روش‌های سخت شکنجه

روش‌های سخت شکنجه

 گردنه‌ها را یکی‌یکی رد می‌کردیم و صدایمان جاده را برداشته بود. سه نفر بودیم. شیشه‌ها را داده بودیم پایین و صدای موسیقی را تا آنجا که می‌شد بالا برده بودیم و خودمان هم همخوانی می‌کردیم. نه با زمزمه با فریاد! تقریبا هیچ‌چیز قابل‌فهمی شنیده نمی‌شد. صدای ضبط آنقدر بالا بود که نامفهوم به نظر می‌رسید و با صدای فریاد سه نفر که از اعماق حنجره‌شان دارند با خواننده همراهی می‌کنند قاطی شده بود. من اصلا عادت ندارم موسیقی را با صدای بلند گوش کنم اما آن دفعه فرق داشت. مثل کسی که به‌طور معمول و طبیعتا عادت ندارد با مشت بکوبد توی دیوار! ولی گاهی از فشار عصبی مجبور است این کار را بکند. مجبور بودم همراه آن دو نفر با تمام حرصم فریاد بکشم که خالی شوم. بعد از 10دقیقه انگار از یک ساعت ورزش سخت برگشته باشم، خسته بودم، کوفته اما خالی! توی دفتر صدای یک‌موسیقی عربی را کمی زیاد کردم. سهیل کریمی، روزنامه‌نگار و کارگردان از اتاق بغلی دادش درآمد که قطع کن! گفتم موسیقی خوبی است! گفت قطع کن حالم از این آهنگ به هم می‌خورد. بعدا فهمیدم وقتی در اردوگاه آمریکایی‌ها اسیر بوده با صدای بلند این موسیقی صبح‌ها بلند می‌شده. آمریکایی‌ها این موسیقی عربی شاد را با صدای بلند پخش می‌کردند که اسیران را بیدار کنند. سهیل کریمی حسی که به آن موسیقی داشت حسی بود که ما به زنگ بیداری اول صبح داریم! همان‌جا در یوتیوب برای خواننده کامنت گذاشت که من با این آهنگت خاطره دارم اما از آن خاطره‌ها! اخیرا چند زندانی در آمریکا شکایت کرده‌اند که نوع شکنجه‌شان در زندان طاقت‌فرساست و این موضوع رسانه‌ای شده است. حالا شکنجه چیست؟ زندانی در اوکلاهما زندانیان را مجبور می‌کند بایستند و آهنگ کودکانه «بیبی‌شارک» را بارها با صدای بلند گوش کنند! این همان شکنجه‌ای است که زندانیان را مجبور به شکایت کرده است؛ گوش‌کردن به یک موسیقی!
همه چیز در این دنیا نسبی است و بین این که آهنگ شاد عربی را در ماشین گوش کنی یا در اردوگاه اسرا فرق هست. آهنگی کودکانه را اگر با دخترت گوش کنی آرامش زندگی است و اگر ایستاده در زندان بشنوی، شکنجه.