ناموس پرستی رضاخان!

ناموس پرستی رضاخان!

روایت‌های شفاهی بسیاری درباره اسطوره‌سازی از خاندان پهلوی وجود دارد، روایت‌هایی که هیچ استناد تاریخی در رابطه با آن وجود ندارد. در این ستون قرار است نگاهی به برخی از این روایت‌ها با ارجاع به منابع موجود رسمی بپردازیم.

شایعه: «زمانى رضاشاه به ترکیه رفت و آتاتورک، رهبر ترک‌ها براى پذیرایى از شاه ایران سنگ تمام گذاشت... شب دختر زیبایى را به بستر رضا شاه فرستاد تا شب پیش او باشد... اما رضا شاه او را بیرون فرستاد... همه تعجب کردند... گفتن چرا دختر به این زیبایى را رد کردى؟ رضاشاه گفت: «شما چه فکرى مى کنین؟ اگه روزى آتاتورک اومد ایران، من دختر کى رو بفرسم پیشش! همه دختراى ایران ناموس منند...!»
پاسخ: اولا این ماجرا در هیچ منبع معتبری یافت نشد. ثانیا رضاخان چگونه زنان و دختران ایرانی را ناموس خود می‌دانست در حالی که دستور داد به زور چادر از سرشان بکشند و بارها به نوامیس این کشور به بهانه اجرای قانون کشف حجاب تعدی کنند؟! و چگونه به خود اجازه داد چادر را به عنوان پوشش زنان بدکاره در جامعه معرفی کنند؛ آن هم در کشوری مسلمان و پایبند ارزش‌های دینی و اخلاقی. ضمنا در بی‌غیرتی و فساد اخلاق رضاخان همین بس که قانون کشف حجاب زنان را با عریان کردن همسر و دختران خود آغاز و اعلام کرد! او این اقدام را روز 17 دی 1314 در جشن فارغ‌التحصیلی دانشسرای مقدماتی دختران در تهران انجام داد. و در پایان این داستان ساختگی باید گفت اگر رضاخان چنان غیرتی که ادعا شده داشته، به جای تصور معاوضه نوامیس وطن(!) در همان آغاز آن دختر مظلوم را نیز ناموسی از نوامیس مسلمین فرض می‌کرد و برای او نیز چنین نمی‌پسندید، ولو این‌که مجبور به مقابله به مثل نباشد!