بازی دیکاپریو در یک نقش جنجالبرانگیز تازه
بهشت موعودی که بهشت نبود!
علاقهمندانی که میپرسیدند در این روزهای کرونایی لئوناردو دیکاپریو کجاست و چه میکند، جواب خود را گرفتند! اهل فن با تعجب این پرسش را مطرح میکردند که چرا بازیگر اسکار گرفته سینما که در حال حاضر یکی از گرانترین و مطرحترین بازیگران سینماست، قرارداد بازی در فیلم تازهای را امضا نمیکند. این کنجکاویها و پرسشها با اعلام خبر ساخت فیلم جدیدی از این بازیگر به پایان خود رسید. فیلمی که بازیگر 46 ساله بهزودی در آن بازی میکند، هنوز نامی ندارد و فعلا با نام موقت «جیم» شناخته میشود. این فیلم هم مثل تعداد دیگری از کارهای موفق و پرفروش دیکاپریو، یک درام تاریخی و برگرفته از رخدادهای واقعی است. دیکاپریو در جیم در قالب شخصیت جیم جونز ،رهبر یک فرقه کالت بازی خواهد کرد. اسکات روزنبرگ، فیلمنامه اصیل و غیراقتباسی این درام پرتنش تاریخی را نوشته است. البته او برای نگارش فیلمنامه سراغ تاریخ رفته و از واقعیتهای آن بهره زیادی گرفته است. نام روزنبرگ برای منتقدان و اهالی رسانه با تعجب و شگفتی همراه بوده است. او قبل از این فیلمنامه فیلمهایی کمدی اکشن و علمی ــ تخیلی همچون «ونوم» و «جومانجی» را نوشته و همکاریاش با این درام سنگین هنری، تعجببرانگیز شدهاست.
غیرمتعارف و دور از فضای تجاری
در حقیقت پرسشی که در رابطه با حضور روزنبرگ در این پروژه مطرح شده، این است که فیلمنامه جیم اثری غیرمتعارف و بسیار دور از فضای تجاری و تماشاچیپسند فیلمنامههایی است که او قبل از این نوشته است. طبیعی است که داستان زندگی یک شخصیت سرسخت اجتماعی، هیچ شباهتی به ماجراجوییهای کمدی اکشن شخصیتهایی فانتزی یا درگیریهای درونی یک آدم معمولی با هیولای فضایی درونش ندارد! اما تهیهکنندگان فیلم با اصرار روی این موضوع تاکید میکنند که فیلمنامه جیم دقیقا همان چیزی است که باید باشد و هیچ شباهتی به نوشتههای قبلی روزنبرگ ندارد. آنها در این مورد از لئوناردو دیکاپریو مایه گذاشته و میگویند او هیچوقت فیلمنامهای غیرموجه و غیرمنطقی در ارتباط با یک درام پرتنش اجتماعی را قبول نمیکند و اصلا تمایلی به حضور در پروژههای تجاری و گیشهپسند هالیوودی ندارد. با این اوصاف، باید دید حاصل کار چه چیزی از آب درخواهد آمد.
خط اصلی داستان جیم درباره بخت و اقبال بد و نامیمون جیم جونز بهعنوان رهبر یک فرقه است. او سال 1955 به تاسیس معبد پیپلز در کشور اندونزی پرداخت و امیدوار بود بتواند گرایش سیاسی و اجتماعی خودش را در این معبد تبلیغ کند. او که گرایشهای سوسیالیستی مسیحی داشت، در دهه 70 میلادی ادعاهای عجیبی را مطرح کرد و تیتر اول بسیاری از رسانههای جهانی شد. جونز سال 1974 در کشور گویان (که تا دهه 60 میلادی مستعمره انگلستان بود و بعدا استقلال پیدا کرد) شهرکی با نام جونزتاون بنا کرد. در این مکان او بهدنبال خلق بهشتی سوسیالیستی برای ساکنانش بود که میتوانستند دور از ظلم و ستم دولت آمریکا زندگی آرام و راحتی داشته باشند. اما بهزودی اخبار و شایعاتی مبنی بر عدم رعایت حقوق بشر در این مکان به راه افتاد و دولت آمریکا لیو رایان، یکی از سناتورهای خود را برای تحقیق در این باره راهی بهشت موعود جونز کرد. کمی بعد رایان و چهار همراهش توسط هواداران جونز به گلوله بسته شده و به قتل رسیدند. بهدنبال این اقدام، جونز یک خودکشی دستهجمعی با طرفدارانش را سازماندهی کرد. جونز زمان ارتکاب این عمل 918 پیرو داشت که 304 نفر آنها کودک بودند. رسانههای گروهی در آن زمان از جونز بهعنوان آدمی با ایدههای خطرناک و مرگبار اسم بردند.
شروع در فصل بهار
کمپانی مترو گلدن مایر (امجیام) تهیهکننده درام تاریخی جونز است که آن را با مشارکت شرکت فیلمسازی دیکاپریو آپینوی میسازد. هنوز کارگردانی برای فیلم انتخاب نشده و تهیهکنندگان همزمان مشغول مذاکره با چند فیلمساز غیرمتعارف و مؤلف هستند تا وظیفه کارگردانی آن را به دست یکی از آنها بسپارند. برای همین، هنوز اطلاع دقیقی از زمان شروع کار فیلمبرداری جونز نیست. نزدیکان به امجیام میگویند به احتمال بسیار زیاد کلید فیلمبرداری جونز اواخر فصل بهار سال جدید میلادی زده میشود تا برای نمایش در اواخر فصل پاییز همین سال آماده حضور در رقابتهای اسکاری پیشرو شود. همین منابع میگویند دیکاپریو از حضور در فیلم بسیار هیجانزده به نظر میرسد و خوشحال است که نقشی خاص و غیرتکراری را جلوی دوربین بهعهده میگیرد.
این نخستینبار نیست که بازیگر در نقش شخصیتی خاکستری و غیرمثبت ظاهر میشود. تماشاگران سینما هنوز بازی و حضور او در نقشهایی غیرمتعارف در فیلمهای «جانگوی از بند رسته»، «اگه میتونی منو بگیر» و «جزیره شاتر» را از یاد نبردهاند. دیکاپریو در این فیلمها در قالب شخصیتهایی ظاهر شد که به صورت طبیعی نمیتوانند حس همراهی و همذاتپنداری تماشاگران را برانگیزند و بازی در آنها برای هر بازیگر حرفهای بسیار سخت است. این بازیگر گزیده کار هماکنون درام علمی ــ تخیلی «به بالا نگاه نکن» به کارگردانی آدام مک کی را آماده نمایش دارد. این کمدی سیاه داستان دو دانشمند را تعریف میکند که در ارتباط با وقوع یک فاجعه زیستمحیطی افشاگری میکنند، اما کسی آنها را باور ندارد. مریل استریپ، جنیفر لاورنس و یک دوجین از بازیگران سرشناس سینما در نقشهای مختلف به بالا نگاهنکن ظاهر شدهاند.
غیرمتعارف و دور از فضای تجاری
در حقیقت پرسشی که در رابطه با حضور روزنبرگ در این پروژه مطرح شده، این است که فیلمنامه جیم اثری غیرمتعارف و بسیار دور از فضای تجاری و تماشاچیپسند فیلمنامههایی است که او قبل از این نوشته است. طبیعی است که داستان زندگی یک شخصیت سرسخت اجتماعی، هیچ شباهتی به ماجراجوییهای کمدی اکشن شخصیتهایی فانتزی یا درگیریهای درونی یک آدم معمولی با هیولای فضایی درونش ندارد! اما تهیهکنندگان فیلم با اصرار روی این موضوع تاکید میکنند که فیلمنامه جیم دقیقا همان چیزی است که باید باشد و هیچ شباهتی به نوشتههای قبلی روزنبرگ ندارد. آنها در این مورد از لئوناردو دیکاپریو مایه گذاشته و میگویند او هیچوقت فیلمنامهای غیرموجه و غیرمنطقی در ارتباط با یک درام پرتنش اجتماعی را قبول نمیکند و اصلا تمایلی به حضور در پروژههای تجاری و گیشهپسند هالیوودی ندارد. با این اوصاف، باید دید حاصل کار چه چیزی از آب درخواهد آمد.
خط اصلی داستان جیم درباره بخت و اقبال بد و نامیمون جیم جونز بهعنوان رهبر یک فرقه است. او سال 1955 به تاسیس معبد پیپلز در کشور اندونزی پرداخت و امیدوار بود بتواند گرایش سیاسی و اجتماعی خودش را در این معبد تبلیغ کند. او که گرایشهای سوسیالیستی مسیحی داشت، در دهه 70 میلادی ادعاهای عجیبی را مطرح کرد و تیتر اول بسیاری از رسانههای جهانی شد. جونز سال 1974 در کشور گویان (که تا دهه 60 میلادی مستعمره انگلستان بود و بعدا استقلال پیدا کرد) شهرکی با نام جونزتاون بنا کرد. در این مکان او بهدنبال خلق بهشتی سوسیالیستی برای ساکنانش بود که میتوانستند دور از ظلم و ستم دولت آمریکا زندگی آرام و راحتی داشته باشند. اما بهزودی اخبار و شایعاتی مبنی بر عدم رعایت حقوق بشر در این مکان به راه افتاد و دولت آمریکا لیو رایان، یکی از سناتورهای خود را برای تحقیق در این باره راهی بهشت موعود جونز کرد. کمی بعد رایان و چهار همراهش توسط هواداران جونز به گلوله بسته شده و به قتل رسیدند. بهدنبال این اقدام، جونز یک خودکشی دستهجمعی با طرفدارانش را سازماندهی کرد. جونز زمان ارتکاب این عمل 918 پیرو داشت که 304 نفر آنها کودک بودند. رسانههای گروهی در آن زمان از جونز بهعنوان آدمی با ایدههای خطرناک و مرگبار اسم بردند.
شروع در فصل بهار
کمپانی مترو گلدن مایر (امجیام) تهیهکننده درام تاریخی جونز است که آن را با مشارکت شرکت فیلمسازی دیکاپریو آپینوی میسازد. هنوز کارگردانی برای فیلم انتخاب نشده و تهیهکنندگان همزمان مشغول مذاکره با چند فیلمساز غیرمتعارف و مؤلف هستند تا وظیفه کارگردانی آن را به دست یکی از آنها بسپارند. برای همین، هنوز اطلاع دقیقی از زمان شروع کار فیلمبرداری جونز نیست. نزدیکان به امجیام میگویند به احتمال بسیار زیاد کلید فیلمبرداری جونز اواخر فصل بهار سال جدید میلادی زده میشود تا برای نمایش در اواخر فصل پاییز همین سال آماده حضور در رقابتهای اسکاری پیشرو شود. همین منابع میگویند دیکاپریو از حضور در فیلم بسیار هیجانزده به نظر میرسد و خوشحال است که نقشی خاص و غیرتکراری را جلوی دوربین بهعهده میگیرد.
این نخستینبار نیست که بازیگر در نقش شخصیتی خاکستری و غیرمثبت ظاهر میشود. تماشاگران سینما هنوز بازی و حضور او در نقشهایی غیرمتعارف در فیلمهای «جانگوی از بند رسته»، «اگه میتونی منو بگیر» و «جزیره شاتر» را از یاد نبردهاند. دیکاپریو در این فیلمها در قالب شخصیتهایی ظاهر شد که به صورت طبیعی نمیتوانند حس همراهی و همذاتپنداری تماشاگران را برانگیزند و بازی در آنها برای هر بازیگر حرفهای بسیار سخت است. این بازیگر گزیده کار هماکنون درام علمی ــ تخیلی «به بالا نگاه نکن» به کارگردانی آدام مک کی را آماده نمایش دارد. این کمدی سیاه داستان دو دانشمند را تعریف میکند که در ارتباط با وقوع یک فاجعه زیستمحیطی افشاگری میکنند، اما کسی آنها را باور ندارد. مریل استریپ، جنیفر لاورنس و یک دوجین از بازیگران سرشناس سینما در نقشهای مختلف به بالا نگاهنکن ظاهر شدهاند.