودن یک مجموعه و زندهماندن شخصیتهایش در طول سه دهه نشان از موفقیتش و استقبال مخاطب از آن دارد. تعداد موشها زیاد بود اما مخاطب همه آنها را با روحیات و خلقیاتشان میشناخت و داستان «نارنجی»، «کپل»، «دمدراز»، «عینکی» و بقیه موشها را دنبال میکرد. برای ماندگارشدن موشها شخصیتهای مهمی پای کار بودند از مرضیه برومند که کارگردان عروسکی سریال و فیلم سینمایی اول و کارگردان فیلم سینمایی دوم بود گرفته تا ایرج طهماسب، حمید جبلی، فاطمه معتمدآریا، مرتضی احمدی و مسعود کرامتی. نکته جالب اینجاست که مرضیه برومند نگارش فیلمنامه شهر موشها3 را هم شروع کرده و این یعنی نسلجدید هم با این موشها خاطره خواهند داشت.
زیزیگولو
قصههای تابه تا را مرضیه برومند سال1373 برای شبکه دو ساخت. سریالی شیرین که صبح جمعه خیلی از بچهها را همراه خانوادههایشان پای تلویزیون مینشاند. شخصیت اصلی سریال عروسکی بود به نام «زیزی گولو آسیپاسی دراکوتا تابهتا». این عروسک که با مادر خانمی(لیلی رشیدی) و آقای پدر(امیرحسین صدیق) زندگی میکرد از سیاره ناشناختهای به زمین آمده بود و با خواندن ورد مشهورش که با اسمش یکی بود میتوانست کارهای متفاوتی انجام بدهد. بخشی از جذابیت این برنامه هم مرتبط بود با حضور خانواده آقای جمالی در آن که نقش آنها را رضا فیاضی، مریم سعادت و مانی نوری بازی میکردند.
جنابخان
جنابخان جدیدترین عروسکی است که بین مردم محبوب شد. برخلاف همیشه این عروسک نه از یک برنامه کودک یا فیلم سینمایی مخصوص کودکان که از یک برنامه بزرگسال راهش را به خانهها باز کرد. عروسک محبوب خندوانه که هر وقت در برنامه حضور داشت با شوخیها و آوازهای جنوبیاش حال و هوای آن را عوض میکرد. جنابخان بخش عمده موفقیتش را مدیون محمد بحرانی است؛ صداپیشهای که با تسلطش بر لهجهها و آوازها و حضور ذهن فوقالعادهاش توانست این عروسک را ماندگار کند. برای اینکه ببینید چه کار مهمی انجام داده یکبار به این فکر کنید که 20سال پیش چقدر عجیب بود اگر کسی میگفت روزی میآید که بزرگسالان پیر و جوان کنار هم روی صندلی مینشینند و همراه با آواز یک عروسک دست میزنند.