سرمای فراموشی بی‌خانمانان

سرمای فراموشی بی‌خانمانان


 رسیدن فصل سرد سال و بارش برف و باران، در کنار همه زیبایی‌هایش، گاهی سختی‌ها و دردهایی را هم با خود به همراه دارد؛ سختی‌هایی برای افراد بی‌خانمان که در سرما و بدون سرپناه روزگار می‌گذرانند و نیاز به حمایت‌هایی جدی دارند.
 در این بین وظایف دستگاه‌ها برای انواع گروه‌های آسیب‌پذیر جامعه در چنین شرایطی کاملا مشخص است. مثلا برای افراد متکدی و بی‌خانمان، مصوبه‌ای در شورای عالی اداری در سال 1378 وجود دارد که بر‌اساس این مصوبه، مشخص شده است که 11 نهاد با محوریت شهرداری، فرمانداری و دیگر سازمان‌ها و نهادها مانند بهزیستی، کمیته امداد، تامین اجتماعی، دادگستری، سازمان فنی و ‌حرفه‌ای، وزارت بهداشت و وزارت کشور در برابر این افراد مسؤولیت دارند.
دومین گروه آسیب‌پذیر، کودکان کار و خیابان هستند که برای این بچه‌ها هم آیین نامه‌ای در سال 84 در دولت تصویب شد؛ آیین‌نامه‌ای که طبق آن، مدیریت ساماندهی با بهزیستی است و با همکاری 13 دستگاه باید به انجام برسد. در واقع در این حوزه هم تکلیف مشخص است که هرکدام از نهادهای شهرداری، نیروی انتظامی، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و ... چه وظیفه‌ای در قبال این افراد و چه مسؤولیتی برای حمایت از آنها در فصول سرد دارند.
گروه سوم هم همان معتادان رها شده در خیابان هستند که البته بخشی از آنها مشمول همان گروه بی‌خانمان‌ها می‌شوند. نکته مهم این است که تکلیف این گروه از افراد هم برای حمایت در هوای سرد مشخص است؛ چرا که شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر در سطح هر استان وجود دارد که به دنبال آن، ساختارهای کوچک‌تر در سطح شهرستان هم شکل گرفته است. در هرکدام از این ستادها، نهادهایی مثل دادگستری، قوه قضاییه، بهزیستی، نیروی انتظامی و ... مسؤولیت دارند و راه ساماندهی معتادان برایشان روشن و مشخص شده است. در این بین گروهی هم هستند که ممکن است ایرانی نباشند اما نیاز به حمایت جدی دارند؛ گروهی که مسؤولیت رسیدگی به آنها هم طبق قانون با امور اتباع بیگانه وزارت کشور است.
با این اوصاف به نظر می‌رسد که گروهی وجود ندارد که تکلیف آنها طبق قانون مشخص نشده باشد. اما حالا مسأله این است که با وجود این تعیین وظایف و تقسیم کار، چرا همچنان عده‌ای از این گروه‌های آسیب‌پذیر در فصول سرد سال در خیابان‌ها هستند و آماری مبنی بر مرگ و میر آنها ناشی از سرمای هوا منتشر می‌شود؟ موضوعی که نشان از غفلت در اجرای قوانین دارد. بدیهی است که فکر و برنامه‌ریزی برای حمایت از اقشار آسیب‌پذیر در سرمای امروز هوا، باید از اولین روزهای ماه مهر اتفاق می‌افتاد؛ نه حالا که سرما و سوز برف، تن هر کسی را به لرزه می‌اندازد. در واقع همان‌طور که با شروع فصل سرما، به فکر تهیه شن و نمک در زمان بارش برف و باران هستیم، باید به فکر این قشر از جامعه که سرمای هوای می‌تواند آنها را از پای دربیاورد هم باشیم؛ چرا که این موضوعی نیست که تازگی داشته باشد.
اما حالا چه باید کرد؟ اساسی‌ترین اقدام این است که کارگروه اجتماعی، فرهنگی، سلامت و خانواده شورای برنامه‌ریزی توسعه هر استان، جلسه‌ای با قید فوریت برگزار کند و تکلیف و وظیفه دستگاه‌ها را به آنها یادآوری کند. در این میان، دستگاه‌هایی که نقش محوری‌تری دارند، ساز و کار لازم برای شناسایی و حمایت از این افراد را انجام بدهند. در واقع حداقل کاری که باید انجام بدهیم این است که اگر نمی‌توانیم این افراد آسیب‌پذیر را توانمند کنیم حداقل کاری کنیم که سرمای هوا آنها را به کام مرگ نکشاند.
متاسفانه در سال‌های گذشته هم غفلت‌هایی در این حوزه صورت گرفته است که همچنان از آنها درس نگرفته‌ایم و به فکر جبران نیستیم.
در نهایت باید گفت که در این روزهای سرد سال، قرار نیست کاری فراتر از قانون برای گروه‌های آسیب‌پذیر انجام بشود، بلکه لازم است تا در اولین فرصت هر دستگاه تنها وظیفه قانونی و تکلیفی را که برایش مشخص شده است به اجرا در‌بیاورد. اما انگار مشکل بزرگ این است که در اجرای موضوعات قانونی هم اهمال می‌شود و از آن مهم‌تر این‌که نظارتی بر اجرایی شدن یا
اجرایی نشدن قانون صورت نمی‌گیرد.