داستان یك حقیقت
ملاصالح قاری یا آقای مترجم سالهای جنگ، از اسرایی است كه در آن زمان همراه 23 نفری كه به اسارت رژیم بعثی درآمدند، با نوجوانان این گروه همراه شد و به دلیل تسلطش به زبان عربی بهعنوان مترجم، كمكهای زیادی را در آن برهه به آن گروه كرد. اما بعد از گذشت این سالها و انتشار مطالب مختلف درباره آن 23 نفر تاریخ ساز كه با عزت اسارت را به آزادی ترجیح دادند، مهدی جعفری این داستان را در قالب یك فیلم جلوی دوربین برد تا هر چه بهتر راوی آن روزها باشد، اثری كه در جشنواره امسال هم حضور دارد. در كنار همه نظرات و بازخوردهایی كه درباره «آن بیست و سه نفر» وجود دارد، صحبتهای ملا صالح هم به عنوان یكی از اعضای این گروه و كسی كه اثر را دیده است، جای شنیدن دارد:
اصل داستان و حقیقت را آن بچههایی كه با ما بودند، عنوان كردند. فشارها و دشواریهایی كه توسط دشمن بعثی به آنها وارد شد. در این بین من دست و پا میزدم تا به همنوعان و همشهریانمان كمك كنم. آن زمان عراقیها قدرت زیادی داشتند و از هیچ فشاری دریغ نمیكردند.
با وجود این در مورد فیلم و حتی آن كتاب معروف بازهم میگویم در اصل همان جوانانی كه آن زمان اسیر شدند، داستان را تعریف میكنند و خودشان با تعریف مستند اتفاقات، مانند اسنادی هستند كه روایتگر آن تاریخ شدهاند. حتی قبل از مصاحبه و صحبت آنها من حرفی نزده بودم تا اینكه كتاب «آن بیست و سه نفر» توسط احمد یوسفزاده منتشر شد و بعد تازه تصمیم گرفتم صحبت كنم. تا پیش از آن كه چیز خاصی در این باره منتشر یا نمایش داده شود، دوست نداشتم از خودم بعد از 36 سال تعریف كنم. به همین خاطر وقتی این ماجرا منتشر شد، حس كردم بالاخره لازم است همه داستان به طور كامل مطرح شود و جا دارد درباره آن حرفهایی بزنم. البته در این سالها من با بچههای 23 نفر مرتب در تماس بودم، آنها به خانه ما میآمدند و در ادامه همین رفت و آمدها بود كه باعث شد چنین كاری شكل بگیرد. بحث نزدیكی این اثر با واقعیت رخدادها هم از موارد پراهمیتی است كه باید بگویم واقعا جالب است كه اغلب بخشهای فیلم به حقیقت خیلی خیلی نزدیك بود. در آن زمان كه ما به اسارت گرفته شدیم همه نوجوان بودند و من بزرگترینشان بودم. روزهایی كه خاطرات زیادی را در دل خود دارد. در آخر هم یادآوری میكنم همه این داستانها و خاطرات كه تمامی ندارند، امروز در فیلم «23 نفر» تا حد زیادی به صورت درست و حقیقی منعكس شده و این اثر فرصت خوبی است تا دری رو به حقایقی كه آن زمان وجود داشت، باز كند.
اصل داستان و حقیقت را آن بچههایی كه با ما بودند، عنوان كردند. فشارها و دشواریهایی كه توسط دشمن بعثی به آنها وارد شد. در این بین من دست و پا میزدم تا به همنوعان و همشهریانمان كمك كنم. آن زمان عراقیها قدرت زیادی داشتند و از هیچ فشاری دریغ نمیكردند.
با وجود این در مورد فیلم و حتی آن كتاب معروف بازهم میگویم در اصل همان جوانانی كه آن زمان اسیر شدند، داستان را تعریف میكنند و خودشان با تعریف مستند اتفاقات، مانند اسنادی هستند كه روایتگر آن تاریخ شدهاند. حتی قبل از مصاحبه و صحبت آنها من حرفی نزده بودم تا اینكه كتاب «آن بیست و سه نفر» توسط احمد یوسفزاده منتشر شد و بعد تازه تصمیم گرفتم صحبت كنم. تا پیش از آن كه چیز خاصی در این باره منتشر یا نمایش داده شود، دوست نداشتم از خودم بعد از 36 سال تعریف كنم. به همین خاطر وقتی این ماجرا منتشر شد، حس كردم بالاخره لازم است همه داستان به طور كامل مطرح شود و جا دارد درباره آن حرفهایی بزنم. البته در این سالها من با بچههای 23 نفر مرتب در تماس بودم، آنها به خانه ما میآمدند و در ادامه همین رفت و آمدها بود كه باعث شد چنین كاری شكل بگیرد. بحث نزدیكی این اثر با واقعیت رخدادها هم از موارد پراهمیتی است كه باید بگویم واقعا جالب است كه اغلب بخشهای فیلم به حقیقت خیلی خیلی نزدیك بود. در آن زمان كه ما به اسارت گرفته شدیم همه نوجوان بودند و من بزرگترینشان بودم. روزهایی كه خاطرات زیادی را در دل خود دارد. در آخر هم یادآوری میكنم همه این داستانها و خاطرات كه تمامی ندارند، امروز در فیلم «23 نفر» تا حد زیادی به صورت درست و حقیقی منعكس شده و این اثر فرصت خوبی است تا دری رو به حقایقی كه آن زمان وجود داشت، باز كند.
تیتر خبرها